نبرد با نامردان

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

جنگ جمل
حضرت علی علیه‏السلام در دورانِ حکومتِ خود، با سه نبرد سخت و سهمگین روبه‏رو شد. در نبرد نخست، جمل، امام علی علیه‏السلام با پیمان‏ شکنانی همانند طلحه و زبیر و جمعی دیگر از بزرگان و خواص که نتوانستند طعم تلخ عدالت را تحمل کنند، روبه ‏رو بود. این گروه پیش از همه با علی پیمان بستند و امامت او را پذیرفتند و بعد به دلیل ریاست ‏طلبی و خودخواهی، آن بیعت را شکستند و با بازیچه قرار دادن اُمّ‏ المؤمنین عایشه، نبردی خونین به راه انداختند و در نهایت سرکوب شدند.


جمل، دردناک‏ترین نبرد
صحنه جنگ جمل، از دزدناک‏ترین صحنه‏ ها برای مظهر حق، حضرت علی علیه‏السلام بود؛ زیرا برای نخستین بار در تاریخ اسلام، دو لشکری در مقابل هم صف کشیدند که همگی به توحید و رسالت پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله وسلم و حقانیت معاد گواهی می‏دادند، همه نماز می‏خواندند و شعار اللّه‏ اکبر سر می‏دادند. در آن سوی میدان، اُم ‏المؤمنین عایشه به همراه صحابیان بزرگی هم‏چون طلحه و زبیر بودند و در این سوی میدان، یاران معروف و با سابقه رسول خدا، هم‏چون عمار یاسر، مالک اشتر و محمد بن ابی بکر قرار داشتند. به همین دلیل، علی علیه‏السلام تمام سعی و تلاش خود را صرف جلوگیری از وقوع جنگ و خونریزی نمود و به هدایت و راهنمایی آنان پرداخت.
عدالت حضرت علی علیه‏السلام
حضرت علی علیه‏السلام پس از پذیرش رهبری جامعه، دو کار مهم انجام داد: یکی لغو تبعیض در تقسیم بیت‏ المال و رعایت دقیق عدالت اسلامی بود و دیگری عزل فرمانداران و کارگزاران خلیفه پیشین. حضرت مقاصد خویش را این‏گونه بیان کرد: «آگاه باشید که هر کس از مهاجر و انصار و اصحاب رسول خدا که خیال کند به خاطر همنشینی با رسول خدا بر دیگران برتری دارد، باید بداند که برتری و دریافت مزد، در روز قیامت در پیشگاه خداست.... شما همگی بندگان خدا هستید و مال هم مال خداست و میان همه شما به طور مساوی تقسیم می‏شود.... هر کس از شما زمین و املاک یا مالی از اموال خدا را تصاحب کرده، همه باید به بیت ‏المال بازگردانده شود؛ هرچند با آن اموال، زنان را به همسری و ازدواج درآورده باشید». این سخنرانی، دنیاپرستان را آشفته ‏خاطر کرد و کینه‏ها را در دل‏ها جای‏گیر ساخت.
صبر حضرت علی علیه‏السلام
در جنگ جمل، تمام تلاشِ امیرمؤمنان علیه‏السلام این بود که به هدایت و راهنمایی سپاه دشمن بپردازد، تا اسلام و مسلمانان را از نتایج سود جنگ و تفرقه نجات دهد. ایشان برای رسیدن به این هدف مقدس که دعوت به حق بود، به طور مستقیم وگاه توسط یارانِ صاحب نفوذ خویش، به مذاکره با سران آن‏ها پرداخت. اما به طور کلی نتوانست از آتش جنگی که در حال فروزش بود، جلوگیری کند. برخوردهای مسالمت‏ آمیز حضرت علی علیه‏السلام تا جایی پیش رفت که عده زیادی از یارانش، از تحمل و صبر وی در مقابل دشمن شکایت نمودند و یکی از یارانش به وی گفت: یا اجازه بده با دشمن بجنگیم یا میدان را ترک خواهیم کرد. حضرت در جواب اصحابش فرمود: «به خدا سوگند یک روز هم جنگ را به عقب نینداختم، مگر به دلیل این که عده‏ای به من بپیوندند و در نتیجه هدایت شوند و در تاریکی شب گمراهی‏ شان به سوی فروغ هدایتم بیایند، و این کار برایم دوست داشتنی‏ تر است تا این که آنان را در حال گمراهی ‏شان بکشم؛ هر چند در نتیجه گناهانشان باشد».
شهادت‏طلبی جوان
پس از آن که حضرت علی علیه‏السلام نتوانست با گفتگوهای خیرخواهانه خود، اصحاب جمل را از جنگ منصرف سازد و از تفرقه جلوگیری کند، در برابر سپاهیانش قرار گرفت و فرمود: «شتاب نکنید تا حجت را برای آخرین بار بر آنان تمام کنم». سپس به ابن عباس قرآنی داد که به سوی سران دشمن برود و آنان را به قرآن دعوت کند. ابن عباس، پیام امام علی علیه‏السلام را ابلاغ کرد، ولی آن‏ها زیر بار نرفتند و گفتند بین ما و شما چیزی جز شمشیر نیست. باز هم حضرت شروع به جنگ نکرد و فرمود: «کیست که این قرآن را بگیرد و این گروه را به آن دعوت کند و حتی وقتی دست‏های او را بریدند، قرآن را به دندان بگیرد؟». در این حال جوانی داوطلب شد تا مأموریت را انجام دهد. وی بدون هیچ هراسی به میدان رفت و فریاد برآورد: کتاب خدا بین ما و شماست.... ناگاه بر سر او ریختند و حُرمت قرآنی که در دست داشت نگه نداشتند و قبای سفیدش را از خونش رنگین ساختند. امام با دیدن این صحنه فرمود: «جنگ با آنان جایز شد، ولی شما نبرد را آغاز نکنید تا آنان آغاز کنند».
مشورت حضرت علی با ابن عباس
طلحه و زبیر از نخستین کسانی بودند که با حضرت علی علیه‏السلام بیعت کردند و رهبری ایشان را پذیرفتند. آن‏ها انتظار داشتند که علی علیه‏السلام ایشان را در کارهای حکومتی شریک خود گرداند و یکی را استاندار بصره و دیگری را استاندار کوفه قرار دهد و سهم بیشتری از بیت‏ المال مسلمانان برای آنان در نظر بگیرد.
اما وقتی دیدند حضرت با خواسته ‏های آنان مخالف است، در میان گروهی از قریش به اظهار نارضایتی پرداختند. هنگامی که خبر سخنان آن دو به علی علیه‏السلام رسید، آن حضرت با عبداللّه‏ بن عباس، مشورت کرد و به وی فرمود: آیا سخنان آن دو به گوش تو رسیده است؟ ابن عباس گفت: آری. فرمود: نظرت چیست؟ عبداللّه‏ بن عباس گفت: آنان خواهان حکومت هستند؛ یکی را به امارت بصره، و دیگری را به امارت کوفه بگمار. حضرت فرمود: «وای بر تو ای ابن عباس! بصره و کوفه جای مردان و اموال فراوان است. زمانی که این دو بر مردم مسلط شوند، افراد نادان را با تطمیع به سوی خود جذب کرده و افراد ضعیف را گرفتار بلا و مصیبت می‏نمایند و بر مردم قوی با زور مسلط می‏شوند. ای ابن عباس! به خدا سوگند من از آن‏ها اکنون که در مدینه‏ اند مطمئن نیستم، پس چگونه آن دو را به امارت بصره و کوفه بگمارم».
نامه ام‏سلمه به عایشه
ام سلمه، همسر پیامبر اکرم صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله وسلم ، وقتی پی برد که عایشه تصمیم گرفته برای نبرد با حضرت علی علیه‏السلام به سوی بصره حرکت کند، با نامه‏ای او را از این کار برحذر داشت. ولی عایشه تحت تأثیر هشدارهای اُمّ‏ سلمه قرار نگرفت و هم‏چنان پرچم مخالفت با علی علیه‏السلام را به دوش کشید. البته پس از پایان نبرد جمل، عایشه بارها از اقدام خود اظهار پشیمانی می‏کرد و وقتی آیه: «وَقرْنَ فی بیوتکُنَّ؛ در خانه‏ هایتان بمانید» را می‏خواندْ، بسیار گریه می‏کرد.
شجاعت علی علیه‏السلام در نبرد جمل
حضرت علی علیه‏السلام پس از آگاهی از شورش و حرکت بیعت شکنان به سوی بصره، تصمیم گرفت آنان را تعقیب کند و از رسیدن ایشان به بصره جلوگیری نماید. برخی از یاران پیشنهاد کردند ایشان از تعقیب طلحه و زیبر منصرف شود، ولی حضرت با ردّ آن چنین فرمود: «به خدا سوگند چون کفتار نباشم که با آهنگ خوابش کنند و فریبش دهند و شکارش کنند. من پیوسته به وسیله یاری کننده حق، با آنان که از حق روی برگردانده ‏اند می‏جنگم تا مرگم فرا رسد».
پرچمدار سپاه علی علیه‏السلام
در جنگ جمل با هجوم لشگر پیمان‏شکنان به سپاه حضرت علی علیه‏السلام ، امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام دستور شروع جنگ را صادر کرد. ایشان پس از سپردن پرچم نبرد به محمد بن حنفیه، دستورات رزمی و عقیدتی مهمی بدین شرح برایش صادر کرد: «اگر کوه ‏ها از جای کنده شود، تو بر جای خویش استوار بمان. دندان‏ها را بر هم بفشار و کاسه سرت را به خدا بسپار. پای در زمین کوب و بیم بر خود راه نده و بدان که پیروزی از سوی خداست».
شتر سرخ؛ گوساله سامری
در جنگ جمل، درجبهه پیمان‏ شکنان، عایشه در کجاوه شتر نشسته بود. زبیر، فرمانده اصلی جبهه، طلحه، فرمانده سواره ‏نظام و محمد بن طلحه فرمانده پیاده نظام بود. ناکثین از شتر عایشه به عنوان نماد مقاومت و پرچم ایستادگی به شدت مراقبت می‏کردند. از این رو، بیش‏ترین جنگ‏ها در اطراف شتر عایشه بود که بنابر نقل برخی، هفتاد دست که می‏خواستند افسار شتر او را بگیرند، قطع شد. امام که مقاومت را در اطراف شتر دید، دستور کشتن شتر را صادر کرد. پس شماری از اصحاب امام اطراف شتر را گرفتند و آن را کشتند.
فرجام نامردان
بعد از پایان جنگ حضرت علی علیه‏السلام ، عایشه را همراه برادرش، محمد بن ابی بکر و شماری زن و مرد بصری به مدینه فرستاد. با کشته شدن شتر، سپاه پیمان‏شکنان از هم پاشید. طلحه که سپاه را در معرض شکست دید، می‏خواست فرار کند که مروان او را دید و با تیری از پای درآورد. زبیر نیز گریخت و توسط فردی غافلگیر شده، کشته شد. حضرت علیه‏السلام شمشیر زبیر را گرفت و با ناراحتی فرمود: «شمشیری است که مدت‏ها گرد اندوه را از چهره رسول خدا زدود». ایشان با جسد طلحه نیز صحبت کرد فرمود: «ای کاش دانشی که داشتی، تو را سود می‏بخشید، ولی شیطان تو را گمراه کرد و لغزانید و به سوی آتش کشانید».
خبر پیامبر از شورش عایشه
سپاه پیمان‏ شکنان برای نبرد با علی علیه‏السلام به طرف بصره حرکت کردند. در نیمه راه و در منطقه حوأب، صدای پارس سگان به گوش عایشه رسید. یک باره، خبر پیامبر اکرم صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله وسلم را به یاد آورد که زنان خویش را از این‏که در دام فتنه ‏ای گرفتار می‏شوند و در راه، صدای پارس سگان حوأب می‏شنوند، پرهیز داده بود. عایشه مصمم شد که بازگردد، ولی عبداللّه‏ بن زبیر، خواهرزاده عایشه، پنجاه نفر از بنی‏عامر را نزد او آورد تا به دروغ شهادت دهند که این جا حوأب نیست.
علی علیه‏السلام شبیه پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله
در جنگ جمل، عایشه سوار بر شتر شد و در میدان جنگ در برابر علی علیه‏السلام به نبرد پرداخت. یک نکته گفتنی آن که عایشه از داخل کجاوه شتر از سوراخی که درست کرده بود، بیرون را تماشا می‏کرد. او از کسی که افسار شتر را گرفته بود پرسید: آیا علی در میان جمعیت است. پاسخ داد: آری. عایشه از او خواست تا علی علیه‏السلام را به او نشان دهد. وقتی امام را به او نشان داد، گفت: چقدر به برادرش شبیه است. آن مرد پرسید: مقصودت کیست؟ گفت: پیامبر. آن مرد که چنین شنید، افسار شتر را رها کرد و به سپاه امام علی علیه‏السلام پیوست.
جنگ جمل در کلام مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری درباره اصحاب جمل می‏فرماید: «جبهه دومی که با امیرالمومنین جنگیدند، جبهه ناکثین بود. ناکث یعنی پیمان‏ شکنندگان. این‏ها اول با امیرالمومنین بیعت کردند، ولی بعد بیعت را شکستند. این‏ها مسلمان بودند و برخلاف گروه اول [معاویه و یارانش] خودی بودند، منتها خودی‏هایی که حکومت علی بن ابی‏طالب را تا آن جا قبول داشتند که برای آن‏ها یک سهم قابل قبولی در آن حکومت وجود داشته باشد، با آن‏ها مشورت بشود، به آن‏ها مسئولیت داده شود و به اموالی که در اختیارشان است، تعرضی نشود.... منتها سه چهار ماه که گذشت، دیدند نه، با این حکومت نمی‏شود ساخت؛ زیرا این حکومت، حکومتی است که دوست و آشنا نمی‏شناسد و ملاحظه‏ای در اجرای احکام الهی ندارد. لذا جدا شدند و رفتند و جنگ جمل را به راه انداختند که واقعا فتنه‏ای بود. اُمّ‏ المومنین را هم با خودشان همراه کردند. چقدر در این جنگ کشته شدند؛ البته امیرالمومنین پیروز شد و قضایا را صاف کرد».
علی علیه‏السلام پس از جنگ
پس از آن که اصحاب جمل شکست خوردند، حضرت علی علیه‏السلام بازماندگانِ آن‏ها را بخشید و خطاب به مردم بصره فرمود: «همه را عفو کردم. از فتنه‏ جویی بپرهیزید. شما نخستین کسانی هستید که بیعت را شکستید و عصای امت را دو نیم کردید. از گناه برگردید و خالصانه توبه کنید» و خطاب به یارانش فرمود: «زخمی‏ها را نکشید و اسیران را به قتل نرسانید. فراریان را تعقیب نکنید و از اموالشان برنگیرید، جز اسلحه و تجهیزات و بندگان و کنیزانی که در لشگرگاهشان می‏ یابید، و بقیه، میراث بازماندگان آن‏هاست». امام به مردم اجازه داد تا کشته‏ های خود را دفن کنند و بر کشتگان کوفه و بصره هردو نماز خوانْد و دستور داد قطعات جدا شده بدن‏ها را جمع نمایند و در قبری بزرگ دفن کنند. آن‏گاه اشیای باقی مانده در صحنه کارزار را به مسجد آورده و دستور داد به غیر از اسلحه، هر کس هر چیزی از اشیا را می‏شناسد که از آن اوست، بردارد. بدین ترتیب، حضرت پس از پیروزی در نبرد با پیمان‏شکنان سیاست ملایمت و ملاطفت را پیش گرفت، نه انتقام و سخت‏گیری را.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page