بررسی اجمالی ادعای طلاقهای متعدد امام مجتبی علیه السلام

(زمان خواندن: 8 - 15 دقیقه)

یکی از شبهات تاریخی که در سیره امام مجتبی علیه السلام وجود دارد و دستمایه ی خرده گیری مبغضان و معاندان خاندان شریف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شده ، مساله مطلاق بودن (1) سید جوانان بهشت است .
پیش از ورود به این شبهه و بررسی آن وحتی با فرض تسلیم در مقابل ادله مخالفین ، باید توجه داشت که این مطلب به هیچ عنوان قابل اثبات نمی باشد؛ زیرا امام حسن علیه السلام ، فاتح فتنه جمل و عامل پی کردن شتر سرخ موی عایشه (2)، هیچگاه از کینه و تیغ برنده زبان عایشه در امان نبوده تا جایی که حتی اجازه دفن امام حسن علیه السلام در کنار جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله را نداد(3) و فرمان تیرباران آن پیکر مطهر را صادر کرد (4) با این حال هیچ کلامی از عایشه در این مورد یافت نشده است و اگر چنین ایرادی وجود داشت ، کسی که به جنازه امام هم رحم نکرد حتما آنرا در بوق و کرنا می کرد .
علاوه بر آن ، حیات امام مجتبی علیه السلام  هم عصر با دوران حکومت معاویه و بنی امیه بود که بیشترین دشمنی را با اهل بیت علیهم السلام داشتند – تا جایی که بر فراز هفتاد هزار منبر، امیرالمؤمنین علی علیه السلام لعن می شد (5) و برای تخریب چهره اهل بیت علیهم السلام از هیچ گونه ترفند و نقشه ای کوتاهی نمی کردند - با این حال در تاریخ اثری از نقل این روایت در زمان امویان و عیب جویی به واسطه این امر از امام مجتبی علیه السلام یافت نمی شود و آنچه از تاریخ به دست می آید این است که راویانِ این اتهام تاریخی ، جملگی از وابستگان دربار عباسیان بودند و این سخنان بیشتر در قرون دوم و سوم هجری نقل شده‌اند و قرائن تاریخی نشان می‌دهند که تا پیش از روی کار آمدن عباسیان و خلافت منصور دوانیقی چنین مطالبی نه از سوی دوستان و نه ازجانب دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) نقل نشده بود.
اخبار تاريخی که در این موضوع وارد شده اغلب بدون سند بوده و آنها که سند را آورده‌اند یا آن را به ابوالحسن مدائنی و یا محمد بن عمر واقدی و یا ابوطالب مکی رسانده‌اند، که در هر دو صورت روایات دارای اشکال است ؛ زیرا این سه شخص نزد علمای رجال ضعیف شمرده شده‌اند و روایت خود را از کسانی نقل کرده‌اند که هوادار بنی اميه بوده‌اند و یا مجهول و ضعیف هستند. مدائنی و ابی شیبه هر دو از متصلین به اسحاق موصلی بودند  که در دربار شش خلیفه عباسی حضور داشت و واقدی قاضی هارون و مامون عباسی بود. پس این ادعا از دوران بنی عباس مطرح شد و ما بقی اشخاص نیز مانند ضرب المثل  یک کلاغ چهل کلاغ  شروع به نقل قول و ترویج این سخنان و حتی نقل بدون سند کردند که کاَنّ این موضوع مورد شک نیست. حتی می بینیم ارقامی بعید از ذهن و تصور 250 زن و 300 زن برای امام مجتبی(علیه السلام) از شخص معلوم الحالی مثل ابوطالب مکی صادر می شود که کذب و تعمد در بیان این سخنان را نشان می دهد.
با تعمق و دقت در مولفات تاریخ خلافت بنی عباس به این مطلب می رسیم که با توجه به قيامهای گسترده و فراگیر شیعیان به زعامت اولاد امام حسن علیه السلام علیه حکومت عباسی ، این اتهام برای تخریب چهره امام مجتبی علیه السلام و دور کردن مردم از ایشان و نسل او صورت گرفته است. دومین حاکم عباسی، نخستین کسی بود که بحث کثرت ازدواج و طلاق امام حسن مجتبی(علیه السلام) را مطرح و بر سر زبان ها انداخت و از آن تاریخ به بعد، افسانه ازدواج های فراوان امام حسن(علیه السلام) و به تبع آن، کثرت طلاق آن حضرت دستمایه مورخان و افسانه نویسان شد و به تدریج، به یک باور تاریخی و مذهبی تبدیل شد.
مسعودی - تاریخ نگار مشهور - گزارش هایی دارد که ادعای ما را ثابت می کند .خلاصه گزارشهای او چنین است:
ابو جعفر منصور دوانقی در سال 136ق به حکومت رسید. در زمان حکومت او شیعیان قیامهای گسترده و موفقیت آمیزی را بر علیه او و حکومت غاصبانه اش آغاز کردند. در این بین نوادگان امام حسن علیه السلام که به «بنی الحسن» مشهور بودند نقش پررنگتر و تاثیرگذارتری ایفا می کردند. آنان که در واقع رهبری این قیامها را بر عهده داشتند به شدت مورد کینه و نفرت منصور قرار گرفتند. روزی که منصور توانست جمعی از رهبران بنی الحسنی را دستگیر کند در جمع مردم حاضر شد و برای جدا کردن مردم از آنها سخنرانی هدفمندی ایراد نمود. او در این سخنرانی تلاش کرد چهره امام حسن علیه السلام و نسل او را در نظر مردم، بد جلوه دهد تا شاید بتواند مردم را از حمایت و تبعیت این نسل پاک بازدارد.
مسعودی می نویسد:
وقتى منصور، عبدالله بن حسن و برادرانش و افرادی از خاندان وى را دستگیر کرد در هاشمیه به منبر رفت و پس از حمد و ثناى خدا و صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: «اى مردم خراسان شما پیروان و یاران و اهل دعوت ما هستید اگر با دیگرى بیعت کنید با کسى بهتر از ما بیعت نخواهید کرد. بخدائى که خدائى جز او نیست. ما فرزندان ابو طالب را با کار خلافت واگذاشتیم و کم و بیش در کارشان دخالت نکردیم. على بن ابى طالب رضى الله عنه قیام کرد و توفیق نیافت ... پس از او حسن بن على رضى الله عنه قیام کرد.
در این لحظه که یک طرف مردم هستند و در طرف دیگر بنی الحسن که سمت رهبری این مردم را دارند، وقتی به بیان اوصاف امام حسن علیه السلام یعنی جدّ همین بنی الحسن می رسد این تعبیر را به کار می برد:
أقبل على النساء یتزوج الیوم واحدة و یطلق غداً أخرى‏
او به زنان علاقه فراوان داشت یک روز زن می گرفت و فردا او را طلاق می داد. (6)
خلاصه می توان ادعا کرد که روایات مطلاق بودن و تعدد ازدواج و طلاقهای امام حسن علیه السلام ساخته و پرداخته منصور دوانقی ملعون است که به کمک جاعلان حدیث و تاریخ نگاران دروغ پرداز عباسی آنها را ساخت و با هدف حذف رقبای سیاسی خود ، در میان مردم گسترش داد.
در هر صورت این گونه نقلهای تاریخی به جهت ضعف سند قابل استناد نیست و چیزی را ثابت نمی کند.
از روایاتی که در کتب روایی شیعه ذکر شده است تنها یک روایت که کلینی در کافی (7) نقل می کند  قابل اعتنا می باشد و باید مورد بررسی قرار گیرد ، زیرا جمگلی از لحاظ سند اشکالات عمده ای دارند.
حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ عَلِيّاً قَالَ وَ هُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ لَا تُزَوِّجُوا الْحَسَنَ فَإِنَّهُ رَجُلٌ‏ مِطْلَاقٌ‏ فَقَامَ رَجُلٌ مِنْ هَمْدَانَ فَقَالَ بَلَى وَ اللَّهِ لَنُزَوِّجَنَّهُ وَ هُوَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ ابْنُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَإِنْ شَاءَ أَمْسَكَ وَ إِنْ شَاءَ طَلَّقَ.
امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) در حالی که بر فراز منبر مشغول سخنرانی بود فرمود: به فرزندم حسن زن ندهید او زیاد طلاق می‌دهد. مردی از قبیله همدان برخاست و گفت: آری، به خدا قسم ما به حسن زن می‌دهیم، در حالی که او فرزند پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و علی بن ابی‌ طالب (علیه‌السّلام) است اگر بخواهد نگه می‌دارد و اگر نخواهد طلاق می‌دهد.
در سند این روایت به نامهای حمید بن زیاد و حسن بن محمد بن سماعه بر می خوریم که از بزرگان واقفیه هستند .
نجاشی درباره حمید بن زیاد می‌گوید:
حمید بن زیاد بن حماد... کان ثقة واقفا وجها فیهم.(8)
حمید بن زیاد انسانی مورد وثوق بود. او از چهره های سرشناس واقفیه است .
و همچنین در مورد حسن بن محمد بن سماعه می نویسد :
الحسن بن محمد بن سماعة من شیوخ الواقفة... ثقة وکان یعاند فی الوقف ویتعصب. (9)
حسن بن محمد بن سماعه انسانی مورد اعتماد است و در مذهب واقفی اهل دشمنی و دارای تعصب بود.
شیخ طوسی هم درباره حسن بن محمد بن سماعه می‌نگارد:
الحسن بن محمد بن سماعة واقفی المذهب. (10)
حسن بن محمد بن سماعه واقفی مذهب است.

چنین روایتی در اصطلاح دانش حدیث، موثق است. اما نکته‌ای را که باید توجه نمود آن است ؛ روایاتی را که در سلسله سندشان راویان مورد وثوقِ غیر امامی وجود دارند، آنگاه مورد پذیرش‌اند که محتوایشان معارضی نداشته باشد. شیخ طوسی در این‌باره می‌گوید:
واما اذا کان الراوی من فرق الشیعة مثل الفطحیة والواقفة والناووسیة وغیرهم نظر فیما یرویه فان کان هناک قرنیة تعضده او خبر آخر من جهة الموثوقین بهم وجب العمل به وان کان هناک خبر آخر یخالفه من طریق الموثوقین وجب اطراح ما اختصوا بروایته والعمل بما رواه الثقة.(11)
اگر راوی از یکی از فرقه‌های شیعه (غیر از دوازده امامی) مانند فطحیه، واقفیه، ناووسیه و غیر اینها باشد، در روایت آنها نظر می‌شود اگر قرینه‌ای که بتواند آن را تقویت کند باشد یا روایتی دیگر از ناحیه افراد مورد وثوق، در این‌باره بوده باشد، عمل به آن واجب است و در صورتی که روایتی مخالف با آن از سوی افراد مورد وثوق وجود داشته باشد، باید روایات آنها را رها کرد و به روایات افراد ثقه عمل نمود.
جالب آنکه علامه حلی در خصوص روایات «حمید ین زیاد» می‌گوید:
فالوجه عندی قبول روایته اذا خلت عن المعارض. (12)
نظر من آن است که روایات حمید ین زیاد اگر معارضی نداشته باشد قابل قبول است.
در هر صورت تنها روایت قابل اعتنا در این زمینه  همین یک روایت است که اگر با روایات صحیحه و آموزه های اعتقادی ما در تعارض نباشد ،  قابل تمسک بوده و باید در مورد آن گفتگو کرد اما اگر با اعتقادات امامیه تعارض داشته باشد کنار گذاشته می شود .
صرف نظر از بحث سندی این روایت و با فرض صدور آن از امام علیه السلام  و با دقت در روایاتی که در این زمینه موجود است  می توان به این نتیجه رسید که با توجه به اینکه امام مجتبی علیه السلام سبط اکبر پیامبر صلی الله علیه و آله بود و نسل پیامبر صلی الله علیه و آله از طریق سبطین علیهماالسلام ادامه می یافت ، آرزوی هر قوم و قبیله ای این بود که نسل پیامبر صلی الله علیه و آله از ایشان باشد و آن قوم و قبیله با این نسبت ، خود را منتسب به رسول الله می کرد و چه افتخاری بالاتر از این که خاندانی متصل به خاندان وحی شود و همانطور كه از روایات ظاهر است  پیشنهاد این ازدواج‌ها از ناحیه خانواده‌ها صورت می‌گرفت. و با احتمال اينكه امام دخترشان را طلاق می دهد از افتخار نسبت با خاندان وحی کوتاه نمی آمدند . حتی در این زمان و با گذشت 14 قرن از شهادت پیامبر و با توجه به تبلیغات جهانی علیه چند همسری و قبیح شمردن تعدد زوجات و ازدواج مکرر توسط مردها ، در بعض از کشورها برای کسب شرف از رسول خدا دخترانشان را به عقد مردی که از نسل ایشان باشد در می آوردند و به آن افتخار می کنند و این مطلب نیاز به اثبات ندارد که اظهر من الشمس است .
همچنین زیبایی ظاهری امام حسن علیه السلام که طبق نقل اشبه الناس به رسول خدا بود(13) و تناسب اندام و پوشش ظاهری ایشان (14)، طمع نزدیک شدن به امام را دو چندان می کرد.
با تمام این مطالب روشن می شود که مردم حاضر بودند دخترانشان را به عقد امام در بیاورند ولو اینکه مدت کوتاهی در خدمت امام باشد و به همین مقدار راضی بودند. این قضیه در مورد تعدد زوجات پیامبر و رغبت مردم برای انتساب حضرت به قبیله شان کاملا به چشم می خورد. در بعضي از تواريخ مي خوانيم كه پيامبر با زنان متعددي ازدواج كرد و جز مراسم عقد انجام نشد، و هرگز آميزش با آنها نكرد(15)، حتي در مواردي تنها به خواستگاری بعضی از زنان قبائل قناعت كرد.و آنها به همينقدر خوشحال بودند و مباهات مي كردند كه زني از قبيله آنان به نام همسر پيامبر (صلي اللّه عليه و آله و سلّم ) ناميده شده ، و اين افتخار براي آنها حاصل گشته است ، و به اين ترتيب رابطه و پيوند اجتماعي آنها با پيامبر (صلي اللّه عليه و آله و سلّم) محكمتر، و در دفاع از او مصممتر مي شدند. این میل شدید برای انتساب با حضرت در جریان خواستگاری حضرت زهرا سلام الله علیها توسط  تمامی بزرگان و اشراف عرب به وضوح مشخص می شود .
شتیاق مردم به وصلت با امام بر خلاف تصور و اتهام عیب جویان عباسی به هیچ وجه مورد رضایت امام مجتبی علیه السلام نبوده و موجب ازار و اذیت و سلب اسایش ایشان بوده است. ابن شهر اشوب داستانی نقل می کند که شاهد این مدعاست :
امام حسن عليه السلام در حال نماز بود که زنی زیبارو بر او وارد شد . پس از پایان نماز امام به او فرمود : حاجتی داری ؟
عرض کرد : من همسری ندارم و باید مرا به همسری بگیری
فرمود : از من دور شو و خودت و مرا به اتش نسوزان و در این هنگام امام به گریه افتاد. زن عشوه گری کرد و زیبایی هایش را به نمایش گذارد. امام که گریه اش شدیدتر شده بود فریاد برآورد : وای برتو از من دور شو . زن که از شدت گریه های امام متاثر شده بود نیز به گریه افتاد و .... (16)
محمد غزالی در احیاء علوم الدین در ادامه این روایت که امیرالمؤمنین می فرماید دخترانتان را به عقد امام مجتبی درنیاورید، می آورد :  فسرّ ذلک علیا و قال : لو کنت بوّابا علی باب جنه لقلت لهمدان ادخلی بسلام (17)
بنابراین از این روایت هیچ گونه مذمتی نسبت به کار امام حسن علیه السلام از کلام امیرالمؤمنین علیه السلام استشمام نمی شود . گویا امیرمؤمنان علیه السلام  در پی چاره ای برای خلاصی امام مجتبی علیه السلام از این ابتلا بوده است ، زیرا در غیر این صورت و بنا براینکه فعل ناشایستی از امام مجتبی علیه السلام سر زده بود ، لازم به اعلام عمومی نبود و نهی از منکر اینگونه انجام نمی شود و با تذکر خصوصی به امام حسن علیه السلام کفایت می کرد . و از جواب امیرالمؤمنین علیه السلام و وعده بهشت به ابراز عشق و علاقه بنی همدان نسبت به خاندان پیامبر همه چیز آشکار می گردد .
اما اگر سوال شود که امام مجتبی (علیه السلام) می توانست دختران قبایل مختلف را به ازدواج موقت درآورد تا تهمت مطلاق بودن و زشتی طلاق را از خود دفع نماید ؟ در جواب می گوییم : خلیفه دوم ازدواج موقت را حرام اعلام کرده بود و هر کس اقدام به این حلال الهی می کرد حد بر او جاری می شد (18) و جامعه آن روز تحت تاثیر بدعتهای عمر بن خطاب بودند و ازدواج موقت را حرام می دانستند. پس برای جواب دادن  به اشتیاق قبایل متعدد جهان اسلام آن روز ، امام مجبور بودند که دختران ایشان را به عقد خود در آورند و چون در اسلام برای ازدواج دایم محدودیت 4 همسری وجود دارد ، ناگزیر آنها را طلاق می دادند .

پی نوشت:
1- مطلاق به کسی می گویند که همسران زیادی را طلاق داده باشد
2- علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۳، ص۳۴۵ وابن شهر آشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی طالب (علیهم‌السلام)، ج۳، ص۱۸5
3- ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه الدمشق، ج۱۳، ص۲۸۹ ویعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲ ص۲۲۵.   
4- ابن شهر آشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۳، ص۲۰۴
5- زمخشري ، مفسر و اديب نام‌آور اهل تسنن مي‌نويسد :
إنّه كان فى أيّام بنى اميّة أكثر من سبعين ألف منبر يلعن عليها علىّ بن أبى طالب بما سنّه لهم معاوية من ذلك ربيع الأبرار ، ج 2 ، ص186 و النصايح الكافية ، محمد بن عقيل ، ص79 به نقل از سيوطي  
6- مروج الذهب، ج3، ص300
7- کافی ج 6 ص 56 ح 4
8- رجال نجاشي : ص 132
9- همان : ص 40
10- الفهرست : ص 133
11- عده الاصول : ج 1 ص 150
12- خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، ص۱۲۹
13- بحارالانوار، ج‏43، ص‏301، ح‏64
14- واصل بن عطا گفته است:.صورت حسن بن علی(ع) چون سیمای انبیا و هیأت و شكل او چون هیأت ملوك و امرا بوده است. اعیان الشیعه، ج‏1، ص‏562
15- امتاع الاسماع، ج 6، ص92.
16- مناقب آل أبي طالب - ابن شهر آشوب - ج ٣ – الصفحة180
17- احیاء علوم الدین ج 2 ص 56
18- متعتان کانتا علی عهد رسول الله و انا احرمهما و اعاقب تفسیر الرازی ج ۲ / ۱۶۷ وج ۳ / ۲۰۱ و ۲۰۲ ط ۱، شرح نهج البلاغة لابن أبى الحدید ج ۱۲ / ۲۵۱ و ۲۵۲ وج ۱ / ۱۸۲، البیان والتبیان للجاحظ ج ۲ / ۲۲۳، أحکام القرآن للجصاص ج ۱ / ۳۴۲ و ۳۴۵ وج ۲ / ۱۸۴، تفسیر القرطبى ج ۲ / ۲۷۰ وفى طبع آخر ج ۲ / ۳۹، المبسوط للسرخسی الحنفی باب القرآن من کتاب الحج وصححه ج، زاد المعاد لابن القیم ج ۱ / ۴۴۴ فقال ثبت عن عمر وفى طبع آخر ج ۲ / ۲۰۵ فصل اباحة متعة النساء، کنز العمال ج ۸ / ۲۹۳ و ۲۹۴ ط ۱، ضوء الشمس ج ۲ / ۹۴، سنن البیهقى ج ۷ / ۲۰۶، الغدیر للامینی ج ۶ / ۲۱۱، المغنى لابن قدامة ج ۷ / ۵۲۷، المحلى لابن حزم ج ۷ / ۱۰۷، شرح معانی الاثار باب مناسک الحج للطحاوی ص ۳۷۴، مقدمة مرآة العقول ج ۱ / ۲۰۰.)

سید علاالدین موسوی اصفهانی
مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page