ابن قتیبه دینوری مینویسد:
ابوبکر در مورد کسانی که همراه علی(علیه السلام) بودند و از بیعت با او خودداری کرده بودند پرسش کرد و چون فهمید آنها در خانه علی (علیه السلام) گرد آمدهاند عمر را به دنبال آنها فرستاد.
عمر به درب خانهی علی آمد و آنها را صدا زد تا بیرون بیایند و با ابوبکر بیعت کنند ولی آنان از این کار خودداری کردند.
عمر هیزم طلب کرد و گفت: سوگند به خدایی که جانم در دست اوست اگر از خانه خارج نشوید خانه را با تمام ساکنانش به آتش میکشم.
به اون گفتند: ای عمر! فاطمه در این خانه است. گفت: حتی اگر فاطمه هم باشد من تصمیم خود را عملی میکنم.
.... فاطمه جلوی درب ایستاد و فرمود: برای من دیدار هیچ مردمی همچون شما بد و نفرت انگیز نیست. جنازه رسول خدا را روی دستان ما تنها گذارده، خلافت را میان خود سهم نمودید و در این خصوص از ما هیچ جویا نشده و حق ما را به ما بازنگرداندید.
الامامة والسیاسة ج۱ ص۳۰، باب کیف کانت بیعة علی بن ابی طالب