خردمند گیتی چو دریا نهاد *** برانگیخته موج از او تند باد
چو هفتاد کشتی بر او ساخته *** همه بادبانها بر افراخته
میانه یکی خوب کشتی عروس *** بر آراسته همچو شبنم خروس
پیمبر بدو اندرون با علی *** همه اهل بیت نبی و وصی
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی *** خداوند امر و خداوند نهی
که من شهر علمم، علیم در است *** درست این سخن گفت پیغمبر است
اگر خلد خواهی به دیگر سرای *** به نزد نبی و وصی گیر جای
منم بنده اهل بیت و نبی *** ستاینده خاک پاک وصی
گرت زین بد آید، گناه من است *** چنین دان و این راه راه من است
برین زادم و هم برین بگذرم *** یقین دان که خاک پی حیدرم
(حکیم ابوالقاسم فردوسی)