زبان حال حضرت زهرا سلاماللهعلیها:
به وقت مرگ پر کردم ز خون چشم تر خود را
که تنها میگذارم بین دشمن رهبر خود را
فتادم سخت در بستر الهی برندارم سر
که سر بنهاده بر دیوار دیدم همسر خود را
خدایا اولین مظلوم عالم را تو یاری کن
که امشب میدهد از دست تنها یاور خود را
دلم خواهد که برخیزم سرشک از دیده اش گیرم
دل شب چون نهد بر قبر پنهانم سر خود را
الهی تا جهان باشد نبیند دیدۀ طفلی
کنار خانه زیر تازیانه مادر خود را
اجل ای کاش در آن ماجرا میبست چشمم را
نمیدیدم نگاه دردناک دختر خود را
گواهی میدهد فردای محشر عضو عضو من
که کشتند این جماعت دختر پیغمبر خود را
علی جان گریه کن تا عقده ای از سینه بگشائی
مکن حبس این قدر آه دل غم پرور خود را
از آن ترسم تو را فردا فلک از پا دراندازد
که امشب میدهی از دست رکن دیگر خود را
حلالم کن حلالم کن حلالم کن حلالم کن
خداحافظ که گفتم با تو حرف آخر خود را
حاج غلام رضا سازگار