اِنَّ قَوْما عَبدوا اللّهَ رَغْبةً فتِلْکَ عبادَةُ التُجّارر و انّ قوما عَبَدواللّهَ، رَهْبَةً فتلکَ عبادةُ العبید و انّ قوما عبدواللّه شُکْرا فتلکَ عبادةُ الاحرار؛ همانا گروهی خدای را به انگیزه پاداش می پرستند، این عبادت تجارت پیشگان است؛ گروهی او را از ترس می پرستند، این عبادت برده صفتان است و گروهی او را برای سپاسگزاری می پرستند، این عبادت آزادگان است.»
آزادگان، قیدهای تعلق دنیا و آخرت از دست و پای جسم و جانشان پاره شده و به بال های آسمان پیمای زهد و تقوی، راه معرفت الهی می پیمایند، تن به خواهش های مادی نفرسوده و جان از لذت های اخروی پالوده اند، که جمال دلدار دیده و آرزوی وصال یار در سینه دارند:
نی از تو حیات جاودان میخواهم *** نی عیش و تنعم جهان میخواهم
نی کام دل و راحت جان میخواهم *** هر چیز رضای توست آن میخواهم
علی علیه السلام را که دنیا را سه طلاقه کرده و بالاترین منصب آن یعنی خلافت و حکومت را به عطسه بزی برتری نمیدهد، با تجارت تاجران و سود و زیان آخرت چه کار؟
علی علیه السلام را که خود سرور آزادگان است و گردن از بند طاعت جن و انس آزاد ساخته و از دنیا به نان خشک و خرما بسنده کرد و دست رنج خود از کندن قنات باغ های کوفه، را با یتیمان و مستمندان تقسیم میکند، با عبادت عبیدان و بندگان چه کار؟!
علی علیه السلام ، خزانه دار کائنات را با نعمت و لذت ناپایدار چه کار؟! «ما لِعَلیٍّ و لِنَعیمٍ یَفْنی و لِذَّةٍ لا تَبْقی؟!»
وقتی خود در عطش عشق الهی، جان شَرحه شرحه از فراق بر دست میگیرد و میفرماید: «الهی ما عَبَدْتُکَ خوفا مِنْ نارِکَ و لا طَمعا فی جنّتِکَ بَلْ وَجَدتُکَ اهْلاً للعبادَةِ فَعبْدتُکَ؛ پروردگارا! من تو را به خاطر بیم از کیفرت یا طمع در بهشتت پرستش نکرده ام؛ من تو را بدان جهت پرستیده ام که شایسته پرستش یافته ام.
روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست کار عاشق جز تماشای وصال یار نیست
مولای متقیان، علی علیه السلام ، عاشق عبادت پروردگاری بود که شایسته پرستش و ستایش است؛ عبادتی که دنیا به خود ندیده و در قلب و خاطر کائنات نگنجیده است. فرشتگانِ همیشه تسبیح گوی الهی، غبطه خور یلداهای عبادت علی بودند و نخلستان های دنیا، محو نجواهای پریشانی و شیدایی مولا.
امن و اشتیاقش در سایه سار بهشتی طاعت حق و آرامشش در وصال معبود بود که هم آرزوی شهادت می نمود و هم میفرمود: «پروردگارا! تو از هر انیسی برای دوستانت انیس تری و از همه آنها که به تو اعتماد دارند، برای کارگزاری، کارگزارتری... اگر تنهایی سبب وحشتشان گردد، یاد تو مونس شان است و اگر سختی ها بر آنان فرو ریزد، به تو پناه می برند.»
و پیامبر چه نیکو این اسطوره عشق و عبادت، علم و تقوی و معرفت الهی را ستوده و فرموده است که:
«هرکه خواهد علم آدم، عبادت نوح و خلّت ابراهیم، سطوت موسی و زهد عیسی علیه السلام را ببیند، به علی بن ابیطالب نظر کند.»
علی ای همای رحمت! تو چه آیتی خدا را *** که به ما سوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین *** به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت *** متحیّرم چه نامم شه ملک لا فتی را
حورا طوسی