متن ادبی «آیینه فردا»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

«ای اهالی سرزمین ‏ها دهشتناک و بیابان‏ های تفتیده! ای اهالی گورهای تاریک!
ای اهالی خاک! ای اهالی غربت و تنهایی و ترس! شما طلایه داران مایید که از ما پیش افتاده ‏اید، و ما دنباله شماییم و به شما خواهیم رسید.
امّا خانه ‏هایتان... دیگران در آنها مسکن گزیدند؛
امّا همسرهایتان... به تزویج دیگران درآمدند؛
و امّا اموالتان... میان دیگران قسمت شد.
اینها اخبار ما بود برای شما؛ امّا اخبار شما برای ما چیست؟»
این کدام آینه است که این چنین شکوهمند، این چنین هولناک، این چنین بی ‏پرده و این چنین شفّاف، پایان محتوم سراب دنیا را برای اسیران حقیقی خاک، تصویر می‏کند؟
مردگان گر چه اسیر خاکند؛ امّا اسیران حقیقی خاک، زندگانند؛ مردگان رها شدگانند.
مردگان، زنجیر تن را گسسته ‏اند و به آن سوی افلاک پیوسته ‏اند.
اسیران خاک، زندگانند؛ آنان که سر در آخور خورد و خواب فرو کرده ‏اند و محض توجّه، سری به سوی آسمان بلند نمی‏کنند.
و علی علیه  ‏السلام اسیران ظاهری خاک را خطاب می‏کند تا اسیران حقیقی خاک را عتاب کرده باشد.
خانه‏ ها بر پایه خاک قد بر می‏ افرازند و استوار می‏شوند و خانه خدایان، می‏ پندارند این سقف‏ های محکم و مستحکم، هیچ گاه فرو نخواهند ریخت و این دیوارهای استوار، هیچ گاه کمر خم نخواهند کرد؛ امّا آن که بر سمند زمان سوار است، آینده را در آینه حال می ‏بیند و می‏خواند.
می ‏بیند که این بناهای استوار، فردا تلّی از خاک است؛ بی‏ هیچ نشانی از سبزینه حیات.
فرزندان آدم، پا به عرصه خاک می‏گذارند و می‏ پندارند تا آن سوی زمان امتداد خواهند داشت؛ امّا آن که از زمان و مکان در گذشته است می‏داند که مرگ، از هر سو زندگی را احاطه کرده است و جاده حیات، سر به دامان مقصدی جز مرگ نمی‏گذارد.
کلام علی علیه ‏السلام پنجره ‏ای است تا بشر، فردای خود را در آن به تماشا بنشیند؛ اگر چشم دلش هنوز کور نشده باشد.

امید مهدی نژاد