پيمان دوم عقبه، زمينه هجرت پيامبر به يثرب را فراهم كرده است.
دين، جلو افتاده و رسول الله صلى الله عليه وآله به دنبالش، قدم در وسيع ترين مسير رسالت خويش گذاشته است.به دهكده «قبا» مى رسد. آن سو در مكه، على عليه السلام در نقطه بلندى ايستاده و فرياد برآورده: «هركس نزد محمد صلى الله عليه وآله امانت و سپرده اى دارد؛ از من بگيرد».
و اين يعنى پيامبر به اين زودى ها به مكه باز نخواهد گشت.
رنج و گنج
سيزده سال از بعثت گذشته. اگرچه آوازه اسلام و نداى وحى كه فطرت مردمان را مخاطب قرار داده بود، اهل مدينه را به دنبال رسول الله صلى الله عليه وآله فرستاده، اما خوب مى دانند كه راه سختى را برگزيده اند. گنج هرچه با ارزشتر باشد، رنجش افزون خواهد شد. حال آنكه انصار مدينه، گرانبهاترين گنج هستى را طلب كرده اند.
برادرى
ياران صفه، اصحاب عاشقى اند كه دعوت اسلام را با همه هستى خويش لبيك گفته اند. هجرت، ميلاد اعتقادى راسخ در حمايت از پيامبر است و در اين مجال، مهاجر و انصار، هر دو روزهاى تولد درون خويش را سپرى مى كنند. وقت آن است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله ، ميان دو بال اسلام، مهاجر مكه و انصار مدينه، عقد اخوت جارى كند. همه را با هم برادر كند و خود را با على عليه السلام كه مثل هارون است نسبت به موسى عليه السلام !
مبدأ تاريخ
هجرت، مرحله شكوفايى نهال دين در مزرعه تاريخ است. كدام دليل جاودانتر از اين مرحله براى انتخاب مبدأ تاريخ و كدام تاريخ، عميق تر از يگانگى دو قوم در حمايت از آيين خداوند در زمين؟! هجرت، نقطه عطف قرآن است؛ نقطه پيوند تنزيل و عمل، نقطه وحدت دلها با هم؛ وحدتى كه تفسير روشن توحيد است و توحيدى كه ريشه در عشق دارد.
محبوبه زارع