گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

 

گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است
دیدم شروع محشر کبرای دیگر است

گردون شده سیاه و فضا پر زدود و آه
تاریک‌تر ز عرصه تاریک محشر است

گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمین
اشک عزا به دیده زهرای اطهر است

گفتم چه روی داده که زهرا زند به سر
دیدم که روز، روز عزای پیمبر است

پایان عمر سید و مولای کائنات
آغاز دور غربت زهرا و حیدر است

قرآن غریب و فاطمه از آن غریب‌تر
اسلام را سیاه به تن، خاک بر سر است

روی حسین مانده به دیوار بی‌کسی
چشم حسن به اشک دو چشم برادر است

ای دل بیا و گریه زینب نظاره کن
مانند پیروهن جگر خویش پاره کن

استاد حاج غلامرضا سازگار