متن ادبی «خداحافظ مکه، سلام یثرب»

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

شدت گرما، همه توانش را گرفته، پایش، زخمی خارها و سنگ ‏هاست. خورشید، اجازه خیره شدن به افق را نمی‏دهد. دیگر توان جوانی را نیز ندارد؛ بیش از پنجاه سال از عمرش می‏گذرد، اما اینها همه در برابر غوغایی که در دلش برپاست، هیچ است. شاید باورش نمی‏شود که مکه، شهر آرزوهایش، شهر کعبه و زمزم و حرا و شهر ابراهیم و اسماعیل را ترک کند؛ اما آن‏گاه که به تکلیف خداوند و ثمره‏ های این هجرت بزرگ می ‏اندیشد، با خود می‏گوید: «آیا به اذن خداوند، اولین جامعه اسلامی را در یثرب به‏ پا خواهیم داشت؟ آیا طعم آزادی از فشار و شکنجه و توهین را خواهیم چشید؟ آیا این مؤمنان ستم‏دیده، خواهند توانست دور از واهمه، عبادت خدای را به ‏جا آورند و معارف اسلام را فراگیرند؟
باید به یثرب رسید و دید تقدیر خداوند چیست...».
از زبان عمار
سیزده سال از بعثت می‏گذرد. سال‏ های آغازین رسالت، نه مسلمان زیادی وجود داشت و نه توجه چندانی به ایشان؛ اما پس از مدتی، چه سختی‏ ها و فشارها که ندیدیم! پدر و مادرم، یاسر و سمیه، اولین شهیدان این راه شدند؛ یادت هست حمزه! بعد از آن کشتار بود که حضرت حدود هشتاد نفر را به همراه جعفر، برادرزاده ‏ات، به حبشه فرستاد. خوشا به حالشان! شنیده ‏ام در آسایش و آزادی به عبادت خدا مشغولند، هرچند دوری از مکه و پیامبر خدا، خود رنج جانکاهی است... نزدیک سه سال، تنگنای شعب را که به خاطر داری؟ حتی یاد آن روزها خاطرم را آزرده می‏کند؛ ولی دیگر چه باید کرد؟ آنجا را ببین! زید می‏آید... سلام بر زید بن حارثه! چه خبر داری؟
مژده! رسول خدا فرمان هجرت داده ‏اند. برای رهایی مسلمین از بند فشارهای قریش و بنای یک حکومت اسلامی و عبادت خداوند در آزادی و آرامش، به یثرب هجرت می‏کنیم. خود را مهیّا کنید. رسول خدا به‏ زودی به ما ملحق می‏شوند... .
زمزم وحی
شب از نیمه گذشته است. پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله در پناه تاریکی شب، به سرعت صخره ‏های اطراف مکه را پشت سر می‏گذارد. خوب می‏داند، خطرهای بی‏ شماری پیش روی اوست؛ اما دلش نگران چیز دیگری است.
«به راستی آیا کسی عظمت این فداکاری «علی» را درک خواهد کرد؟» ناگاه، آبشاری از نور، بر دل رسول خدا صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله می‏ریزد و حالی شگفت که همواره هنگام نزول وحی تجربه می‏کرد، تکرار می‏گردد و زمزم وحی بر پهن‏دشت جانش جاری می‏شود:
«وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ».

روح ‏اللّه‏ حبیبیان