حنان بن سدیر نقل می کند: پدرم به من گفت:
نزد جعفر بن محمّد(علیهما السلام) بودم. آن حضرت غذایى در برابرم نهادند كه هرگز غذایى مانند آن نخورده بودم. پس به من فرمودند: اى سدیر! غذاى ما را چگونه یافتى؟
عرض كردم: پدر و مادرم فدایت اى پسر پیامبر خدا، تاكنون چنین غذایى نخورده ام و گمان هم نمی كنم كه دیگر غذایى مانند آن بخورم. آن گاه چشمانم پر از اشك شد و گریستم.
فرمودند: اى سدیر! چرا گریه می كنى؟ عرض كردم: یابن رسول اللّه، آیه اى از كتاب خدا را به یاد آوردم. فرمودند: كدام آیه؟
عرض كردم: این آیه «سپس در آن روز از نعمت بازخواست مى شوید».
می ترسم این غذا جزو همان نعمتى باشد كه خداوند درباره آن بازخواست مى كند.
حضرت تبسمی فرمود به طوری كه دندانهایشان نمایان شد، سپس فرمودند:
اى سدیر، از تو، نه درباره خوراك لذیذ سؤال خواهد شد و نه درباره جامه نرم و نه درباره بوى خوش، بلكه اینها براى ما آفریده شده و ما براى استفاده از آنها خلق شده ایم و ما باید در آنها به طاعت خدا عمل كنیم.
عرض كردم: پدر و مادرم فدایت اى پسر پیامبر خدا، پس آن نعمت كدام است؟
فرمودند: دوستى على (علیه السلام) و عترت او (علیهم السلام)؛ در روز قیامت خداوند مى پرسد: در برابر نعمت دوستى على و عترت او كه آن را به شما عطا كردم چگونه شكر مرا به جا آوردید.
متن عربی روایت:
فرات قال : حدثني محمد بن الحسن معنعنا :
عن حنان بن سدير قال : حدثني أبي قال : كنت عند جعفر بن محمد عليهما‌السلام.
فقدم إلينا طعاما ما أكلت طعاما [١] مثله قط فقال لي : يا سدير كيف رأيت طعامنا هذا؟ قلت : بأبي أنت وأمي يا ابن رسول الله ما أكلت مثله قط ولا أظن آكل أبدا مثله. ثم إن عيني تغرغرت فبكيت فقال : ياسدير ما يبكيك؟ قلت : يا ابن رسول الله ذكرت آية في كتاب الله [ تعالى. أ ] قال : وما هي؟ قلت : قول الله في كتابه : ( ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ ) فخفت أن يكون هذا الطعام [ من النعيم ] الذي يسألنا الله عنه. فضحك حتى بدت نواجذه ثم قال : يا سدير لا تسأل عن طعام طيب ولا ثوب لين ولا رائحة طيبة ، بل لنا خلق وله خلقنا ولنعمل فيه بالطاعة. قلت له : بأبي أنت وأمي يا ابن رسول الله فما النعيم؟ قال : حب علي وعترته يسألهم الله يوم القيامة : كيف كان شكركم لي حين أنعمت عليكم بحب علي وعترته.
تفسير فرات الكوفيّ : ج 1 ، ص 605
*************
ابراهیم بن عباس صَولى می‌گوید:
روزى در محضر امام رضا علیه السلام بودیم، آن حضرت فرمودند: در دنیا نعیم حقیقى وجود ندارد. بعضى از فقهایى كه در محضر او بودند، گفتند: خداوند عزوجل می‌فرماید: «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» و البته منظور همین نعیم در دنیاست، و آن آب خوش‌گوار است.
حضرت امام رضا علیه السلام در حالی كه صداى خود را بلند كردند، فرمودند: شما این طور تفسیر می‌كنید؟ بدانید که خداوند عزوجل از تفضّلى كه به بندگان خود نموده است، پرسش نمی‌كند، و بر این کار منت نمی‌گذارد؛ و منت گذاردن در مقابل نعمتى كه مخلوقان به هم می‌دهند، قبیح است تا چه رسد به این‌كه به خداوند متعال نسبت داده شود؟
ولیكن نعیم، محبت و موالات ما اهل بیت است، كه خداوند بعد از سؤال از توحید و نبوّت از آن سؤال می‌کند. زیرا چون بنده خدا به این مهم وفا كند، او را به بهشت و سعادتى كه زائل شدنى نیست، می‌رساند».
متن عربی روایت:
حدثنا الحاكم أبو علي الحسين بن أحمد البيهقي قال: حدثنا محمد بن يحيى الصولي قال: حدثنا أبو ذكوان القاسم بن إسماعيل بسيراف سنة خمس وثمانين ومأتين قال: حدثنا إبراهيم بن عباس الصولي الكاتب بالاهواز سنة سبع وعشرين ومأتين قال كنا يوما بين يدي علي بن موسى عليهما السلام فقال لي: ليس في الدنيا نعيم حقيقي فقال له بعض الفقهاء ممن يحضره: فيقول الله عز وجل (ثم لتسألن يومئذ عن النعيم) أما هذا النعيم في الدنيا وهو الماء البارد فقال له الرضا عليه السلام وعلا صوته: كذا فسرتموه أنتم وجعلتموه على ضروب فقالت طائفة: هو الماء البارد وقال غيرهم: هو الطعام الطيب وقال آخرون: هو النوم الطيب قال الرضا عليه السلام: ولقد حدثني أبي عن أبيه أبي عبد الله الصادق عليه السلام أن أقوالكم هذه ذكرت عنده في قول الله تعالى: (ثم لتسئلن يومئذ عن النعيم) فغضب عليه السلام وقال: إن الله عزوجل لا يسأل عباده عما تفضل عليهم به ولا يمن بذلك عليهم والامتنان بالانعام مستقبح من المخلوقين فكيف يضاف إلى الخالق عز وجل ما لا يرضي المخلوق به؟! ولكن النعيم حبنا أهل البيت وموالاتنا يسأل الله عباده عنه بعد التوحيد والنبوة لأن العبد إذا وفا بذلك أداه إلى نعيم الجنة الذي لا يزول ولقد حدثني بذلك أبي عن أبيه عن آبائه عن أمير المؤمنين عليه السلام أنه قال: قال رسول الله (ص): يا على إن أول ما يسأل عنه العبد بعد موته شهادة أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله (ص) وإنك ولي المؤمنين بما جعله الله وجعلته لك فمن أقر بذلك وكان يعتقده صار إلى النعيم الذي لا زوال له
عيون اخبار الرضا عليه السلام ، ج 1 ، ص 136