گر معامله حشر با علیست ...

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

فردی به نام حارث اعور خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام آمد. حضرت به او فرمودند: چه چیز تو را به اینجا کشانید؟
گفت: دوست داشتن شما مرا نزد شما کشید!
حضرت فرمودند: اگر در گفته ات صادق باشی مرا در سه جا خواهی دید: وقتی جانت به اینجا رسید(حضرت اشاره به گلوی خود کردند) در کنار صراط و در کنار حوض کوثر!
شاعری بنام حاجب بود که در زمان قاجار زندگی می کرد. شبی شعری در مورد امیرمؤمنان علیه السلام سرود:
حاجب گر معامله حشر با علیست
من ضامنم تو هر چه که خواهی گناه کن
شب در عالم خواب علی علیه السلام را دید. بهش فرمودند: مصرع اولت درست بود مصرع دوم را می گویم درستش کن:
حاجب گر معامله حشر با علیست
شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن

حجت الاسلام صالح خواه