اين بار مقر فرماندهی رو نشونه رفتن

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

هميشه وقتی گرفتار روزمرگی می شدیم و غرق در دنیا، خدا رو فراموش می کردیم و شبهه های آدمهای معلوم الحال تو گوشمون ویز ویز می کرد ، دل بعضی هامون می لرزید و شروع به بافتن اراجیف می کرد و بدی بدها رو میزاشت به پای خوب ترین ها ؛ با خودمون می گفتیم اشکال نداره چیزی به محرم نمونده . عمود خیمه سیدالشهدا علیه السلام که دوباره برپا بشه ، همه اونها هم که از سر نادونی یه چیزی بلغور می کردن میان زیر خیمه و چهارتا یا حسین که بگن و دو تا قطره اشک از کنار لپشون جاری بشه مثل آب کر ، دلهای آلوده شده رو پاک پاک پاک می کنه و همه چیز رفرش می شه و برمی گرده به حالت کارخونه .
اما هیچ وقت فکرشم نمی کردیم که شبهه ها و خباثتها و بدجنسی ها و شیطنت ها این شکلی بشه . این بار دقیق دقیق دقیق نشونه گرفتن . فهمیدن اگر دوا خونه رو بزنن ، مردم با یه سرما خوردگی ساده هم حیرون میشن . گرای مرکز فرماندهی رو پیدا کردن . مقر فرماندهی رو که بزنی سربازها هاج و واج میشن و بی هدف تیر میندازن و خودی و غیر خودی رو کله می کنن .
از الان دارن میگن امسال مجالس سید الشهدا تعطیل . مجالس سیدالشهدا تو قم هم تعطیل . مجالس سیدالشهدا تو عش آل محمد هم تعطیل .
میگن خیلی خطر داره ممکنه مردم مریض بشن .
بداشون که تکلیفشون معلومه اما اوناییشون که دشمنی ندارن با این دستگاه ، می دونی برای چی این حرفها رو می زنن ؟ چون از مریضی جسم بیشتر از مریض روح می ترسن . چون می ترسن جسمشون بمیره اما از مردن روحشون باکی ندارن . چون چند بار بیشتر ببینن که زمین دور خورشید چرخید و برگشت به جای اولش ، براشون جذابیت بیشتری دارده تا ابدیتی که خورشیدش همیشه پیداس .
شب عاشورا ، سید الشهدا فرمودند : همه برید ، هر کس اینجا با من بمونه فردا کشته میشه . اینها با من کار دارن. اصحاب با اینکه می دونستن فردا می میرن اما موندن . موندن نه برای اینکه جون امامشون رو نجات بدن که نشدنی بود . موندن که از قافله عقب نمونن . موندن که از امامشون جا نمونن . موندن که جسمشون رو فدای جاودانگی روحشون کنن . موندن که همیشه زنده بمونن .
البته بعضی ها هم حفظ جونشون رو مقدم داشتن و برگشتن و چند بار دیگه طلوع خورشید رو دیدن و ...