حتما شنیدهاید، كسانى بودند كه قصد داشتند در بازگشت از جنگ تبوك رسولخدا صلیاللهعلیهوآله را ترور نمايند.
یکی از مسائل قطعی از ديدگاه شيعه و سنی، مسئله ترور رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میباشد.
عدهای از صحابه (سیوطی: الصحابي من لقي النبي صلى الله عليه وسلم مسلما ومات على إسلامه «تدريب الراوي ج۲ص۲۰۹»)، در ترور نافرجام رسول خدا نقش داشته و از عاملین این جنایت بودند، و مصداق وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا : تصمیم خطرناکی گرفتند که بدان نرسیدند «التوبه/۷۴» .
اما این منافقین و کفار مورد بحث در آیه ۷۴ سوره توبه واقعا چه کسانی هستند؟!
کدام نمک نشناسان و شاگردان ناخلفی بودهاند که قصد ترور نبی مکرم خدا را داشتند؟!
جناب ابن حزم اندلسی كه از استوانههای علمی اهلسنت میباشد با نقل یک روایت در کتاب خود ناخواسته ! جواب این سوال را داده است: 👇
أنَّ أَبَابَكْرٍ وَعُمَرَ وَعُثْمَانَ وَطَلْحَةَ وَسَعْدَ بن أبيوَقَّاصٍ رضي الله عنهم أَرَادُوا قَتْلَ النبي صلي الله عليه وسلم وَإِلْقَاءَهُ من الْعَقَبَةِ في تَبُوكَ.
ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه، سعد بن أبيوقاص؛ قصد كشتن پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) را داشتند و می خواستند آن حضرت را از گردنه ای در تبوك به پايين پرتاب كنند.
المحلي، ج۱۱ص۲۲۴ - ناشر: دارالآفاق الجديدة بیروت
اما این منافقین و کفار کور خواندند: وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ الله وَالله خَيْرُ الْماکِرينَ.
جالب اینجا است که ابن حزم حتی در هنگام نقل این مطلب، باز هم عبارت "رضی الله عنهم" را در مقابل نام تیم ترور رسولخدا صلیاللهعلیهوآله میآورد و برای اینکه علت ارادت خود را ثابت کند، و چون نتوانسته و یا نخواسته! متن روایت را قبول کند، به یکی از راویان ایراد گرفته و چنین توجیه (تحریف!) میکند:
به "وليد بن عبد الله بن جميع" خدشه وارد است !
ما در اين جا نظر علمای علم رجال و بزرگان اهلسنت را در باره وليد بن عبد الله نقل می كنيم تا خوانندگان متوجه این موضوع شوند که نظر ابن حزم از نظر علمی هیچ ارزشی ندارند و فاقد اعتبار است.
دقت کنید
علمای اهل سنت، وليد بن عبدالله بن جميع را توثيق كرده و او را صدوق و ثقه خواندهاند
تقريب التهذيب، ابن حجر، ج۲، ص۲۸۶ : ۷۴۵۹- الوليد بن عبدالله بن جميع الزهري المكي نزيل الكوفة صدوق.
الطبقات الكبري، محمد بن سعد، ج۶ - ص۳۵۴ : الوليد بن عبد الله بن جميع الخزاعي من أنفسهم وكان ثقة وله أحاديث.
معرفة الثقات، العجلي، ج۲ - ص۳۴۲ : الوليد بن عبد الله بن جميع الزهري مكي ثقة.
ميزان الاعتدال، الذهبي، ج۴، ص۳۳۷: وثقه ابن معين، والعجلي. وقال أحمد وأبو زرعة: ليس به بأس. وقال أبو حاتم: صالح الحديث.
تهذيب الكمال، المزي، ج۳۱، ص۳۶: قال عبدالله بن أحمد بن حنبل عن أبيه، وأبوداود: ليس به بأس. وقال إسحاق بن منصور، عن يحيي بن معين: ثقة. وكذلك قال العجلي وقال أبو زرعة: لا بأس به وقال أبو حاتم: صالح الحديث.
الجرح والتعديل، الرازي، ج۹، ص۸ : نا عبدالرحمن نا عبدالله بن أحمد بن محمد بن حنبل فيما كتب إلي قال قال أبي: الوليد بن جميع ليس به بأس. نا عبد الرحمن قال ذكره أبي عن إسحاق بن منصور عن يحيي بن معين أنه قال: الوليد ابن جميع ثقة. نا عبد الرحمن قال سئل أبي عن الوليد بن جميع فقال: صالح الحديث. نا عبد الرحمن قال سألت أبا زرعة عن الوليد بن جميع فقال: لا بأس به.
در نتيجه وليد بن عبدالله بن جميع ثقه است و به تبع آن اين روايت نيز كاملا صحيحه است؛ با این حساب حرفی نمیماند.