خورشید با رخ زرد، خیمه نیلگون را وداع میگوید و شب از راه رسیده تا برای آخرین بار، علی علیه السلام این مظلوم ترین مظلوم تاریخ را در برگیرد، همه میدانند که علی علیه السلام با تاریکی الفتی دیرینه دارد؛ شب و تاریکی و چاه و تنهایی!
او امشب افطار را مهمان دخترش «ام کلثوم» است که سفرهای ساده برای عزیزترین مهمان عالم تدارک دیده؛ نان جو و مقداری شیر و نمک!
مولا علی علیه السلام خطاب به دخترش میفرماید: «دخترم آیا دیده ای که پدرت با دو نوع خورش افطار کند که سفره را این چنین رنگین ساخته ای؟»
بعد به چند لقمه نان و مقداری نمک اکتفا میکند. شب دارد به تندی دامن خود را جمع میکند تا هولناکترین جنایت تاریخ را به نظاره بنشیند و مولا علی علیه السلام نیز آماده میشود تا با چهره گلگون، در افق سرخ نوزده رمضانْ از مسیر محراب عبادت، عروج خونین خویش را آغاز کند.
منبع : مجله گلبرگ ، آبان 1382 ، شماره 44