آيا خانه هاي مدينه درب داشتند؟

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

كساني كه دقت كاملي در تاريخ نداشته‌اند ، مدعي شده‌اند كه منازل مدينه و مكه در زمان صدر اسلام ، اصولا درب چوبي نظير درهاي امروزي نداشت و مردم براي پوشاندن منزل از ديد اغيار ، تنها از پرده استفاده مي كردند. آنان پس از طرح اين ادعا، نتيجه گرفته‌اند كه: بنابراين، ماجراي سوزاندن در خانه حضرت زهرا (س) و قرار دادن ايشان بين در و ديوار صحيح نيست!!
اين شبهه به «دكتر سهيل زكار» نسبت داده مي‌شود ؛ اگر چه مدرك مستندي درباره استناد اين شبهه به وي در دست نيست. بهرحال از آنجا كه اين كلام از سوي برخي ديگر نيز تكرار شده ، لازم است پاسخ داده شود.
آنچه در پي مي‌آيد، گوشه‌اي از مستنداتي است كه از سوي «علامه سيد جعفر مرتضي عاملي» در كتاب مأساة الزهرا (ع) ــ چاپ 1997به وسيله‌ي دارالسيرة بيروت ــ تحقيق شده است :
----------------------------------------------------------------
الف ) مستنداتي درباره درب داشتن خانه هاي مدينه

1. «ابو فديك» مي گويد : از «محمدبن هلال» درباره مختصات اتاق و حجره عايشه پرسيدم . در ضمن پاسخ گفت: «درب آن به سوي شام بود». گفتم : «آن درب يك مصراع داشت يا دو مصراع ؟» گفت: «يك مصراع» پرسيدم : «از چه جنسي بود؟» پاسخ داد: «يا از چوب عرعر بود يا از درخت ساج» . (وفاء الوفاء ــ ج2، ص459 و 456 و 542)

توضيح: مصراع همان است كه در فارسي از آن با عنوان "لنگه" يا "لت" ياد مي‌شود.

2. از «ابوموسي اشعري» نقل است كه به همراه پيامبر بود تا اينكه به "بئر أديس" وارد شدند . پيامبر (ص) داخل شد و ابوموسي بيرون باقي ماند. ابوموسي مي‌گويد : «كنار دربي نشستم كه جنس آن از جريب نخل بود». (صحيح مسلم ــ ج7، ص 118و صحيح بخاري ــ ج2 ــ ص 187)

3. «ابوذر» از پيامبر نقل مي كند كه فرمود : «اگر كسي از كنار خانه‌اي گذشت كه درب آن بسته نبود و پرده نيز داشت و نگاهش به داخل خانه افتاد، گناهي بر او نيست ؛ بلكه مقصر، اهل آن خانه‌اند». (مسند احمد ــ ج5 ـ ص153)

4. در حديث ازدواج حضرت علي و حضرت فاطمه ـ عليهما السلام ـ آمده است كه پيامبر (ص) به آن‌دو دستور داد كه به منزلشان وارد شوند ، سپس بر ايشان دعا كرد، آنگاه برخاست، بيرون رفت و در را با دست مباركش به روي آنان بست (ثم قام فأغلق عليهما الباب بيده). (بحار الانوار ـ ج4 ـ ص122 و 142 و مناقب خوارزمي ص243)

5. از پيامبر (ص) نقل شده است كه فرمود: «هر كس متصدي امري از امور مردم گردد سپس درش را به روي فقير و مظلوم و صاحب حاجتي ببندد خداوند تبارك و تعالي نيز درهاي رحمتش را در زمان فقر و حاجت وي به رويش خواهد بست» . ( مسند احمد ـ ج3 ـ ص 441)

6. «ابو حميد» از پيامبر (ص) نقل مي‌كند كه: «او به ما امر كرد كه شب‌ها ظروف آب را در گوشه‌اي قرار دهيم و نيز دستور داد كه شب‌هنگام درها را ببنديم». (صحيح مسلم ـ ج3 ـ ص1593)

7. از «جابر» و «ابوهريره» نقل است كه پيامبر (ص) فرمود: «درب منزلت را ببند و نام خدا را جاري كن، بدرستي كه شيطان درب بسته را باز نمي‌كند». (سنن ابي داود ـ ج2 ـ ص339 و مسند احمد ـ ج3 ـ ص386 و سنن ابي ماجه ـ ج2 ـ ص1129 )

8. در حديث اسلام آوردن «مادر ابوهريره» و دعا كردن رسول‌لله (ص) براي او ، ابوهريره مي‌گويد: «... پس دوان دوان به سوي او رفتم تا به او مژده دهم كه رسول الله برايت دعا كرد . وقتي به خانه رسيدم درب منزل را بسته يافتم و صداي تكان خوردن آب در مشك و نيز صداي پاي مادرم را شنيدم ... » . (مسند احمد ـ ج2 ـ ص230)

9. در حديثي از عائشه است كه: رسول الله (ص) در شبي از شب‌ها وي را خفته پنداشت پس بآرامي كفش‌هايش را پوشيد و عبايش را برداشت، سپس در را باز كرد، بيرون رفت و در را پشت سرش بست (ظن أنها رقدت فانتعل رويدأ و أخذ رداءه رويدا ثم فتح الباب رويدأ ثم خرج و أجافه رويدا). (تاريخ المدينة لابن شبة ـ ج 1 ـ ص 88 و 89 و في هامشه عن عمدة الاخبار ـ ص 123 و 124 و راجع وفاء الوفاء ـ ج 3 ـ ص 883 عن مسلم والنسائي)

در تمامي احاديث بالا ، بستن درب با تعابيري مانند " اغلاق الباب" ، "ردّ الباب" و " إجافة الباب" آمده است كه همگي به معني "بسته نمودن درب" است و براي پرده و نظاير آن به كار نمي‌رود .

10. در احاديث متعددي ــ از جمله 21 حديث كه علامه جعفر مرتضي در كتاب مذكور آورده است ــ از تعابير "دق الباب" ، "طرق الباب" ، "ضرب الباب" و "قرع الباب" استفاده شده است كه همگي به معناي "در زدن" هستند و درباره دري كه پرده داشته باشد به كار نمي‌روند. زيرا واضح است كه پرده ، قابليت دق الباب ندارد ؛ از جمله :

در حديث رفتن پيامبر به منزل «ابو الهيثم بن التيهان» آمده است : «پس درب خانه را زديم. زني گفت : چه كسي در مي‌زند ؟ عمر پاسخ داد : اين رسول الله است ...» (كنزالعمال ـ ج7 ـ ص194 )

11. در احاديث متعدد ديگري ـ از جمله 43 حديثي كه نويسنده‌ي كتاب مأساة الزهرا (ع) آنها را مذكور داشته است ــ به تعابيري همچون "الاجابة من وراء الباب" يعني "پاسخ از آن سوي در" ، "خلف الباب" يعني "پشت در" ، "حرك الباب" يعني "حركت دادن در" ، "وضع اليد علي الباب فدفعه" يعني « هل دادن در با دست و باز كردن آن" ، "فتح الباب" يعني "باز كردن درب" ، "الباب المقفل" يعني "درب قفل‌شده" و "كسر الباب" يعني "شكستن در" بر مي‌خوريم كه هيچيك از اين تعابير با پرده و مانند آن سازگاري ندارد .

12. همانگونه كه در تواريخ شيعه و سني آمده است ، اهل يثرب ( مدينة النبي) تا پيش از هجرت پيامبر اسلام (ص) گرفتار جنگ داخلي دائمي بودند و اختلافات خونين در ميان آنها بيداد مي‌كرد ؛ تا جايي كه معروف بود كه حتي شب‌ها نيز شمشير و اسلحه را از خود دور نمي‌كردند (اعلام الوري ـ ص55 و بحارالانوار ـ ج19ـ ص 8 تا 10) . تا اينكه خداوند با بعثت پيامبر (ص) بر آنان منت نهاد و برادري و صلح را برايشان به ارمغان آورد . با در نظر داشتن اين امر ، آيا عقلايي است مردماني كه دائما خطر همسايه را احساس مي‌كردند و در حال جنگ و جدال بودند و حتي در هنگام خواب ، نزد خود شمشير نگه مي‌داشتند ، براي خانه‌هايشان كه مال و ناموس خود را در آن حفظ مي‌كردند و شب‌ها در آن مي‌آرميدند ، درب نگذارند و فقط به آويزان كردن پرده اكتفا كنند؟ خير؛ اين امر هرگز عقلاني نيست.

13. احاديث ديگري نيز وجود دارند كه ثابت مي‌كنند نه تنها منازل مدينه درب داشتند بلكه آن‌ درب‌ها ، قفل و كليد نيز داشتند و كلمه "مفتاح" به معناي كليد بارها تكرار شده است ؛ از جمله:

از «دكين بن سعيد المزني» نقل است كه گفت: نزد پيامبر (ص) رفتيم و از او درخواست طعام كرديم. پس فرمود : «يا عمر! برو و به آنها غذا بده». فارتقي بنا الي علية ، فأخذ المفتاح من حجزته ، ففتح ...» (سنن ابي داود ـ ج4 ـ ص361 و مسند احمد ـ ج4 ـ ص174 )

يا :

حين كلّم علي (ع) طلحة في امر عثمان ، انصرف علي (ع) الي بيت المال ، فأمر بفتحه ، فلم يجدوا المفتاح ، فكسر الباب ، و فرق ما فيه علي الناس ، فانصرفوا من عند طلحه حتي بقي وحده ، فسر عثمان بذالك . ( تاريخ طبري ـ ج4 ـ ص431 )

14. دسته‌ي ديگري از روايات نيز وجود دارد كه بوضوح حاكي از وجود درب‌هايي با جنس چوب هستند ؛ احاديثي كه از "شق الباب" به معناي "شكاف بين درب‌هايي كه از چوب ساخته مي‌شود" سخن مي‌گويند. مسلم است كه پرده ، داراي شق و شكاف نيست بلكه درهايي كه از "تخته" يا "سعف نخل" ساخته مي‌شدند ، ممكن بود خلل و شكافي بين آنها به وجود بيايد ؛ از جمله :

از عائشه نقل است كه: «هنگامي كه خبر شهادت جعفر بن ابي‌طالب و عبدالله بن رواحة را آوردند ؛ پيامبر بر زمين نشست و آثار حزن و اندوه در صورتش نمايان شد ، و من از شكاف در (شق الباب) او را مي‌نگريستم ...» . ( كنزالعمال ـ ج15 ـ ص 732)

نيز امام صادق (ع) از امير المؤمنين علي (ع) نقل فرموده است كه : ... روزي رسول الله در حجره يكي از زنانش نشسته بود و مدراتي (نوعي شانه از جنس چوب يا فلز) در دست داشت ، در اين هنگام مردي از شكاف در (شق الباب) به داخل نگريست. پيامبر فرمود: « اگر نزديك تو بودم با اين مدراة ، چشمت را در مي‌آوردم». (قرب الاسناد ـ ص18 و من لايحضره الفقيه ـ ج 4 ـ ص 74)
..........
ب ) مستنداتي در باره درب داشتن خانه‌هاي مكه

گرچه شايد با ذكر ده‌ها سند بالا ، ديگر نيازي به مستندات زير نباشد اما براي اطلاعات بيشتر كاربران عزيز به رواياتي كه ثابت كننده وجود درب در ساختمان خانه‌هاي مكه نيز مي‌گردد اشاره‌اي مختصر مي‌كنيم :

1. هنگامي كه قريش ، تصميم به قتل پيامبر (ص) گرفتند، جناب ابوطالب به فرزندش علي (ع) گفت: «پسرم ! نزد عمويت " ابولهب" برو و درب خانه‌اش را بزن. اگر در را باز كرد داخل شو و اگر باز نكرد درب را بشكن و داخل شو و به او بگو : "پدرم برايت پيغام داد: مردي كه عمويش زنده است ذليل نمي‌شود " ». پس علي (ع) رفت و درب خانه ابولهب را بسته ديد. فرمود در را باز كنيد ولي تقاضايش را اجابت نكردند ، پس به در هجوم برد و آن را شكست و داخل شد ... (كافي ـ ج8 ـ ص276 و 277)

2. از «ام هاني» دختر ابوطالب نقل است كه: «لما كان يوم فتح مكه أجرت رجلين من أحمائي ، فأدخلتهما بيتا و اغلقت عليهما بابا» (مسند احمد ـ ج6 ـ ص343)

3. اين حديث پيامبر (ص) نيز بسيار معروف است كه پس از ورود سپاهيان اسلام به مكه در جريان فتح اين شهر فرمود: «من دخل دار ابي‌سفيان فهو آمن ، و من اغلق [ عليه] بابه فهو آمن» يعني «هر كس به خانه ابوسفيان داخل شود امان دارد ، و هر كس داخل خانه‌اش شود و درب را به رويش ببندد نيز در امان است» . ( سنن ابي داود ـ ج2 ـ ص162 و مسند احمد ج2 ـ ص292 و وسائل الشيعه ـ ج15 ـ ص27 و تهذيب الاحكام ـ ج4 ـ ص116 و صحيح مسلم ( انتشارات داراحياء التراث العربي ) ـ ج3 ـ ص1408 و كافي ج5 ـ ص 12 و بحارالانوار ـ ج 75 ـ ص 169 و...)

لازم به ذكر است كه مكه به دليل حرم امن بودن ، شرايط امنيتي بسيار بهتري نسبت به مدينه داشت و خوف جنگ داخلي و خونريزي در آن نمي‌رفت . با اينهمه ، مطابق احاديث متعددي كه «علامه سيد جعفر مرتضي» در كتاب مأساة الزهراء تقل كرده است ــ و ما تنها به ذكر سه مورد آنها قناعت كرديم ــ حتي خانه‌هاي مكه نيز درب داشتند ؛ چه رسد به منازل مدينه.
.......................
ترجمه و تلخيص: ع. حسيني عارف
منبع: ابنا