آیا می دانید ﭼﺮﺍ ‏( ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻐﺮﺏ ‏) ﺳﻪ ﺭﮐﻌﺖ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ می ﺸﻮﺩ؟

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

از امام صادق عليه السّلام پرسيدند: چرا نماز مغرب سه ركعت و نوافل پس از آن چهار ركعت مقرّر شده و در سفر و حضر آن را كوتاه يا شكسته نميتوان خواند؟
آن حضرت فرمود: همانا خداوند تبارك و تعالى هر نمازى را دو ركعتى بر پيامبر خود (بعنوان تكليف) فرو فرستاد، و رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله بهر نماز در حضر دو ركعت افزود و در سفر آن دو ركعت را انداخته و نماز را بصورت اوليّه باقى گذاشت، مگر نماز مغرب و نماز صبح را، پس از زمانى پيامبر صلّى اللّٰه عليه و آله نماز مغرب را (دو ركعت به شرحى كه گذشت) مي خواند كه خبر ولادت حضرت فاطمه عليهما السّلام را برايش آوردند پس از شكرگزارى به پيشگاه خداوند عزّ و جلّ‌ بپاس مولود بدنيا آمده يك ركعت به نماز مغرب افزود، مدّتى ديگر گذشت تا زمانى كه حضرت امام حسن عليه السّلام بدنيا آمد و رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله براى شكرگزارى به درگاه خداوند متعال دو ركعت نافله مغرب را افزود، و پس از مدّتى كه امام حسين عليه السّلام متولّد شد باز بعنوان شكرگزارى خداوند عزّ و جلّ‌ دو ركعت ديگر به نافله شام افزود و اين آيه را تلاوت فرمود:« لِلذَّكَرِ مِثْلُ‌ حَظِّ‍‌ اَلْأُنْثَيَيْنِ‌ * »(براى هر پسر برابر بهره و نصيب دو دختر است) پس اين نمازها را در حضر و سفر همچنان بحال خود باقى گذاشت.

سئل الصادق عليه‌السلام « لم صارت المغرب ثلاث ركعات وأربعا بعدها ليس فيها تقصير في حضر ولا سفر؟ فقال : إن الله تبارك وتعالى أنزل على نبيه صلى‌الله‌عليه‌وآله كل صلاة ركعتين ، فأضاف إليها رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله لكل صلاة ركعتين في الحضر ، وقصر فيها في السفر إلاالمغرب والغداة ، فلماصلى عليه‌السلام المغرب بلغه مولد فاطمة عليها‌السلام فأضاف إليها ركعة ، شكرا لله عزوجل ، فلما أن ولد الحسن عليه‌السلام أضاف إليها ركعتين شكرا لله عزوجل ، فلما أن ولد الحسين عليه‌السلام أضاف إليها ركعتين شكرا لله عزوجل ، فقال : للذكر مثل حظ الأنثيين » فتركها على حالها في الحضر والسفر.

ﻋﻠﻞ ﺍﻟﺸﺮﺍﺋﻊ ﺷﯿﺦ ﺻﺪﻭﻕ ﺝ 2 ﺹ 66 ﺑﺎﺏ 15 ﺡ 1
ﻣﻦ ﻻﯾﺤﻀﺮﻩ ﺍﻟﻔﻘﯿﻪ ﺝ 1 ﺹ 454 ﺡ 1317
ﺗﻬﺬﯾﺐ ﺍﻻﺣﮑﺎﻡ ﺝ 2 ﺹ 113 ﺑﺎﺏ 8 ﺡ 192
وسائل الشیعة  ج۴ ص۸۸
ﺍﻟﻤﻨﺎﻗﺐ ﺝ 1 ﺹ 454
ﻣﺸﺎﺭﻕ ﺍﻷﻧﻮﺍﺭ ﺝ 1 ﺹ 50
ﺑﺤﺎﺭﺍﺃﻧﻮﺍﺭ ﺝ 37 ﺹ 38 ﺑﺎﺏ 50
ﺫﮐﺮﻯ ﺍﻟﺸﯿﻌﺔ ﻓﯽ ﺃﺣﮑﺎﻡ ﺍﻟﺸﺮﯾﻌﺔ - ﺍﻟﺸﻬﯿﺪ ﺍﻷﻭﻝ - ﺝ 2 - ﺹ 312
ﺍﻟﺤﺪﺍﺋﻖ ﺍﻟﻨﺎﺿﺮﺓ - ﺍﻟﻤﺤﻘﻖ ﺍﻟﺒﺤﺮﺍﻧﯽ - ﺝ - 6 ﺹ 59 – 58