جابر جعفى گويد:امام پنجم حضرت باقر عليه السلام فرمود:پس از آنكه (در سال سى و نه آتش جنگ با مارقين(خوارج)به سردمدارى ذو الثّديّة و گروهى از خوارج در نهروان كه ناحيه وسيعى بين واسط و بغداد بود فرو نشست) أمير المؤمنين علىّ بن ابى طالب عليه السلام به شهر كوفه بازگشت در اين هنگام به او گزارش دادند كه معاويه با گستاخى و بىشرمى به دشنام دادن و لعن وى پرداخته و خنجر بيداد او رشتۀ زندگانى دوستان على عليه السلام را بريده است،حضرت به سخنرانى پرداخت و خطبهاى ايراد كرد.
پس از حمد و ثناى الهى و نثار درود بر پيامبر گرامى صلّى اللّٰه عليه و آله و بيان شمّهاى از نعمتهايى كه خداوند بر پيغمبر و او عليهما السلام ارزانى داشت،چنين فرمود:اگر اين آيه در قرآن مجيد نبود كه خداوند مىفرمايد:« وَ أَمّٰا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ »(و اما نعمت پروردگارت را بازگو كن-الضحى 11:93)افتخاراتى را كه خدا نصيب من نموده و مقامهائى را كه به من داده است بيان نمىكردم،ولى به جهت اين گفتۀ الهى سخن را آغاز مىكنم(ابتدا دست بدعا برداشت و گفت:) پروردگارا تو را بر نعمتهاى بىشمارت و فضل بىكران و از ياد نرفتنيت سپاسگزارم،و سپس رو به حضار نمود و فرمود:اى مردم:من در مرحلهاى هستم كه احساس مىكنم آفتاب عمرم بر لب بام زندگى رسيده،و پيك اجل بمن نزديك گرديده است،گمان مىكنم با آنكه هنوز در ميان شما هستم شأن و مقام مرا از ياد بردهايد،من اين جهان را بدرود مىگويم و هر آنچه را كه پيامبر خدا صلّى اللّٰه عليه و آله از خويش بيادگار گذاشت براى شما باقى مىگذارم:قرآن و دودمانم كه عترت و فرزندان خاتم پيامبران،سيّد و سالار پاك تباران و آقاى برگزيدگان،پيغمبر برگزيدۀ خدا صلّى اللّٰه عليه و آله-هستند(آنان كه مردم را به قرآن فراخوانده هدايت مىكنند).اى مردم،شايد پس از اين ديگر نشنويد كه گويندهاى گفتار مرا در بارۀ خود بگويد مگر آنكه سخن نادرست و ناروا گفته باشد،اكنون توجّه كنيد، افتخارات مرا بشنويد،من برادر و پسر عموى پيامبر خدا صلّى اللّٰه عليه و آله و شمشير خشم و كيفر اويم،من آن سرباز رشيد و دلاورى هستم كه هر گاه روباه صفتان از اطراف پيغمبر مىگريختند و او را تنها مىگذاشتند يك تنه ميدان گستردۀ جنگ را در اختيار مىگرفتم و با پنجۀ پولادينم كه قبضۀ شمشير را مىفشرد،سر ماجراجويان و بدخواهان او را در فضا پرتاب مىكردم و با استقامتم بلا گردان و ستون پيروزى او بودم.
و هر گاه كه مردم دستخوش عواطف مىشدند و تيرگى نفاق و فساد و جهالت از هر سوى چون ابرهاى متراكم برمىخاست و سنگ تفرقه بر بام مسلمين مىباريد،و مىرفت كه نظام اجتماع از هم بگسلد،من نيروى سخت كوش پيغمبر صلّى اللّٰه عليه و آله بودم،و قهر پروردگار بصورت من در برابرشان جلوهگر بود،و چون سنگ آسياب جهنم روى سر زالوصفتان و گردنكشان در گردش بودم،و با شمشير شرربارم كه هر كس طعمۀ آن مىشد بلافاصله در جهنّم سقوط مىكرد، چون دندانههاى آسياب جهنم استخوان آنها را خرد مىكردم،و پسران و دخترانشان را به عزاى آنها مىنشاندم،آرى من آن كسى هستم كه همچون شيرى زنجير گسيخته،خود را بر صف دشمن مىزدم،و جان آنان را مىگرفتم،و منم عذاب شديد خداوند كه در وقت مقرّر از تبهكاران فروگذاشته نخواهد شد (اشاره فرموده به آيۀ شريفۀ« وَ لاٰ يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ اَلْقَوْمِ اَلْمُجْرِمِينَ »-انعام 147:6). منم آنكه در مقابل هيچ قهرمانى زانوى عجز بزمين نزدم بلكه با ستيز با آنان پشتشان را به خاك هلاكت ماليدم و با يورشهاى برق آسا بر جنگاوران،آنها را از مركب حيات به زير انداختم،و هر كس را كه به خداى رحمان كفر مىورزيد به ديار عدم فرستادم.و منم داماد بهترين مردم،و منم سرور جانشينان پيامبران و قائم مقام برترين پيامبران،منم دروازه شهر علم،و گنجينهدار دانش پيغمبر اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله و وارث او،منم همسر بتول(عذرا)كه گرامىترين زنان جهان است حضرت فاطمه آن بانوى پرهيزگار برگزيدۀ پاك سرشت نيكوكار،هدايت شده و هدايتگر دخترى كه حبيب خدا حضرت محمّد صلّى اللّٰه عليه و آله او را دوست مىداشت، و بهترين دختران و دودمان او،و ريحانۀ(گل خوشبوى)او بود،و دو نوۀ پيغمبر بهترين نوادهگان،هر دو فرزند منند كه شايسته ترين فرزندانند،آيا كسى هست كه آنچه را گفتم قبول نداشته باشد؟كجايند مسلمانانى كه در آغاز پيرو أديان گذشته بودند تا بشما بگويند كه در انجيل(أصلى)نام من«اليا»،.و در تورات«بريء»و در زبور«أرىّ»و در زبان مردم هندوستان«كبكر»و نزد روميان«بطرسيا»و نزد پارسى نژادان «جبتر»(جبير يا جنتر نسخۀ بدل)و نزد تركها«بثير»نزد زنگباريان(نام مملكتى است در آفريقا)«حيتر»و نزد دانشمندان يهود«بويء»و نزد حبشىها (طايفهاى از سياه پوستان آفريقا)«بثريك»و نزد مادرم«حيدره»و نزد دايهام «ميمون»و نزد عرب«علىّ»و نزد ارمنيها(منسوب به ارمنستان)«فريق»و نزد پدرم«ظهير»مىباشد.اينها نامهاى من در كتب آسمانى و نزد أقوام و ملل است،ولى بايد بدانيد كه در قرآن مجيد هم نامهايى مخصوص من است و بشما هشدار مىدهم تا مبادا از راه خيرهسرى آنها را ناديده بگيريد و از راه دين خود دور افتاده و گمراه گرديد(اينك اين شما و اين آيات قرآن)خداوند-عزّ و جلّ- مىفرمايد:« إِنَّ اَللّٰهَ مَعَ اَلصّٰابِرِينَ ».
مصحّح محترم متن عربى گويد:«گرچه در نسخه چنين است ولى در قرآن آيهاى به اين لفظ نيست و شايد اين جمله برداشتى از قرآن باشد». مترجم گويد:در قرآن مجيد« وَ كُونُوا مَعَ اَلصّٰادِقِينَ »است و شايد آيۀ 153 سورۀ بقره« إِنَّ اَللّٰهَ مَعَ اَلصّٰابِرِينَ »باشد.و صادقين از اشتباهات نسخه برداران باشد چنان كه يكى از القاب آن حضرت صابر(مناقب ج 284:3)و ديگرى صادق است.و منم«مؤذّن»در دنيا و آخرت كه خدا فرموده است:« فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اَللّٰهِ عَلَى اَلظّٰالِمِينَ »پس مناديى در ميان بهشتيان و دوزخيان فرياد برآورد كه لعنت خداى بر ظالمين باد-اعراف 42:7). و منم آن منادى،و در جاى ديگر مرا«أذان»ناميده است:« وَ أَذٰانٌ مِنَ اَللّٰهِ وَ رَسُولِهِ »(اين آگاه ساختنى است از جانب خدا و پيامبرش-توبه 3:9)كه آن«اذان»من مىباشم. و منم«محسن»در قول خداوند-عزّ و جلّ-« إِنَّ اَللّٰهَ لَمَعَ اَلْمُحْسِنِينَ »(بىترديد خداوند همواره يار نيكوكاران است-عنكبوت 69:29)و منم(دارندۀ قلب)آن كس كه خدا فرموده است:« إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَذِكْرىٰ لِمَنْ كٰانَ لَهُ قَلْبٌ »(در نابودى امم پيشين پند و تذكرى است براى آنكه داراى قلب و هوشيارى است-ق-36:50).و منم«ذاكر»در فرمودۀ خداوند:« اَلَّذِينَ يَذْكُرُونَ اَللّٰهَ قِيٰاماً وَ قُعُوداً وَ عَلىٰ جُنُوبِهِمْ ». (آنان كه در حال ايستاده و نشسته و خفتن ذكر خدا را از ياد نمىبرند-آل عمران 190:3). و ما هستيم«اصحاب اعراف»من و عمويم(حمزه)و برادرم(جعفر طيّار) و پسر عمويم(حضرت محمد(صلّى الله عليه و آله)).به خداى شكافندۀ دانه و هسته گياه،سوگند كه آتش جهنّم دوست ما را فرانمىگيرد،و دشمن كينهتوز ما به بهشت وارد نميگردد چنان كه خدا فرموده است:« وَ عَلَى اَلْأَعْرٰافِ رِجٰالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمٰاهُمْ » (و بر اعراف مقام بلندى است ميان بهشت و جهنم)مردانى هستند كه همگى را به سيمايشان ميشناسند-اعراف 44:7). و منم«صهر»در فرمودۀ پروردگار« وَ هُوَ اَلَّذِي خَلَقَ مِنَ اَلْمٰاءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً »(و اوست كسى كه از آب(نطفه)بشر را آفريد و بين آنان خويشى و بستگى و ازدواج قرار داد-فرقان 54:2). (شرح:صهر به معنى داماد است و از امير المؤمنين روايت است:«نسب» آنست كه نكاح با او حرام باشد و«صهر»آنست كه مناكحه با آن حلال باشد.مثل دختر عمو و دختر دائى-منهج الصادقين ج 6:ص 392 تا ص 410-بطور مفصّل جريان ازدواج حضرت علىّ و حضرت فاطمه را بيان كرده است).و منم«اذن واعيه»در فرموده خداى عزّ و جلّ:« وَ تَعِيَهٰا أُذُنٌ وٰاعِيَةٌ » (و لكن گوش شنواى هوشمندان اين پند را تواند پذيرفت-الحاقه 12:69)و منم «سلم»در قول خداى عزّ و جلّ:« وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ »(و مردى كه تسليم امر يك نفر است-زمر 30:39)و مهدى اين امّت يكى از فرزندان من است،آگاه باشيد كه من معيار آزمودن و تصفيۀ شمايم،بودن كينۀ من در دل نشانۀ دورويى و نفاق، قرار داده شده است.(ابن الحديد نوشته است: «و قد اتّفقت الاخبار الصحيحة الّتى لا ريب فيها عند المحدّثين؛على انّ النّبى صلّى اللّٰه عليه و آله قال: لا يبغضك الاّ منافق،و لا يحبك الاّ مؤمن. -شرح نهج 83:4 مترجم)و خداوند مؤمنين را به دوستى من آزمايش ميكند.پيغمبر«امّى»در بارۀ شناخت و نگهدارى حقّ و حرمت من چنين فرموده است:«يقينا تو را دوست نمىدارد مگر مؤمن،و دشمن نمىدارد مگر منافق».
منم كه در دنيا و آخرت پرچمدار پيامبر خدايم!همان كس كه درفش پيروزى اسلام را بر بلندترين قلّه دژهاى دشمن به اهتزاز در آوردم،و پيغمبر پيشرو من بود،همان گونه كه من پيشرو پيروانم به آن سراى هستم تا وسيلۀ فرونشاندن عطششان را فراهم سازيم،بخدا سوگند دوستان من تشنگى نخواهند كشيد و ترسى به دل ندارند،زيرا من سرپرست مؤمنينم،و سرپرست من خداست، دوستداران مرا همين بس كه دوست مىدارند آنچه را خدا دوست دارد،و كينهورزان مرا همان بس كه با كسى دشمنى مىورزند كه خدا او را دوست دارد. آگاه باشيد!گزارش رسيده است كه معاويه به من ناسزا گفته و لعنم كرده است،پروردگارا او را درهمكوب و لعنت خود را بر آن كس كه سزاوار لعن است فرود آور،آمين يا ربّ العالمين(اى پروردگار جهانيان اين را بپذير)اى پروردگار اسماعيل و مبعوثكنندۀ ابراهيم!چون بىترديد تو ستوده و بزرگوارى.و از منبر فرود آمد،و ديگر بر آن بالا نرفت تا روزى كه ابن ملجم- خدا او را لعنت كند-وى را به شهادت رساند.
معانی الأخبار / ترجمه شاهرودی ; ج ۱ ص ۱۳۸
عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنَ عَلِيٍّ عَلَيهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: خَطَبَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُُ اللَّهِ عَلَيهِ بِالْكُوفَةِ بَعْدَ مُنْصَرَفِهِ مِنَ اَلنَّهْرَوَانِ وَ بَلَغَهُ أَنَّ مُعَاوِيَةَ يَسُبُّهُ وَ يَلْعَنُهُ وَ يَقْتُلُ أَصْحَابَهُ فَقَامَ خَطِيباً فَحَمِدَ اَللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ صَلَّى عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ ذَكَرَ مَا أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ وَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ لَوْ لاَ آيَةٌ فِي كِتَابِ اَللَّهِ مَا ذَكَرْتُ مَا أَنَا ذَاكِرُهُ فِي مَقَامِي هَذَا يَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمّٰا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ اَللَّهُمَّ لَكَ اَلْحَمْدُ عَلَى نِعَمِكَ اَلَّتِي لاَ تُحْصَى وَ فَضْلِكَ اَلَّذِي لاَ يُنْسَى يَا أَيُّهَا اَلنَّاس إِنَّهُ بَلَغَنِي مَا بَلَغَنِي وَ إِنِّي أَرَانِي قَدِ اِقْتَرَبَ أَجَلِي وَ كَأَنِّي بِكُمْ وَ قَدْ جَهِلْتُمْ أَمْرِي وَ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ مَا تَرَكَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي وَ هِيَ عِتْرَةُ اَلْهَادِي إِلَى اَلنَّجَاةِ خَاتَمِ اَلْأَنْبِيَاءِ وَ سَيِّدِ اَلنُّجَبَاءِ وَ اَلنَّبِيِّ اَلْمُصْطَفَى يَا أَيُّهَا اَلنَّاسُ لَعَلَّكُمْ لاَ تَسْمَعُونَ قَائِلاً يَقُولُ مِثْلَ قَوْلِي بَعْدِي إِلاَّ مُفْتَرٍ أَنَا أَخُو رَسُولِ اَللَّهِ وَ اِبْنُ عَمِّهِ وَ سَيْفُ نَقِمَتِهِ وَ عِمَادُ نُصْرَتِهِ وَ بَأْسُهُ وَ شِدَّتُهُ أَنَا رَحَى جَهَنَّمَ اَلدَّائِرَةُ وَ أَضْرَاسُهَا اَلطَّاحِنَةُ أَنَا مُوتِمُ اَلْبَنِينَ وَ اَلْبَنَاتِ أَنَا قَابِضُ اَلْأَرْوَاحِ وَ بَأْسُ اَللَّهِ اَلَّذِي لاَ يَرُدُّهُ عَنِ اَلْقَوْمِ اَلْمُجْرِمِينَ أَنَا مُجَدِّلُ اَلْأَبْطَالِ وَ قَاتِلُ اَلْفُرْسَانِ وَ مُبِيرُ مَنْ كَفَرَ بِالرَّحْمَنِ وَ صِهْرُ خَيْرِ اَلْأَنَامِ أَنَا سَيِّدُ اَلْأَوْصِيَاءِ وَ وَصِيُّ خَيْرِ اَلْأَنْبِيَاءِ أَنَا بَابُ مَدِينَةِ اَلْعِلْمِ وَ خَازِنُ عِلْمِ رَسُولِ اَللَّهِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَا زَوْجُ اَلْبَتُولِ سَيِّدَةِ نِسَاءِ اَلْعَالَمِينَ - فَاطِمَةَ اَلتَّقِيَّةِ اَلنَّقِيَّةِ اَلزَّكِيَّةِ اَلْمَبَرَّةِ اَلْمَهْدِيَّةِ حَبِيبَةِ حَبِيبِ اَللَّهِ وَ خَيْرِ بَنَاتِهِ وَ سُلاَلَتِهِ وَ رَيْحَانَةِ رَسُولِ اَللَّهِ سِبْطَاهُ خَيْرُ اَلْأَسْبَاطِ وَ وَلَدَايَ خَيْرُ اَلْأَوْلاَدِ هَلْ أَحَدٌ يُنْكِرُ مَا أَقُولُ - أَيْنَ مُسْلِمُو أَهْلِ اَلْكِتَابِ أَنَا اِسْمِي فِي اَلْإِنْجِيلِ إِلْيَا وَ فِي اَلتَّوْرَاةِ بَرِيْءٌ وَ فِي اَلزَّبُورِ أري وَ عِنْدَ اَلْهِنْدِ كبكر وَ عِنْدَ اَلرُّومِ بطريسا وَ عِنْدَ اَلْفُرْسَ جبتر وَ عِنْدَ اَلتُّرْكِ بثير وَ عِنْدَ اَلزِّنْجِ حيتر وَ عِنْدَ اَلْكَهَنَةِ بويئ وَ عِنْدَ اَلْحَبَشَةِ بثريك وَ عِنْدَ أُمِّي حَيْدَرَةُ وَ عِنْدَ ظِئْرِي مَيْمُونٌ وَ عِنْدَ اَلْعَرَبِ عَلِيٌّ وَ عِنْدَ اَلْأَرْمَنِ فريق وَ عِنْدَ أَبِي ظهير أَلاَ وَ إِنِّي مَخْصُوصٌ فِي اَلْقُرْآنِ بِأَسْمَاءٍ اِحْذَرُوا أَنْ تَغْلِبُوا عَلَيْهَا فَتَضِلُّوا فِي دِينِكُمْ يَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كُونُوا مَعَ اَلصّٰادِقِينَ أَنَا ذَلِكَ اَلصَّادِقُ وَ أَنَا اَلْمُؤَذِّنُ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ - فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اَللّٰهِ عَلَى اَلظّٰالِمِينَ أَنَا ذَلِكَ اَلْمُؤَذِّنُ وَ قَالَ وَ أَذٰانٌ مِنَ اَللّٰهِ وَ رَسُولِهِ فَأَنَا ذَلِكَ اَلْأَذَانُ وَ أَنَا اَلْمُحْسِنُ يَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اَللّٰهَ لَمَعَ اَلْمُحْسِنِينَ وَ أَنَا ذُو اَلْقَلْبِ فَيَقُولُ اَللَّهُ - إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَذِكْرىٰ لِمَنْ كٰانَ لَهُ قَلْبٌ - وَ أَنَا اَلذَّاكِرُ يَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ - اَلَّذِينَ يَذْكُرُونَ اَللّٰهَ قِيٰاماً وَ قُعُوداً وَ عَلىٰ جُنُوبِهِمْ وَ نَحْنُ أَصْحَابُ اَلْأَعْرَافِ أَنَا وَ عَمِّي وَ أَخِي وَ اِبْنُ عَمِّي وَ اَللَّهِ فَالِقِ اَلْحَبِّ وَ اَلنَّوَى لاَ يَلِجُ اَلنَّارَ لَنَا مُحِبٌّ وَ لاَ يَدْخُلُ اَلْجَنَّةَ لَنَا مُبْغِضٌ يَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَى اَلْأَعْرٰافِ رِجٰالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمٰاهُمْ وَ أَنَا اَلصِّهْرُ يَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ - وَ هُوَ اَلَّذِي خَلَقَ مِنَ اَلْمٰاءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً - وَ أَنَا اَلْأُذُنُ اَلْوَاعِيَةُ يَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَعِيَهٰا أُذُنٌ وٰاعِيَةٌ وَ أَنَا اَلسَّلَمُ لِرَسُولِهِ يَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ وَ مِنْ وُلْدِي مَهْدِيُّ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ أَلاَ وَ قَدْ جُعِلْتُ مِحْنَتَكُمْ بِبُغْضِي يُعْرَفُ اَلْمُنَافِقُونَ وَ بِمَحَبَّتِي اِمْتَحَنَ اَللَّهُ اَلْمُؤْمِنِينَ هَذَا عَهْدُ اَلنَّبِيِّ اَلْأُمِّيِّ إِلَيَّ أَنَّهُ لاَ يُحِبُّكَ إِلاَّ مُؤْمِنٌ وَ لاَ يُبْغِضُكَ إِلاَّ مُنَافِقٌ وَ أَنَا صَاحِبُ لِوَاءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ وَ رَسُولُ اَللَّهِ فَرَطِي وَ أَنَا فَرَطُ شِيعَتِي وَ اَللَّهِ لاَ عَطِشَ مُحِبِّي وَ لاَ خَافَ وَلِيِّي وَ أَنَا وَلِيُّ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَللَّهُ وَلِيِّي حَسْبُ مُحِبِّي أَنْ يُحِبُّوا مَا أَحَبَّ اَللَّهُ وَ حَسْبُ مُبْغِضِي أَنْ يُبْغِضُوا مَا أَحَبَّ اَللَّهُ أَلاَ وَ إِنَّهُ بَلَغَنِي أَنَّ مُعَاوِيَةَ سَبَّنِي وَ لَعَنَنِي اَللَّهُمَّ اُشْدُدْ وَطْأَتَكَ عَلَيْهِ وَ أَنْزِلِ اَللَّعْنَةَ عَلَى اَلْمُسْتَحِقِّ آمِينَ يَا رَبَّ اَلْعَالَمِينَ رَبَّ إِسْمَاعِيلَ وَ بَاعِثَ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ ثُمَّ نَزَلَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَعْوَادِهِ فَمَا عَادَ إِلَيْهَا حَتَّى قَتَلَهُ اِبْنُ مُلْجَمٍ لَعَنَهُ اَللَّهُ .
معاني الأخبار ج۱ ص۵۸
بحار الأنوار ج۳۳ ص۲۸۲
تفسير نور الثقلين ج۵ ص۵۹۸