مرحوم شیخ کشی (رضوان الله علیه) روایت می‌کند:
کان سلمان اذا رأى الجمل الذي يقال له عسكر يضربه،فيقال له يا أبا عبد اللّه ما تريد من هذه البهيمة؟ فيقول: ما هذا بهيمة و لكن هذا عسكر بن كنعان الجني، يا أعرابي لا ينفق جملك هاهنا و لكن اذهب به الى الحوأب فانك تعطى به ما تريد.
جناب سلمان «قبل از وقوع جنگ جمل» هر زمان شتری که عائشه در جمل سوار بر آن بود را می‌دید، می‌زد. به ایشان اعتراض کردند:از این حیوان چه می‌خواهی؟ پس جواب میداد: این چهارپا و حیوان معمولی نیست بلکه شیطانی از شیاطین جنی به اسم عسکر بن کنعان جنی است؛ ای اعرابی این شتر را در اینجا نفروش بلکه به حوأب برو که در آنجا به آنچه می‌خواهی (فروشش) می‌رسی.
اختیار معرفة الرجال، تألیف شیخ طوسی، جلد ۱، صفحه ۵۸، چاپ مؤسسه آل البیت علیهم السلام