امام زینالعابدین علیهالسلام، به اهل و عیال خود سفارش میکردند:
«هیچ سائلی از مقابل خانه من نمیگذرد[درب خانه مرا نمیکوبد]، مگر اینکه اطعامش کنیم
گاهی به ایشان اعتراض میکردند که، هر سائلی که واقعا محتاج نیست
حضرت میفرمودند:
بیم آن دارم که، بعضی از آنها مستحق (واقعی) باشند، و ما نیز با رد کردن مستحق، به بلایی که بر حضرت یعقوب نازل شد مبتلا شویم
حضرت یوسف علیهالسلام آن خواب معروف را همان شبی دید، که یعقوب علیهالسلام، سائل مستحقی را(سهوا، نه عمدا) اطعام نکرد،آن شب یعقوب علیهالسلام و خانوادهاش سیر خوابیدند، ولی سائل گرسنه بود به همین دلیل خداوند فرمود:
ای یعقوب چرا به بندهام رحم نکردی؟!
به عزتم سوگند؛ تو را به مصیبت پسرانت مبتلا خواهم کرد
عللالشرایع ج۱ص45
عَنِ اَلثُّمَالِيِّ قَالَ: صَلَّيْتُ مَعَ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ اَلْفَجْرَ بِالْمَدِينَةِ يَوْمَ اَلْجُمُعَةِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ صَلاَتِهِ وَ سُبْحَتِهِ نَهَضَ إِلَى مَنْزِلِهِ وَ أَنَا مَعَهُ فَدَعَا مَوْلاَةً لَهُ تُسَمَّى سُكَيْنَةَ فَقَالَ لَهَا لاَ يَعْبُرْ عَلَى بَابِي سَائِلٌ إِلاَّ أَطْعَمْتُمُوهُ فَإِنَّ اَلْيَوْمَ يَوْمُ اَلْجُمُعَةِ قُلْتُ لَهُ لَيْسَ كُلُّ مَنْ يَسْأَلُ مُسْتَحِقّاً فَقَالَ يَا ثَابِتُ أَخَافُ أَنْ يَكُونَ بَعْضُ مَنْ يَسْأَلُنَا مُحِقّاً فَلاَ نُطْعِمَهُ وَ نَرُدَّهُ فَيَنْزِلَ بِنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ مَا نَزَلَ بِيَعْقُوبَ وَ آلِهِ أَطْعِمُوهُمْ أَطْعِمُوهُمْ إِنَّ يَعْقُوبَ كَانَ يَذْبَحُ كُلَّ يَوْمٍ كَبْشاً فَيَتَصَدَّقُ مِنْهُ وَ يَأْكُلُ هُوَ وَ عِيَالُهُ مِنْهُ وَ أَنَّ سَائِلاً مُؤْمِناً صَوَّاماً مُحِقّاً لَهُ عِنْدَ اَللَّهِ مَنْزِلَةٌ وَ كَانَ مُجْتَازاً غَرِيباً اِعْتَرَّ عَلَى بَابِ يَعْقُوبَ عَشِيَّةَ جُمُعَةٍ عِنْدَ أَوَانِ إِفْطَارِهِ يَهْتِفُ عَلَى بَابِهِ أَطْعِمُوا اَلسَّائِلَ اَلْمُجْتَازَ اَلْغَرِيبَ اَلْجَائِعَ مِنْ فَضْلِ طَعَامِكُمْ يَهْتِفُ بِذَلِكَ عَلَى بَابِهِ مِرَاراً وَ هُمْ يَسْمَعُونَهُ وَ قَدْ جَهِلُوا حَقَّهُ وَ لَمْ يُصَدِّقُوا قَوْلَهُ فَلَمَّا يَئِسَ أَنْ يُطْعِمُوهُ وَ غَشِيَهُ اَللَّيْلُ اِسْتَرْجَعَ وَ اِسْتَعْبَرَ وَ شَكَا جُوعَهُ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَاتَ طَاوِياً وَ أَصْبَحَ صَائِماً جَائِعاً صَابِراً حَامِداً لِلَّهِ وَ بَاتَ يَعْقُوبُ وَ آلُ يَعْقُوبَ شِبَاعاً بِطَاناً وَ أَصْبَحُوا وَ عِنْدَهُمْ فَضْلَةٌ مِنْ طَعَامِهِمْ قَالَ فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى يَعْقُوبَ فِي صَبِيحَةِ تِلْكَ اَللَّيْلَةِ لَقَدْ أَذْلَلْتَ يَا يَعْقُوبُ عَبْدِي ذِلَّةً اِسْتَجْرَرْتَ بِهَا غَضَبِي وَ اِسْتَوْجَبْتَ بِهَا أَدَبِي وَ نُزُولَ عُقُوبَتِي وَ بَلْوَايَ عَلَيْكَ وَ عَلَى وُلْدِكَ يَا يَعْقُوبُ إِنَّ أَحَبَّ أَنْبِيَائِي إِلَيَّ وَ أَكْرَمَهُمْ عَلَيَّ مَنْ رَحِمَ مَسَاكِينَ عِبَادِي وَ قَرَّبَهُمْ إِلَيْهِ وَ أَطْعَمَهُمْ وَ كَانَ لَهُمْ مَأْوًى وَ مَلْجَأً يَا يَعْقُوبُ أَ مَا رَحِمْتَ ذِمْيَالَ عَبْدِيَ اَلْمُجْتَهِدَ فِي عِبَادَتِي اَلْقَانِعَ بِالْيَسِيرِ مِنْ ظَاهِرِ اَلدُّنْيَا عِشَاءَ أَمْسِ لَمَّا اِعْتَرَّ بِبَابِكَ عِنْدَ أَوَانِ إِفْطَارِهِ وَ هَتَفَ بِكُمْ أَطْعِمُوا اَلسَّائِلَ اَلْغَرِيبَ اَلْمُجْتَازَ اَلْقَانِعَ فَلَمْ تُطْعِمُوهُ شَيْئاً فَاسْتَرْجَعَ وَ اِسْتَعْبَرَ وَ شَكَا مَا بِهِ إِلَيَّ وَ بَاتَ طَاوِياً حَامِداً لِي وَ أَصْبَحَ لِي صَائِماً وَ أَنْتَ يَا يَعْقُوبُ وَ وُلْدُكَ شِبَاعٌ وَ أَصْبَحْتَ وَ عِنْدَكُمْ فَضْلَةٌ مِنْ طَعَامِكُمْ أَ وَ مَا عَلِمْتَ يَا يَعْقُوبُ أَنَّ اَلْعُقُوبَةَ وَ اَلْبَلْوَى إِلَى أَوْلِيَائِي أَسْرَعُ مِنْهَا إِلَى أَعْدَائِي وَ ذَلِكَ حُسْنُ اَلنَّظَرِ مِنِّي لِأَوْلِيَائِي وَ اِسْتِدْرَاجٌ مِنِّي لِأَعْدَائِي أَمَا وَ عِزَّتِي لَأُنْزِلُ عَلَيْكَ بَلْوَايَ وَ لَأَجْعَلَنَّكَ وَ وُلْدَكَ عَرْضاً لِمُصَابِي وَ لَأُوذِيَنَّكَ بِعُقُوبَتِي فَاسْتَعِدُّوا لِبَلْوَايَ وَ اِرْضَوْا بِقَضَائِي وَ اِصْبِرُوا لِلْمَصَائِبِ فَقُلْتُ لِعَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَتَى رَأَى يُوسُفُ اَلرُّؤْيَا فَقَالَ فِي تِلْكَ اَللَّيْلَةِ اَلَّتِي بَاتَ فِيهَا يَعْقُوبُ وَ آلُ يَعْقُوبَ شِبَاعاً وَ بَاتَ فِيهَا ذِمْيَالُ طَاوِياً جَائِعاً فَلَمَّا رَأَى يُوسُفُ اَلرُّؤْيَا وَ أَصْبَحَ يَقُصُّهَا عَلَى أَبِيهِ يَعْقُوبَ فَاغْتَمَّ يَعْقُوبُ لِمَا سَمِعَ مِنْ يُوسُفَ مَعَ مَا أَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَنِ اِسْتَعِدَّ لِلْبَلاَءِ ....
از ثمالى، وى مىگويد: نماز صبح روز جمعه را در مدينه با حضرت على بن الحسين عليهما السّلام خواندم و وقتى آن حضرت از نماز و تسبيحات فارغ شدند از جا برخاسته و به اتّفاق به طرف منزل آن جناب رفتيم،به درب منزل حضرت كه رسيديم كنيز خود به نام سكينه را صدا زده و به او فرمودند:هر سائلى كه از درب منزل من عبور كرد حتما به او طعام بدهيد چه آن كه امروز،روز جمعه مىباشد. كنيز عرضه داشت:هر سائلى كه مستحق نيست؟ حضرت فرمودند:مىترسم برخى از سائلين مستحق بوده و ما به آنها طعام نداده ردّشان كنيم پس آنچه به يعقوب نازل شد به ما اهل بيت نيز نازل گردد،بنا بر اين به هر سائلى اطعام كنيد و حتما او را بهرهمند نماييد،جناب يعقوب هر روز قوچى را سر مىبريد و از آن تصدّق مىنمود و خود و عيالش نيز از آن تناول مىكردند،شب جمعهاى هنگام غروب در وقتى كه حضرت يعقوب مىخواستند افطار كنند سائلى مؤمن كه روزهدار و مستحق بود به خانه آن حضرت عبور كرد و فرياد زد:سائلى غريب و گرسنه را از زيادى طعام خود بدهيد.مكرّر اين نداء را داد و جناب يعقوب و اهل خانهاش آن را مىشنيدند و چون باستحقاقش واقف نبودند كلامش را تصديق نمىكردند،سائل چون از احسان آنها مأيوس شد و شب فرا رسيد كلمه استرجاع بر زبان جارى كرد و اشك ريخت و از گرسنگى خود شكايت به حقّ تعالى نمود و آن شب را با گرسنگى به صبح رساند و روز بعد را با گرسنگى روزه داشت در حالى كه حمد خداى را بجا مىآورد. و از آن طرف يعقوب و اهل بيتش سير و با شكم پر شب را به صبح رسانده در حالى كه طعام زيادى نزدشان بود خداوند عزّ و جلّ در صبح آن شب به يعقوب وحى نمود:اى يعقوب بنده مرا خوار و ذليل نمودى و بدين وسيله غضب مرا فراهم كرده و خود و فرزندانت مستوجب عقوبت و تنبيه من شديد،اى يعقوب محبوبترين انبياء و مكرّمترين آنها نزد من آن است كه به مساكين از بندگانم ترحّم كرده و آنها را به خود نزديك نموده و طعامشان بدهد و مكان و منزل جهت آنها فراهم كند،چرا شب گذشته به بنده ما ذيمال كه در پرستش و عبادت ما سخت كوشا بوده و از ظاهر دنيا به اندكى بسنده نموده وقتى هنگام افطار تو به درب منزلت رسيد و فرياد زد:به سائل غريب و بنده قانع ترحم كرده طعام دهيد،طعام ندادى و به او رحم ننمودى؟او پس از آن كه مأيوس از درب خانه تو رد شد كلمه استرجاع (گفتن)« إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ »بر زبان جارى كرد و اشگ ريخت و سپس شكايت حالش را نزد من نمود،شب را با گرسنگى در حالى كه حمد ستايش مرا بجا مىآورد به سر برد و صبح نمود در حالى كه روزهدار بود و تو اى يعقوب با فرزندانت سير خوابيديد و صبح نموديد و حال آن كه از زيادى طعام شب نزدتان مانده بود،آيا نمىدانى كه عقوبت و مؤاخذه من نسبت به دوستانم سريعتر و زودتر از تنبيه و عقوبت دشمنانم مىباشد؟ و اين نيست مگر حسن نظر من به دوستان و در استدراج قرار دادن دشمنان. به عزّت و جلال خود قسم،بر تو گرفتارى نازل خواهم نمود،تو و فرزندانت را در معرض مصيبت قرار داده و با عقوبتم آزار و ايذائت خواهم نمود،پس آماده بلا و سختى بوده و به قضاء من راضى و در مصائب شكيبا باشيد. راوى مىگويد:محضر مبارك على بن الحسين عليهما السّلام عرض كردم: فدايت شوم،يوسف در چه وقت و زمانى آن خواب را ديد؟ امام عليه السّلام فرمودند:در همان شبى كه يعقوب و اهل بيتش سير خوابيدند و ذميال با شكمى خالى و گرسنه شب را سپرى نمود.هنگامى كه يوسف خواب را ديد،و بامداد آن را بر پدرش يعقوب تعريف نمود، يعقوب وقتى خواب را شنيد وحى سابق به نظرش آمد و مغموم و محزون گشت،به يوسف فرمود:خوابت را بر برادرانت تعريف مكن چون مىترسم براى تو مكر و حيلهاى كنند،يوسف خواب را كتمان نكرده بلكه آن را براى برادرانش تعريف نمود.....
آیا می دانید چرا امام سجاد علیه السلام هیچ سائلی را از درب خانه اش رد نمی کرد ؟
(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)