علی جان، دست تو دشت برکت و چشمانت چشمه عاطفه. نگاهت خواستگاه مهر و قلبت قبله اخلاص بود. در زندگی تو، ایمان، ایثار، عشق و عرفان تفسیر میشد و انسانیت به اوج می رسید. تو والاترین آرمان بشری و تو شکوهمندترین قاموس ارزشهایی. در محراب نیایشگر اشکریزی که سر بر خاک می سایید؛ در میدان، رزم آور قهرمانی که شمشیرش حماسه می آفرید؛ در کوچه، پیر دلجویی که دستش گره میگشاد؛ در بازار، ناظری عادل که با نیرنگ ستیز میکرد؛ بر منبر، خطیب سخن آفرینی که طوفان احساس ها را بر می انگیخت و گنجینه خردها را میگشود؛ و در همه جا اسوه و الگویی که انسانیت، با عطش او را می طلبید. علی، اسوه انسان کامل بود.
«عصاره همه خوبیها»
وقتی چکاوک اندیشه ام بر سپیدار بلند یاد تو می نشیند، واژه ها بی تابانه بر صفحه کاغذ، زانوی ادب به بر میگیرند تا موذن قلم، در صلات عشقی دیگر، آنها را به پابوسی تو، تبرک بخشد. علی، ای که جوانمردی از تو درس فتوت می گرفت. ای پرچم دار حماسی توحید، ای بزرگترین مظلوم تاریخ، وقتی از تو میگویم اندوه از چشمانم میچکد. علی جان، زمین، تاب حضور سترگ تو را نداشت. ای بزرگ مفسر آیات وحی؛ فرزند کعبه؛ برادر رسول؛ همدم بتول؛ پدربزرگترین حماسه سازان تاریخ، ای که صبر از تو حیران بود و شهامت در مکتب تو درس ایستادگی می آموخت. تو عدالت را فقط به لفظ نمیگفتی؛ عدالت را زندگی میکردی، اما قلب های حقیر را بی تو راهی نبود. هنوز نخلستان های کوفه مبهوت صبر و تحمل تواند و از چاه های کوفه، اشک های زلال تو میجوشد. برای سرودن عظمت تو، کوه تمثیل کوچکی است، همه چیز در تو خلاصه میشود. تو عصاره همه خوبی هایی.
«تولد تا شهادت»
او گوهری در صدف کعبه بود و در خانه محبوب به دنیا آمد. از پدر و مادری بزاد که در کمال ایمان و انسانیت و اخلاق، احترام همه تاریخ را برانگیختند. اول چکاوکی بود که زمزمه ایمان به آورنده اسلام را سر داد. در آن شب در جایگاه و بستر گل آرمید تا تیغ تیز کفر بر گلبوته محمدی گزند نیاورد. در هر دو گیتی به برادری پیامبرِ نور مفتخر گردید. او دادگری بی مانند و حاکمی بی نظیر و امامی والا بود... انسانیت از او نام گرفت و جوانمردی و رادی از ردایش فرو بارید. او مردِ تنهای صحراهای نبرد بود؛ قهرمانِ قهرمانان، شیر بیشه عدالت، غریب تاریخ و انسانی فراتر از همه هستی، و دیگر چه بگویم؟...
«نفرین بر قاتل علی علیه السلام»
جرج جُرداق نویسنده و متفکر مسیحی، که از شیفتگان حضرت علی علیه السلام بوده است، با سوزی برآمده از جان و با تمام وجود، قاتل حضرت علی علیه السلام را چنین نفرین میکند: «لعنت هرکس که به جهان آمد و هرکس که از جهان رفت و هرکس که به امر خدا آفریده شد، بر ابن ملجم باد. خداوند بر روان او لعنتی فرستد که اگر مثل آن به چشمه ها رسد، همه را بخشکاند و اگر بر کشت زارها رسد همه را نابود کند و گیاهان تازه را در زمین بسوزاند. خداوند آتش دوزخ را بر جان او مستولی گرداند و هزاران شیطان را بر او موکل کند که با سر در میان جهنمش افکنند. آن جا، شراره آتش زبانه میکشد و شعله های سوزان با خروش و غریو، قهر الهی را آشکار میسازند».
«شکوه عبادت»
شخصی به نزد عالمی آمد و پرسید: با کدام استدلال، باور کنم وقتی در نماز، تیر از پای علی بیرون کشیدند، متوجه نشد؟ آن عالم به آیه 31 سوره یوسف اشاره کرد و گفت: چگونه زنان مصری با دیدن یوسف، دست خویش را بریدند و از خود غافل ماندند، در حالی که یوسف را ـ که بشری بیش نبود ـ می دیدند. علی در نماز، محو تماشای خدای یوسف آفرین است. چگونه از خویشتن باخبر باشد؟ دانایان راز به شکوه نقاش می نگرند، نه زیبایی نقش.
حُسن یوسف را به عالم کس ندید *** حُسن آن دارد که یوسف آفرید
«علی علیه السلام برتر از مسیح»
شخصی مسیحی به نزد عالمی شیعی آمد و گفت: چگونه میگویید علی برتر از مسیح است، در حالی که جایگاه مسیح در آسمان چهارم و قبر علی در زمین است؟ شاعری نکته سنج پاسخ مسیحی را این چنین داده است:
مسیح در فلک و مرتضی علی به تراب *** دلم زفکرت این قصه بود بس که کباب
سوال کردم از این ماجرا زپیر خرد *** به خنده لب به تبسم گشود و داد جواب
چو قدر هر دو به میزان عقل سنجیدند *** علی گرانتر از آن بود در همه ابواب
بماند کفه میزان مرتضی به زمین *** به آسمان چهارم، مسیح شد به شتاب
«محبت علی علیه السلام»
«سید عبدالمهدی مطر» از شعرای بزرگ عراق، درباره حضرت علی علیه السلام سروده است: «جگرهای سوخته و گداخته مردم ناتوان و اندوه های آنها، قلب پر عاطفه علی را آب میکرد. اگر اشکی از چشمان دل سوخته ای جاری میشد، چشمان اشکبار علی با قطرات بلورین اشک، او را همراهی میکرد. ناله های یتیمی که از فریادرسی مادر و محبت پدر محروم بود، قلب علی را آتش میزد. این است سیره بی مانندی که در روح امام موج میزند. این است راه روشن او...». و در پایان قصیده بلندش میگوید: «ما محبت علی را خریدیم و اگر جهانی پر از زر و زیور به ما داده شود، این محبت را نمیفروشیم».
«دری گشوده به مسجد»
بنا به درخواست پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مسجدی در مدینه ساختند. بر گرداگرد مسجد، خانه های مردمان مدینه بنا شده بود. روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به فرمان خداوند دستور داد تا جز درِ خانه علی علیه السلام همه درهایی که به مسجد باز میشود، ببندند. این فرمان بر بسیاری از یاران پیامبر گران آمد و لب به شکوه گشودند. پیامبر برای آن که، هرگونه شبهه و ایرادی را از ذهن ها بشوید، در سخنانی فرمود: «ای مردم، بدانید که من از پیش خود، چنین دستوری نداده ام و این فرمان خداوند بوده است». و بدین گونه دفتر تاریخ به فضیلت دیگری برای امام علی علیه السلام ورق خورد.
«از علی گفتن»
قطره بودن و از دریا گفتن چه قدر سخت است و از یک دل دریایی گفتن چه سخت تر. یا علی، تو آن دل دریایی هستی که یک اقیانوس عشق را در خود خلاصه کرده ای. ای ستاره ای که با غروبت «صمیمیت» سیاه پوش شد و «محبت» داغ دار، زمینیان با توچه کردند؟ میدانم. ناگفته، کلام تو را شنیده ام و صدای پایت را که دیرآشنای چاه و نخلستان است. ای همیشگی ترین روشنایی آب و مهتاب! ای همسایگی عشق و شمشیر، سبد ادراک ما نیز سنگین است و پشتمان را خمیده، ما هم چنان مانند آن پیرزن، در انتظار دست های تو هستیم و میدانیم که از ما غافل نیستی.
«گواهان روزگار»
«ابوالعلاء معری» شاعر بزرگ عرب، درباره حضرت علی علیه السلام لهیب درون و عواطف سوزانش را در تصویری کم نظیر به زیبایی، ترسیم کرده است:
«از خون دو شهید ـ علی و پسرش ـ بر روزگار دو گواه است. این دو گواه در اواخر شب دو فجر و در آغاز آن، دو شفق هستند. اینها بر پیراهن روزگار، نقش بسته اند تا روز حشر فرا رسد و خداوند میان مردم حکم کند».
«علی محبوب تاریخ»
علی علیه السلام اگرچه با شمشیر عداوت دشمنانش شهید شد، اما نام و راه او بر بلندای روزگاران جاودانه گشت. گمراهانی که با علی دشمنی کردند در سیه چالِ تاریکِ تاریخ فرو خفتند و جز نفرین انسانهای آزاده نصیبی نبردند. اینک، دشمنان علی، همه محکوم و ملعون، و علی محبوب تاریخ است. اکنون در سراسر گیتی، هرجا که شمیم نام علی گسترده است، قلبها با یاد و نام و خاطره های شکوهمند آن بزرگ مرد می تپد. والایی ها، شور گستری ها، عدالت آفرینی ها و انسانیت او، سرمشق همه آزاداندیشان جهان است.
«امام علی علیه السلام در نگاه پیامبر»
نخستین کسی که در منقبت و فضیلت علی علیه السلام سخن گفته، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. علی علیه السلام در خانه پیامبر بالید و به نقل محدثان شیعه و سنی او اولین مردی است که اسلام آورد و با پیامبر نماز خواند. در آغاز بعثت، پیامبر وقتی خویشان خود را به اسلام دعوت کرد، تنها کسی که از آن جمع دعوت او را پذیرفت علی بود. در فتح مکه، پیامبر، علی را بر شانه خود گرفت تا بت بزرگ را بشکند. علی بود که در لیلةالمبیت در بستر پیامبر خفت و مرگ را به جان خرید. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم همواره علی علیه السلام را برادر خود میخواند و شجاعت او را میستود و «سیف الله» و «اسدالله»اش می نامید. آن حضرت علی علیه السلام را شیفته خدا خوانده و او را به پیامبران اولوالعزم تشبیه کرده است.
منبع : مجله گلبرگ ، آبان 1381 ، شماره 35