اميرالمؤمنين عليه السلام در سرزمین کربلا

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

شیخ صدوق رحمة الله در کتاب امالی از ابن عباس روایت می‌کند که گفت: من در آن سفری که حضرت علی علیه السلام به سوی صفین رفت با آن بزرگوار بودم. وقتی حضرت علی به نینوا که نزدیک شط فرات است رسید، با بلندترین صدا به من فرمود: آیا می‌دانی اینجا چه مکانی است؟ گفتم: نه یا امیر المؤمنین.
فرمود: اگر تو همچون من این مکان را می‌شناختی از اینجا عبور نمی کردی مگر این که همچون من گریه کنی. آن گاه آن بزرگوار به قدری گریه کرد که ریش مبارکش خیس شد و اشک هایش به سینه اش جاری شد. ما نیز با آن حضرت شروع به گریه کردیم، آن بزرگوار فرمود: آه! آه! مرا با آل ابو سفیان چه کار! مرا با آل حرب که حزب شیطان است و دوست داران کفر چه کار! ای ابا عبد اللّه! صبر داشته باش، زیرا پدر تو نیز مثل آنچه تو از ایشان خواهی دید دیده است.
سپس آن حضرت آب خواست و برای نماز وضو گرفت و آن چنان که خدا خواست نماز خواند و مانند همان کلام اول را بیان نمود، با این تفاوت که بعد از نماز ساعتی به خواب رفت. آن گاه بیدار شد و فرمود: ای پسر عباس! گفتم: بله من اینجا هستم.
فرمود: می‌خواهی خوابی را که چند لحظه قبل دیدم برایت بگویم؟
گفتم: چشمان تو به خواب خوش روند. یا امیر المؤمنین خیر است.
فرمود: گویا دیدم مردانی از آسمان فرود آمدند که پرچم‌های سفیدی همراه داشتند و شمشیرهای خود را که سفید و درخشنده بود حمایل کرده بودند، آن گاه در اطراف این زمین خطی کشیدند. سپس گویا دیدم این نخل‌ها شاخه‌های خود را بر زمین می‌زدند و این زمین غرق خون تازه شد. آن گاه حسین که همچون جوجه و فرزند و چون مخ من است در میان دریای خون غرق شده و هر چه کمک می‌خواهد کسی نیست به فریادش برسد. سپس دیدم مردانی که سفید و نورانی بودند از آسمان فرود آمدند و گفتند: ای آل رسول! صبور باشید! زیرا شما به دست بدترین مردم کشته خواهید شد. یا ابا عبد اللّه! این بهشت است که مشتاق تو است. آن گاه ایشان به من تسلیت گفته و می‌گفتند: یا ابا الحسن! مژده باد تو را، زیرا در آن روز که مردم در محضر عدل خدا قیام می‌کنند، خدا چشم تو را به وسیله حسین روشن خواهد کرد، سپس من بیدار شدم.
قسم به حق آن کسی که جان علی در دست اوست، صادق مصدق (حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) به من خبر داد؛ من این زمین را هنگامی که برای جنگ با مردمان ستمکار خارج شوم خواهم دید. این زمین، کرب و بلا است. حسین و تعداد هفده نفر از فرزندان من و فرزندان فاطمه در این زمین دفن خواهند شد. این زمین در آسمان‌ها معروف به کربلا است، همچنان که بقعه حرمین و بقعه بیت المقدس معروفند.
سپس آن حضرت به من فرمود: یا ابن عباس! در اطراف این زمین در جستجوی پشکل آهو باش، به خدا قسم که من دروغ نمی گویم و دروغ به من گفته نشده، رنگ آن‌ها نظیر رنگ زعفران است. ابن عباس می‌گوید: من در جستجوی پشکل آهوان برآمدم و آن‌ها را یافتم، آنگاه آن حضرت را صدا زدم و گفتم: من پشکل آهوان را به همان صفاتی که فرمودی یافتم.
حضرت علی علیه السلام فرمود: خدا و رسول راست می‌گویند.
سپس آن بزرگوار هروله کنان نزد آن‌ها آمد و آن‌ها را برداشت و بویید و فرمود: این‌ها همان است که گفتم. ای ابن عباس! آیا می‌دانی اینها کدام پشکل است؟ این‌ها همان پشکل‌هایی هستند که حضرت عیسی آن‌ها را بویید. حضرت عیسی با حواریون از این زمین عبور کردند و آهوانی را دیدند که جمع شده بودند و گریه می‌کردند. حضرت عیسی با حواریون نشستند، عیسی گریان شد و حواریون هم گریان شدند. ولی حواریون نمی دانستند که عیسی برای چه گریه می‌کند.
حواریون گفتند: ای روح خدا! برای چه گریان شدی؟
حضرت عیسی فرمود: آیا می‌دانید این چه زمینی است؟
گفتند: نه.
فرمود: این همان زمینی است که فرزند پیامبر خدا احمد صلّی اللّه علیه و آله و فرزند حضرت فاطمه زهرا در آن شهید خواهد شد. همان زهرای بتولی که شبیه مادر من است. فرزند پیغمبر در این زمین دفن خواهد شد. این خاکی است که از مشک خوشبوتر است. زیرا محل دفن پسر پیامبر است که شهید خواهد شد. خاک مدفن انبیا و فرزند ایشان نیز چنین خواهد بود. این آهوان به من گفتند: ما به این خاطر در این زمین می‌چریم که تربت پاک فرزند پیامبر خدا است و ما در این زمین در امان خواهیم بود.
حضرت علی علیه السلام فرمود: سپس حضرت عیسی دست خود را به آن پشکل‌ها زد و آن‌ها را بوئید و فرمود: خوشبویی این پشکل‌ها به خاطر آن گیاهانی است که آهوان از این زمین می‌خورند. پروردگارا! این پشکل‌ها را نگاه دار تا پدرش آن‌ها را ببوید و برای او تعزیت و تسلیتی باشد. فرمود: این پشکل‌ها تا امروز مانده اند و رنگ آن‌ها با گذشت زمان زرد شده است و نام این زمین کرب و بلا است.
سپس با بلندترین صدا فرمود: ای پروردگار عیسی بن مریم! این عمل را برای قاتلان حسین و افرادی که به آنان کمک می‌کنند و اشخاصی که حسین را رها کرده و یاری نمی کنند، مبارک مگردان! سپس حضرت علی علیه السّلام گریه ای طولانی کرد و ما هم با وی گریان شدیم تا اینکه آن حضرت به رو افتاد و مدت طولانی غش کرد. بعد که به هوش آمد آن پشکل‌ها را در میان ردای خود ریخت.
سپس به من فرمود: یا ابن عباس! هر گاه دیدی این پشکل‌ها از هم پاشیده و مبدل به خون شدند و خون از آن‌ها جاری شد، بدان که امام حسین کشته شده و در این زمین دفن گردیده است.
ابن عباس گوید: به خدا قسم من آن پشکل‌ها را از آن اعمالی که خدا به من واجب کرده بود بهتر حفظ و حراست می‌کردم و هیچ گاه آن‌ها را از گوشه آستین خود خارج نمی کردم. تا اینکه روزی در میان خانه خوابیده بودم، وقتی بیدار شدم دیدم آن پشکل‌ها تبدیل به خون تازه گردیده و جاری شده اند. و آستین من پر از خون تازه شده است. برخاستم و نشستم و شروع به گریه نمودم و گفتم: به خدا قسم حسین کشته شد، به خدا قسم علی علیه السّلام هر خبری که به من داده هرگز دروغ نبوده و درباره آینده هر چه فرموده همان شده است، زیرا رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مطالبی را به حضرت علی خبر می‌داد که به دیگران خبر نمی داد.
من در هنگام فجر با جزع و فزع خارج شدم، به خدا قسم دیدم که گرد و غباری مدینه را فرا گرفته که یکدیگر را نمی توان دید، سپس آفتاب به نحوی طلوع کرد که گویا یک طشت خون بود. گویا، بر دیوارهای مدینه خون تازه جاری شده باشد. من نشستم و در حالی که گریان بودم با خود می‌گفتم: به خدا قسم که امام حسین کشته شده است. صدایی از یک طرف خانه شنیدم که این دو شعر را می‌خواند:
اصْبِرُوا آلَ الرَّسُولِ*** قُتِلَ الْفَرْخُ النُّحُولُ
نَزَلَ الرُّوحُ الْأَمِینُ*** بِبُکَاءٍ وَ عَوِیلٍ

ای آل رسول! صبر داشته باشید، فرزند فاطمه شهید شد.
روح الامین با گریه و ناله نازل شده است.

سپس آن گوینده با صدای بلند گریه کرد و من هم گریان شدم، من آن ساعت را که روز عاشورا یعنی دهم ماه محرم بود یادداشت نمودم. هنگامی که خبر شهادت امام حسین به ما رسید و من آن یادداشت را با آن خبر شهادت تطبیق نمودم، دیدم مطابق بود. وقتی راجع به این موضوع با آن افرادی که با حضرت بودند گفتگو کردم گفتند: به خدا قسم آنچه را که تو شنیدی ما هم شنیدیم، این اشعار را در حال جنگ شنیدیم. ولی نمی دانستیم گوینده آن‌ها کیست. ما این طور تصور می‌کردیم که او خضر علیه السّلام بوده است.

امالی صدوق، مجلس ۸۷،ح۵
بحارالانوار، ج۴۴،ص۲۵۲،ح۲

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page