پیشگامان ادبیات عاشورایی

(زمان خواندن: 13 - 25 دقیقه)

گلبرگ اندیشه
تحقیق:  علی ظفر یوسفی

مقدمه
روز عاشورا و حادثة المناک و دردناک که در این روز اتفاق افتاد یک واقعة عادی نبود و گر نه به زود ترین وقت هضم تاریخ می شد؛ یعنی در جهان بسیار واقعه ها، حادثه ها و فاجعه های بسیار تکان دهندة رخ داده اما با گذشت زمان کم فراموش شده اما با گذشت هزار و چند صد سال از واقعه ای کربلا روز تا روز به شکوهمندی و عظمت و بزرگی این حادثه افزوده می شود، دوستداران اهل بیت ع در سراسر گیتی به هر شکل ممکن از این حادثه تجلیل به عمل می آورند... یکی از راه زنده نگه داشتن عاشورا سرایش شعر است، شاعران و نویسنده گان در قرون متمادی این حادثه را به زبان شعری بیان کرده اند، در محافل و مجالس عزاداری اشعار شان را خوانده اند، چنان که این امر در زمان امامان معصوم ع هم مرسوم بوده که گاهی اوقات شاعری را می آوردند و شاعر، شعر می خوانده و امامان معصوم می گریستند، البته پایه گزار این سنت حسنه خود اهل بیت بوده اند به گواهی  تاریخ، اولین ادیبان و شاعران ادبیات عاشورایی، بنی هاشم و اهل البیت بوده اند، اشعار عاشورایی هم در روز عاشورا هم و هم پس از شهادت شهیدان کربلا توسط بازمانده گان حادثه سروده شده، یعنی آغاز گر شعر عاشورایی و ادبیات عاشورایی خود اهل البیت علیهم السلام بوده اند؛ چنان که در شب عاشورا اشعاری از امام حسین علیه السلام نقل شده و معروف است یا این شعر که امام وقت خدا حافظی به دخترش گفته است:

سيطول بعدي يا سكينة فاعلمي       منك البكاء اذا الحمام دهان
لاتحرقي قلبي بدمعك حسرة       ما دام مني الروح في جثماني
و اذا قتلت فانت أولى بالذي        تأتينه يا خيرة النسوان[1]

«دخترم! بدان پس از شهادتم گريه هاى طولانى خواهى داشت.
تا جان در بدن دارم با اشك حسرتت دلم را آتش مزن.
اى بهترين زنان! هنگامى كه شهيد شدم پس تو از هر كس به سوگوارى سزاوارترى.»
هم چنین پس از حادثه ای عاشورا اولین اشعار از بازمانده گان واقعة عاشورا مانده است؛ به عنوان نمونه حضرت زینب سلام الله علیها بعد از اتمام آن خطبة معروفه در کوفه این ابیات را سروده و خوانده:

ماذا تقولون اذ قال النبي لكم     ماذا صنعتم و انتم آخر الامم؟
باهل بيتي و اولادي ومكرمتي     منهم اسارى و منهم ضرجوا بدم؟

چه خواهید جواب داد زمان که رسول خدا ص به شما خطاب کند: با اهل بیتم چه کردید در حال که شما امت من بودید؟
که بعض آن ها را اسیر و بعض آن ها را به خون آغشته کردید.
 به هر حال در این نوشتار به رغم محدودیت های منبع و ماخذ و انواع مشکلات دیگر کوشش کردیم که پیشگامان ادبیات عاشورایی را گرد آوری کرده و تقدیم خواننده گان کنیم.

1) سلیمان بن قته العدوی
سلیمان بن قته العدوی، از طایفه عدی، مولای قبیله تیم بن مره بوده او در عین حال که شاعر و سوارکار بوده یک محدث هم بود [بنا به نقل ذهبی، یحیی بن معین سلیمان بن قته را توثیق نموده[2]] از ابی سعید خدری، از ابن عمر، ابن عباس و ... روایت کرده است...  و نسب او به بنی هاشم می رسد[3]. او اولین کسی است که سنت مرثیه خوانی را برای اهل بیت پایه گزاری کرد؛ از او در باره ای اهل بیت علیهم السلام، اشعار بسیاری باقی مانده.

مررت على ابيات آل محمد                     فلم ار امثالا لها يوم حلت
الم تر ان الارض اضحت مريضة                لفقد حسين والبلاد اقشعرت
و كانوا رجاء ثم صاروا رزية                      لقد عظمت تلك الرزايا و جلت
اتسالنا قيس فنعطى فقيرها                       و تقتلنا قيس اذا النعل زلت
و عند غنى قطرة من دمائنا                      سنطلبها يوما بها حيث حلت
فلا يبعدالله الديار و اهلها                        و ان اصبحت منهم بر غمى تخلت
فان قتيل الطف من آل هاشم                   اذل رقاب المسلمين فذلت[4].

«به خانه هاى آل محمد گذر كردم و خانه و كاشانه اى همانند آن نديدم كه روزى داراى اهل و ساكن بود و امروز خالى و وحشت زاست
آيا نبينى كه چگونه زمين به خاطر فقدان حسين بيمار گشته و شهرها دگرگون گشته؟
آنها مايه اميد (مردم) بودند سپس مايه مصيبت  و اندوه گشتند به راستى كه اين مصيبت ها بس بزرگ و سنگين بود.
شگفت است كه مستمندان قبيله قيس از ما درخواست مى كنند و ما بدانها عطا مى كنيم، و آنها در وقت برگشت روزگار، ما را مى كشند.
در نزد قبيله غنى قطره اى از خون ما هست كه روزى خونخواهى آن را خواهيم كرد.
خداوند آن خانه ها و اهلش را از رحمت خويش دور نگرداند اگر چه اكنون بر خلاف ميل من آن خانه ها خالى و بى ساكن گشته
و به راستى كه شهيد واقعه طف از خاندان هاشم با شهادت خود مسلمانان را سرافكنده ساخت ، يا موجب گشت كه مسلمانان به خوارى افتند و مردم دنيا آنها را جنايتكار بشناسند.
آیا سلیمان بن قته اولین مرثیه سرای عاشورا است؟
در کتاب ادب الطف از قول سید محسن امین در  اعیان الشیعه چنین آمده است: سزاوار است که سلیمان ابن قته اولین کسی باشد که بعد از شهادت امام ع مرثیه سرایی کرده باشد؛ او بعد از شهادت امام حسین و یارانش، سه روز بعد به کربلا آمد و نگاهی به مصارع شهدا کرد و به اسب خود تکیه کرد و این مرثیه را سرود: مررت علی ابیات آل محمد ص[5]... گر چه در کتب مختلف در باب رثاء الحسین اولین مرثیه را از سلیمان ابن قته ذکر کرده اند اما بعضی از دانشمندان عقبه بن عمرو سهمی را نخستین مرثیه سرا دانسته اند.

2) عقبه بن عمروسهمی
از شعرای معروف عرب از طایفه بنی سهم بن عوف بن غالب.[6]
از اشعار عاشورایی او این شعر است:

مررت على قبر الحسين بكربلا            ففاض عليه من دموعي غزيزها
 فمازلت ارثيه و ابكي لشجوه                و يسعد عيني دمعها و زفيرها
و بكيت من بعد الحسين عصائب          اطافت به من جانبيها قبورها
سلام على أهل القبور بكربلا              وقل لها مني سلام يزورها
 سلام بآصال العشي و بالضحى             تؤديه نكباء الرياح و مورها
و لا برح الوفاد زوار قبره            يفوح عليهم مسكها و عبيرها[7]

«به شهادتگاه حسين عليه السلام گذر كردم و سيلاب اشك ديدگانم را بر تربت مقدس او فرو ريختم .
همچنان مرثيه او را سرودم و گريستم و ديدگانم با قطرات اشك و آه خود، ياريم كردند.
و پس از گريه بر سوگ حسين عليه السلام بر فداكاران ، اشك ريختم كه از هر سو با قبرهاى مطهّر خود بر گرد پيشواى خود به طواف ايستاده اند.
درودى گرم و جاودانه بر شهيدان به خون خفته كربلا و بر آنان به هنگامى كه زيارتشان كردى ، سلام مرا برسان .
بادهاى تند و ملايم و بادهاى غبارآلود به هنگام شامگاه و چاشتگاه بر قبرهاى مطهر حسين عليه السلام و يارانش درود و سلام مى فرستد.
و همچنان انبوه انبوه شيفتگان و زائران قبر مطهر حسين عليه السلام بر آن قبرها مشك و عنبر و گلاب مى پراكنند.»

اولین مرثیه سرای عاشورا کیست؟
شیخ طوسی در امالی اولین مرثیه سرای عاشورا را عقبه بن عمرو از طایفه ای سهم می داند[8].  شیخ مفید نیز به همین نظر است[9].
اما اگر در این مورد دقت لازم صورت گیرد، ظاهرا معلوم می گردد که سلیمان بن قته ای عدوی اولین مرثیه سرای عاشورایی است به این دلایل:
از زمان سرودن اشعار فهمیده می شود که مرثیه ای سلیمان بن قته پس از سه روز از شهادت امام حسین علیه السلام سروده شده.  در حال  که مرثیه سرایی عقبه بن عمرو سهمی در اواخر قرن اول هجری صورت گرفته[10].
در کتاب های تاریخی که بعد از ذکر تاریخ شهادت امام حسین علیه السلام مرثیه ای شعرا را ذکر کرده اند در هیچ یک از این کتب تاریخی نامی از عقبه ابن عمرو سهمی صورت نه گرفته، اولین شعر را از سلیمان بن قته آورده اند. بنگرید به: بدایه  و نهایه ابن کثیر، جلد هشت، ص 203؛ الکامل فی التاریخ ابن اثیر، جلد سه، ص 193؛ مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی ص 121؛  تاریخ دمشق، ابن عساکر، جلد چهارده، ص 460؛ سیر اعلام النبلاء ذهبی، جلد پنج، ص214.

3) عبید الله بن حر جعفی، متوفی سال 67 هجری
او از طایفه ای بنی سعد و از شجاعان و ابطال عرب بود، از جهت شرف، صالح بودن و با فضیلت بودن از باقی اقوم خود برتر بود[11].
اشعار عاشورایی جعفی:
نقل شده که امام حسین علیه السلام در یکی از منازل در هنگام رفتن به کربلا خیمه ای او را دید و به دیدار او رفت و عبید الله بن حر نه پذیرفت و بعد از شهادت امام حسین ع پشیمان شد این ابیات را می خواند:

فيالك حسرة مادمت حيا              تردد بين حلقي والتراقي
حسين حين يطلب بذل نصري     على أهل الضلالة والنفاق
غداة يقول لي بالقصر قولا:           اتتركنا و تزمع بالفراق
و لو اني اواسيه بنفسي              لنلت كرامة يوم التلاق[12]

« چه دريغ و افسوس غمبارى تا زنده هستم گريبانگيرم شده و پيوسته گلويم را مى فشارد.
حسين پيشواى عدالت از من دعوت كرد تا او را در راه حقّ و بر ضدّ گمراهى و نفاق يارى رسانم .
آنگاه كه در آن منزلگاه قصر بنى مقاتل مى فرمود: (عبيداللّه! آيا ما را ترك نموده و آهنگ فراق كرده اى؟)
اگر با جان و همه وجودم با او همكارى مى كردم، بى ترديد در روز رستاخيز به مقام پرشكوهى نائل آمده بودم.»

4) خالد بن عفران؛ متوفی سال 103 هجری قمری
از جمله ای مرثیه سرایان نخستین، خالد ابن عفران است، او از فضلاء تابعین در شهر دمشق بود؛ چنین گفته اند زمانی که سر امام حسین علیه السلام را در دروازه ای شام آویختند، خالد خودش را از یارانش مخفی ساخت، او را به مدت یک ماه جستجو کردند تا این که او را پیدا کردند و از علت گوشه گیری اش سوال کردند گفت آیا آن چه که به سر ما آمده نه می بینید؟ [کنایه از قتل فرزند پیامبر ص] بعد این شعر را سرود:

جائوا براسك يابن بنت محمد    متزملا بدمائه تزميلا
وكانما بك يابن بنت محمد      قتلوا جهارا عامدين رسولا
قتلوك عطشانا و لم يترقبوا      في قتلك التنزيل و التاويلا
ويكبرون بأن قتلت وإنما        قتلوا بك التكبير و التهليلا[13]


«اى پسر دختر پيامبر! سر خون آلود تو را آوردند. با كشتن تو گويا پيامبر را كشته اند! تو را لب تشنه شهيد كردند و در كشتن تو تنزيل و تاويل آيات قرآن را مراعات نكردند! از اينكه تو را كشته اند تكبير مى گويند، در حالى كه با كشتن تو تكبير و تهليل را كشته اند.»

5) کمیت بن زید اسدی؛متوفی126 قمری
ابوالمستهل کمیت بن زید اسدی  در سال 60 هجری متولد شد، او از اهالی کوفه و او شاعر هاشمیان بود؛ در زمان بنی امیه شهرت یافت؛ او به  آداب عرب، زبان عرب و انساب عرب آشنایی کامل داشت؛ همه به دانایی او معترف بودند... مشهور ترین شعر او معروف به هاشمیات است که چندین قصیده را در مدح آل هاشم سروده و به زبان آلمانی هم ترجمه شده. در او چند خصلت جمع شده بود که در هیچ شاعری جمع نه شده: او برای بنی اسد خطیب بود در عین حال از فقهای نامدار شیعه بود، یک سوارکار بسیار شجاع و در عین زمان در سخاوتمندی معروف بود... یک تیرانداز ماهر بود که در قوم بنی اسد مثل او نبود... كميت بن زید به مداح هاشمی اشتهار داشت و مشهور ترین اشعارش هم بنام «هاشمیات» است[14].

او مورد علاقه و محبّت شديد و دعاى خاصّ ائمّه بود و از بزرگترين مرثيه سرايان عاشورا به شمار مى رفت قصيده ميميّه «من لقلب متيم مستهام» او هم معروف است. وى در سال شهادت امام حسين عليه السّلام به دنيا آمد و به بركت دعاى امام سجاد عليه السلام پايان عمرش ختم به شهادت شد. او كه مدّتى متوارى بود، در ايام خلافت مروان به شهادت رسيد و در همان كوفه در مقبره بنى اسد دفن شد.

امام باقر عليه السلام در حق او دعا فرمود كه «لازلت مؤيدا بروح القدس ماذببت عنا اهل البيت» يعنى همواره تا زمانى كه از ما خاندان دفاع مى كنى، موید به روح القدس باشى[15].

از اشعار عاشورایی او:

قتيل بجنب الطف من آل هاشم     فيا لك لحما ليس عنه مذبب
و منعفر الخدين من آل هاشم         ألا حبذا ذاك الجبين المترب[16]
.................
وابو الفضل ان ذكرهم الحلو          شفاء النفوس من اسقام
قتیل الادعياء اذ قتلوه                  اكرم الشاربين صوب الغمام[17].

و ابوالفضل [يكى از جوانمردان بود] كه ياد شيرين آنها شفاى درد هر دردمندى است .
آنكه زنازادگان را كشت در آن هنگامى كه او را كشتند و بزرگوارترين كسى كه از آب باران آشاميد.

6) دعبل خزاعی، شاعر اهلبیت علیهم السلام : متوفی124 هجری قمری.
ابو على، دعبل بن على بن رزين خزاعى كوفى، سراينده قصيده معروف «مدارس آيات» در سوگ مظلومیت امامان شيعه. وى كه از مرثيه سرايان بزرگ عاشورا به حساب مى آمد، بيشتر در بغداد زيست. شعرهايش بيشتر در نكوهش خلفاى جور و حمايت از اهل بيت عليهم السّلام بود. ولادت اين چهره نابغه شعر شيعى كه از شيفتگان جان باخته راه ائمه و ولايت بود، سال 148 و شهادتش به دسيسه حاكم دمشق، در 98 سالگى در 124 هجرى بود. قبرش در «زويله» نزديك مرز سودان است[18].

شعر مدارس آیات این است:

مدارس آيات خلت من تلاوة        و منزل وحي مقفر العرصات.


«خانه هاى شما اى آل محمد (صلى الله عليه وآله) مدارس آيات خدا بود كه دشمنان نور تلاوت قرآن را در آن خاموش كردند و محل نزول وحى الهى بود كه اكنون از همه چيز تهى گشته است»
این قصیده را در باره ای علی بن موسی الرضا سروده و امام ده هزار درهم که به اسمش سکه زده شده بود به وی اعطا کرد، و یک خلعتی دیگر هم به او هدیه داد؛ و اهل قم به او هزار درهم دیگر بخشیدند[19].
او نه تنها يك شاعر برجسته، بلكه در علم حديث و كلام و تاريخ و لغت نيز چهره ارزشمندى بود و از علماى شيعه به حساب مى آمد و سروده هايش در زمان خود او منتشر و دهان به دهان نقل مى شد.[20]
از آثار و نوشته های دعبل یک کتاب دیوان شعر و طبقات الشعراء است.[21]
دعبل خزاعی نقل کرده که گفت: در محضر آقا و مولایم علی بن موسی الرضا علیه السلام وارد شدم [در روزهای محرم] آن امام با جمع اصحابش در یک مجلس محزون و غمگین نشسته بودند، وقت که مرا امام علیه السلام دید فرمود: «خوش آمدی ای دعبل، و خوش آمد کسی که با دست و زبان، یاری ما می کند.» بعد از آن  مرا در پهلوی خود نشاند، و فرمود یا دعبل می خواهم شعری برایم بسرایی، چون این روزها روزهای اندوه و غم برای ما اهلبیت است و روزهای خوشی دشمنان ما...» بعد امام علیه السلام در بین خانه یک پرده ای آویخت و اهل و خانواده اش را پشت پرده جا داد تا برای مصیبت امام حسین علیه السلام گریه کنند، بعد متوجه من شد و فرمود: ای دعبل حالا مرثیه سرایی کن، تو یار و مداح ما هستی تا وقت که زنده باشی، پس هر قدر توان داشتی از یاری ما کوتاهی نکن؛ دعبل می گوید: دلم شکست و اشکم ریخت و مرثیه ای را سرودم:

افاطم لو خلت الحسين مجدلا         و قد مات عطشانا بشط فرات
اذا للطمت الخد فاطم عنده             و اجريت دمع العين في الوجنات
افاطم قومي يا ابنة الخير و اندبي      نجوم سماوات بارض فلات
بنات زياد في القصور مصونة           و آل رسول الله منهتكات
و آل زياد في الحصون منيعة           و آل رسول الله في الفلوات
سابكيهم ما ذر في الارض شارق       و نادى منادى الخير للصلوات
و ما طلعت شمس و حان غروبها       و بالليل ابكيهم و بالغدوات [22].

«اى فاطمه! اگر پيكر به خاك و خون غلطيده حسين را كه تشنه كام كنار شطّ فرات به شهادت رسيده به خاطر آورى در آن هنگام اى فاطمه كنار آن پيكر، به چهره ات سیلی مى زنى و اشك چشمانت را بر رخسارت سرازير مى سازى اى فاطمه اى دختر بهترين مردم، برخيز! و بر ستارگان آسمان ها در آن صحراى خشك ناله بزن؛ دختران زياد در قصرهاى خويش درامانند; ولى حريم خاندان رسول خدا دريده شده است. در حال كه آل زياد در دژهاى محكمى آسوده اند فرزندان رسول خدا در صحراهاى خشك و سوزان سرگردانند. آرى! تا آن زمان كه خورشيد در عالم پرتو افشانى مى كند و نداى مؤذنى براى نماز بلند است و مادامى كه خورشيد طلوع و غروب مى كند و به هنگام شبانگاهان و صبح گاهان بر آنان مى گريم»

7) جعفر ابن عفان طایی؛متوفی150 قمری
آن چه در شرح حال جعفر بن عفان ثابت است این است که:
ابو عبدالله جعفر بن عفان طایی، با امام صادق علیه السلام همزمان بوده در سال 159 هجری قمری وفات یافته[23].
زید شحّام گويد:: با جماعتى از كوفيان نزد امام صادق ع بوديم كه جعفر بن عفّان وارد شد. حضرت او را به خود نزديك و نزديك تر ساخت و فرمود: اى جعفر! به من خبر رسيده است كه تو درباره امام حسين ع شعر مى سرايى و نيكو هم مى سراي؟ عرض كرد:  بلی فدایت شوم، فرمود: بخوان و او شعری در مصیبت امام حسین سرود و قرائت کرد؛ امام صادق علیه السلام و اطرافیانش گریه کردند امام تا حدی گریست که اشک بالای سر و ریش امام می ریخت؛ بعد فرمود یا ابا جعفر قسم بخدا این جا ملایک مقرب حاضر بودند، شعر ترا در باره ای امام حسین ع شنیدند، آنها هم مثل ما گریه کردند[24]...

شعر عاشورایی عفان:

لبيك على الاسلام من كان باكيا                فقد ضيعت احكامه و استحلت
غداة حسين للرماح دريئة وقد                     نهلت منه السيوف و علت
و غودرت في الصحراء لحما مبددا                عليه عناف الطير بانت وظلت
فما نصرته امة السوء اذا دعا                       لقد طاشت الاحلام منها و ظلت
الا بل محوا انوارهم باكفهم                       فلا سلمت تلك الاكف وشلت
و ناداهم جهدا بحق محمد                        فإن ابنه من نفسه حيث حلت
فما حفظوا قرب الرسول ولا رعوا                 و زلت بهم اقدامهم واستنزلت
اذاقته حر القتل امة جده                           هفت نعلها في كربلاء و زلت
فلا قدس الرحمن امة جده                        و ان هي صاحت للاله وصلت
كما فجعت بنت الرسول بنسلها                  و كانوا كماة الحرب حين استقلت[25].

8) محمد بن ادریس (امام شافعی) متوفی 205 هجری
محمد بن ادریس شافعی یکی از امامان مذاهب اهل سنت و جماعت است که نسبش به قریش می رسد او در سال 150 هجری متولد  و در سال 204 هجری در مصر وفات یافت[26].

اشعار عاشورایی امام شافعی:

تاوه قلبي و الفؤاد كئيب             و ارق نومي فالسهاد عجيب
 فمن مبلغ عنى الحسين رسالة    و ان كرهتها انفس و قلوب
 ذبيح بلاجرم كأن قميصه         صبيغ بماء الارجوان خضيب
 فللسيف اعوال و للرمح رنة       وللخيل من بعد الصهيب نحيب
 تزلزلت الدنيا لآل محمد          و كادت لهم صم الجبال تذوب[27].

«به درد آمد قلب من، و دل من غصّه دار شد، و خواب را از سر من ربود، و بيداري شگفتي براي من رخ داد.
پـس چـه كسى پـيام مرا به امام حسين (ع) مى رساند؟ هر چـند جان ها و دل هايى آن را نمى پسندد.
حسين (ع) همان شهيد بى گناهى است كه گويا پيراهنش با آب ارغوان ، رنگ و خضاب شده است!
شمشيرها به ناله درآمدند، و نيزه ها صداي دلخراش كردند، و اسبان پس از شيهه كشيدن به آه جگر سوز فرياد برآوردند.
جهان به خاطر خاندان محمّد (ص) به لرزه در آمد و نزديك بود كه كوه هاى استوار نيز برآنان آب شود.»

9) سيد اسماعیل حمیری؛ متوفی 173 هجری قمری
از برجسته ترين شاعران شيعه كه در عراق مى زيست و مورد عنايت خاص ائمه، بخصوص امام صادق ع  بود. در مدح اهل بيت و مرثيه سيد الشهدا ع و شهداى كربلا، آثار  برجسته اى سروده است. نامش ابو هاشم، اسماعيل بن محمد الحميرى بود. در سال 105 هجری به دنيا آمد. خانواده اش از محبت اهل بيت دور بودند، اما خودش شيفته آل على بود و هنر و زبانش را وقف آن دودمان پاك كرد. امام صادق ع به او فرمود «سمتك امك سيدا، وفقت فى ذلك و انت سيد الشعراء» مادرت تو را «سيد» ناميد، در اين باره موفق شدى و تو سالار شاعرانى. سيد حميرى، علاوه بر چيره گى در شعر و ادب، در علوم قرآنى،  تفسير، حديث و كلام نيز چهره اى بارز بود و نامش در كنار نام عالمان بزرگ مطرح است.

اما زبان شعرى او در مدح دودمان پيامبر و هجو و رسوا كردن بنى اميه، بسيار نافذ و بران بود. مجموعه شعر او نيز «ديوان السيد الحميرى» چاپ شده است.
حضرت صادق ع در منزل خود او را نشاند و خانواده امام، پشت پرده نشستند؛ امام از او خواست در سوگ حسين ع شعر بخواند. او هم مرثيه اى خواند، با اين مطلع:
امرر على جدث الحسين فقل لاعظمه الزكيه
و امام صادق ع گريست و صداى ناله از خانه آن حضرت بلند شد، تا حدى كه به اوگفتند: ديگر بس است، او نيز شعرش را متوقف كرد. سرانجام، در رميله بغداد، در سال 173 هجری وفات يافت[28].

اینک تکمیل شعر عاشورایی:

امرر على جدث الحسين                فقل لا عظمه الزكيه
اء اعظما لازلت من                     و طفاء ساكبه رويه
و اذا مررت بقبره                         فاطل به وقف المطيه
وابك المطهر للمطهر                    و المطهره النقيه
كبكاء معوله اتت                       يوما لواحدها المنيه

«اى رهگذر! گذر كن به قبر حسين بن على، پيام دوستان را به او برسان، پيام عاشقانش را به او برسان. پيام ما را به استخوانهاى مقدس حسين برسان، بگو اى استخوان ها دائما شما با اشك دوستان حسين سيراب هستيد. اين اشك ها مى ريزند و شما را سيراب مى كنند اگر روزى شما را از آب منع كردند و اگر حسين را با لب تشنه شهيد كردند، اين شيعيان و دوستان دائما اشك خودشان را نثار شما مى كنند اى باد صبا! اگر گذر كردى ، تنها به رساندن پيغام قناعت نكن. آنجا مركبت را نگه دار، خيلى هم نگه دار، بايست و مصايب حسين را ياد كن و اشك بريز و اشك بريز، نه مثل يك آدم عادى بلكه مثل آن زنى كه يك فرزند بيشتر ندارد، چگونه در مرگ يك فرزند خودش اشك مى ريزد، اين جور اشك بريز، بگرى براى پاك ، فرزند مادر پاك.»

10) احمد صنوبری متوفی 358 قمری
احمد بن محمد بن حسن از شهر انطاکیه مشهور به صنوبری، شاعری بود که در اکثریت اشعارش در وصف باغ ها و گل ها اکتفا کرده؛ او از جمله افرادی بود که در مجالس سیف الدوله حضور می یافت[29].
ابن شهرآشوب او را از جمله ای شعراء اهل البیت شمرده[30].
از شعرای عاشورایی صنوبری این شعر است:

يا خير من لبس النبوه من جميع الانبيا
و جدى على سبطيك و جد ليس يوذن باالقضاء
هذا قتيل الاشقياء و ذا قتل الادعياء
يوم الحسين هرقت دمع الارض بل دمع السماء
يوم الحسين تركت باب العز مهجور الفناء
يا کربلا خلقت من كرب على و من بلاء
كم فيك من وجه تشرب ماوه ماء البهاء
نفسى فداء المصطلى نار الوغى اى اصطلاء
حيث الا سنه فى الجواشن كلكواكب فى السماء
فاختار درع الصبر حيث الصبر من لبس السناء
و ابى آباء الاسدان الاسد صادقه الاباء
و قضى كريما اذ قضى ظمان فى نفر ظماء
منعوه طعم الماء لا وجدوا لماء طعم ماء
من ذا لمعفور الجواد ممال اغواد الخباء
من للطريح الشلوعر يانا مخلى بالعراء
من للمحنط بالتراب و للمغسل بالدماء
من لابن فاطمه المغيب عن عيون الاولياء [31].

«اى آنكه در ميان همه پيامبران، بهتر از همه خلعت نبوت بقامت كرده اى اندوه و گداز
من بر دو سبط تو، اندوه و گدازى پايان ناپذير است.
اين يكى كشته دست اشقياء، و آن ديگركشته زنازادگان است.
روز حسين سرشگ مردم زمين بل اهل آسمان فرو باريد.
روز حسين درهاى عزت را بروى ما بست.
اى كربلا، تو از اندوه و بلا براى من سرشته شده اى!
چه بسيار چهره هاى تو را كه آبش را آبرو، برچيده است.
جانم قربان آتش آفروز جنگ، چه آتش افروز مقدسى.
آنجا كه نيزه ها در زره ها همچون اختران در آسمان فرو رفته.
او، زره صبر را كه لباس بزرگى است، برگزيد.
و مناعت نفس شيران، كه شيران را مناعتى صادق است، بكار برد.
و با گروهى تشنه لب با جوانمردى و لب تشنه زندگى را وداع كرد.
او را كه از چشيدن آب، منع كردند اميد است مزه آب را نچشند.
كيست لب تشنه، افتاده در خاك را با خيمه هاى سرنگون شده اش، يارى كند.
كيست كه افتاده عريان و بى كس را در بيابان بردارد.
كيست آن را كه حنوطش از خاك و غسلش از خونست، يارى كند.
كيست به يارى فرزند فاطمه كه از ديد دوستدارانش پنهان مانده، يارى دهد.»

11) علی بن اسحاق زاهی؛ متوفی سال 352 قمری
ابوالقاسم بن علی بن اسحاق بن خلف بغدادی مشهور به زاهی، یک شاعر توصیف گرا و نیکو سرا بود[32]؛ او در سال 318 هجری متولد شد و در جوانی در سال 352 از دنیا رفت[33]؛ در مقبره ای قریش در بغداد مدفون شد؛ اکثریت اشعارش  را در باره ای اهل بیت علیهم السلام سروده است[34].

شعر عاشورایی زاهی:

اعاتب عيني إذا اقصرت               و افنى دموعي اذا ما جرت
لذكراكم يا بني المصطفى           دموعي على الخد قد سطرت
لكم و عليكم جفت غمضها         جفوني عن النوم و استشعرت
امثل اجسادكم بالعراق؟              و  فيها الاسنة قد كسرت
امثلكم في عراص الطفوف          بدورا تكسف إذ اقمرت
غدت ارض يثرب من جمعكم      كخط الصحيفة اذا قفرت
و اضحى بكم كربلا مغربا           لزهر النجوم اذا غورت
كاني بزينب حول الحسين         و  منها الذوائب قدنشرت
تمرغ في نحره شعرها               و تبدي من الوجد ما اأضمرت
وفاطمة عقلها طائر                  اذا السوط في جنبها أبصرت[35].

هر گاه از گريه چشمانم كوتاهى كند، توبيخش كنم و چون سرشکم جارى شود تا پايان بگريم.
به ياد شما اى فرزندان مصطفى سرشکم بر چهره رقم كشيده است.
براى شما و بر شما پلكهايم از بهم آمدن سرباز زده نخوابيد و هشيار مانده است.
من براى پيكرهاى شما كه در عراق نيزه ها بر آنها كارگر شده خوردش كرده، تشبيهى دارم.
و شما را در عرصه كربلا، به ماههاى درخشنده اى كه كسوف كند مانندكرده ام؟
ديگر سرزمين مدينه از جمع شما خالى شد مانند لوحه اى كه خطوطش را بزدايند.
و زمين كربلا با شما عملى كرد، مانند درخشنده ستارگانى كه فرو ريزد.
گويا زينب را مى بينم گرد حسين با گيسوانى پريشان است.
صورت به رگهاى بريده گردنش فرو برده و آه و ناله از دل دردمندش بيرون مى دهد.
و مى بينم فاطمه را حيران است وقتى تازيانه به پهلوى زينبش مى نگرد.

12) امیر ابوفراس حمدانی متوفی 357 قمری
حارث بن سعید بن حمدان تغلبی، مشهور به ابو فراس حمدانی امیر، شاعر و سوار کار عرب و پسر عم سیف الدوله بوده؛ صاحب ابن عباد می گفت «بدء الشعر بملک و ختم بملک» یعنی ابوفراس و امرء القیس اشعار شان را به حکومت آغاز کردند و به حکومت پایان دادند؛ او دارای واقعات بسیاری است، سیف الدوله او را دوست داشت، او را بزرگ می داشت در جنگ ها با او همراه بود؛ او را به سایر خویشانش ترجیح می داد، مناطق «منبج و حران» را که بین حلب و فرات است، به او بخشید... از او دیوان شعری باقی مانده[36]. بالاخره در جنگ که بین او و غلام سیف الدوله به وقوع پیوست در سال 357 هجری در سن سی و هفت سالگی کشته شد[37].

 فحرمت قرب الوصل منه مثل ما                  حرم الحسين الماء و هو يراه
‍‍ و احتز رأسا طالما من حجره                       ادنته كفا جده ويداه
‍‍ يوم بعين الله كان و انما                           يملي لظلم الظالمين الله
‍‍ يوم عليه تغيرت شمس الضحى                   و بكت دما مما رأته سماه
‍‍ لا عذر فيه لمهجة لم تنفطر                       أو ذي بكاء لم تفض عيناه
‍‍ تباً لقوم تابعوا أهواءهم                              فيما يسوءهم غدا عقباه
اتراهم لم يسمعوا ما خصه                          فيه النبي من المقال اباه

[1]   ابن شهرآشوب، حافظ محمد بن علی مناقب آل ابی طالب ج 3، ص 303. النجف الاشرف: المطبعه الحیدریه، 1367 هجریه.
[2]  شمس الدین محمد ابن احمد  سیر اعلام النبلاء ج 4، ص 597، بیروت: الرساله.
[3]  ابن اثیر، عز الدین الکامل فی التاریخ ج 3، ص 193، بیروت دارالکتاب العربی، 1417 هجری    
[4]  ابن کثیر، اسماعیل بن عمر  البدایه و النهایه   ج 8، ص 211، بیروت: دارالفکر، 1407 قمریه
[5]  شبر، سید جواد ادب الطف ج 1، ص 55.
[6]  الطوسی، ابی جعفر محمد بن حسن  الامالی ص 94 ، ایران: قم، دارالثقافة، 1414 هجرى قمرى
[7]  علامه مجلسی، محمد باقر بحارالانوار  ج 45، ص 242، بیروت: لبنان موسسه الوفا، 1403، الطبعه الثانیه.
[8]  الطوسی، ابی جعفر محمد بن حسن منبع پیشین ص 94.
[9]  شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان  الامالی ص 324، قم: کنگره جهانی شیخ مفید، 1414 قمری
[10]  شبر، سید جواد ادب الطف ج 1، ص 54
[11]   الزرکلی، خیرالدین بن محمود  الاعلام  ج 4، ص 192، بیروت: دارالعلم للملایین، 2002م الطبعه الخامسه عشر
[12]  علامه مجلسی بحار همان، ج 45، ص 354.
[13]  علامه مجلسی، بحارالانوار همان منبع، ج 45، ص 273.
[14]   الزرکلی، همان منبع، ج 3، ص 233.
[15]  محدثی، جواد فرهنگ عاشورا  ص 99، قم: نشر معروف، 1374 شمسی
[16]  ادب الطف ج 1، ص 178
[17]  ابوالفرج، علی بن الحسین مقاتل الطالبیین ص 90، بیروت: دارالمعرفه، ب، ت.
[18]   محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا  ص 71 نشر معروف
[19]   ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی بن محمدالمنتظم في تاريخ الأمم والملوكج 11 ص 342، بیروت: دارالکتب العلمیه، 1412 قمری الطبعه الاولی.
[20]   محدثی، جواد فرهنگ عاشورا، ص 71، قم: نشر معرواف
[21]  الزرکلی همان منبع، ج 2، ص 339.
[22]  الطریحی، شیخ فخرالدین المُنتخب في جمع المراثي والخطب  ص 27، النجف الاشرف: مکتبه الحیدریه، 1426 قمریه، الطبعه الاولی.
[23]  شبر، سید جواد ج 1، 193.
[24]  علامه مجلسی، همان ماخذ ج 44، ص 283
[25]  علامه مجلسی همان ماخذ، ج45، ص 286
[26]  شبر، سید جواد همان منبع، ج 1، ص 215.
[27]  ابن شهرآشوب همان منبع ج3 ، ص 314.
[28]  محدثی همان منبع ص 121
[29]  الزرکلی منبع پیشین، ج 1، ص 207.
[30]  ابن شهرآشوب، حافظ محمد بن علی مناقب آل ابی طالب ج 3، ص 314. النجف الاشرف: المطبعه الحیدریه، 1367 هجریه.
[31]  ابن شهرآشوب همان منبع، ج 3، ص 315.
[32]  ابن خلکان، احمد محمد وفیات الاعیان ج 3، 371، بیروت: دار صادر، 1990م الطبعه الثالثه.
[33]  الذهبی، منبع پیشین، ج 16، 112.
[34]  الزرکلی منبع پیشین، ج 4، ص 263.
[35]  علامه مجلسی منبع پیشین، ج 45، ص 247.
[36]  الزرکلی منبع پیشین، ج 2، ص 155.
[37]  شبر، سید جواد همان ماخذ ج 2، ص 63.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page