هوا آنقدر سوز داشت که فکر نمیکردم جمعیتی را به فضای باز تئاتر شهر راه بدهد ؛ ولی انگار اشتباه میکردم! جمعیت ، لحظه به لحظه بیشتر میشد . ساعت که به هفت رسید ، دیگر جا برای نشستن نبود و عده زیادی سرپا ایستاده بودند . با صدای بلند صلوات ، فهمیدم گروه تعزیه خوان از ساختمان تئاتر شهر خارج شدند .
خبر با یک فکس رسید : «شبهای قدر ، تئاتر شهر با حضور نخبگان تعزیه» و سریع تیتر شد : «اجرای پنج مجلس تعزیه در شبهای قدر» . تا به حال فکر میکردم تعزیه فقط مخصوص ایام محرّم و شهادت امام حسین(ع) است ؛ ولی ماه رمضان و شهادت مولا علی(ع)...؟!
- گروه ، وارد سِن شد . سن؟ نه! این جا سالن های مجهّز تئاتر شهر با سیستم تهویه مطبوع نیست! حوض محوّطه خارجی سن هست و چوبهای سردی که با طناب به داربست های فلزی بسته شده ، جایگاه تماشاچی ! این جا باید عاشق بود تا دو ساعت سرپا در هوای سرد پاییزی ، تعزیه را نگاه کرد و اشک ریخت! این جا باید عاشق بود تا وقتی «قنبر» میگوید : «اگر خسته جانی بگو یا علی(ع) » ، از ته دل بگویی : یا علی(ع) ! این جا همه جور آدمی را میتوانی ببینی : پیر ، جوان ، کوچک ، بزرگ و جالبتر از همه ، کودکی ده ساله است که وقتی شهید شدن علی را میبینید ، با صدای بلند گریه میکند .
جمعیت زیادی به تماشای این هنر ملّی نشسته است ؛ ولی چند درصد این افراد از تاریخچه تعزیه خبر دارند؟
«شبیه خوانی» یا «تعزیه» ، در اصل نمایشی بوده است بر پایه قصه ها و روایات مربوط به زندگی و مصائب خاندان پیامبر اسلام(ص) و خصوصا فجایعی که در محرم سال 61هجری در کربلا برای امام حسین(ع) و خاندانش پیش آمد و سینه به سینه گشت و به زودی گسترش یافت و همه جنبه های داستانی فرهنگ توده را شامل شد .
امّا تعزیه از ابتدا به این صورت که ما میشناسیم نبوده است . تعزیه خوانها که در ابتدا تنها دسته هایی بودند که به کندی از برابر تماشاچیان میگذشتند و به سینه زدن و کوبیدن سنج ونظایر آن و حمل نشانه ها و عَلَم هایی که بیشباهت به ابزارهای جنگی نبود و نیز همآوازی و همسرایی در خواندن نوحه ، ماجرای کربلا را به مردم یادآوری میکردند . در مرحله بعدی ، آوازهای دسته جمعی کمتر شد و نشانه ها بیشتر و یکی دو واقعه خوان ، ماجرای کربلا را برای تماشاگران نقل میکردند . چندی بعد به جای ناقلان ، شبیه چند تن از شهدا را به مردم نشان دادند که با شبیه سازی و لباسهای نزدیک به واقعیت می آمدند ومصائب خود را شرح میدادند . مرحله بعدی گفت و شنید شبیه ها با هم بود و پیدایش بازیگران . سرانجام در نیم قرن آخر دوره صفویه ، تعزیه ، تحوّل نهایی خود را طی کرد و به آن شکلی که میشناسیم درآمد .
رضا حیدری از پیشکسوتان تعزیه در ایران در ارتباط با تعزیه خوانها معتقد است که آنها باید تمامی اصول و دستگاه های موسیقی را بلد باشند . موسیقی در تعزیه ، جایگاه مهمی دارد . علاوه بر اینکه گروهی در تعزیه ها همواره به نواختن مشغول اند ، شخص تعزیه خوان ، بنا به نقشی که دارد (مثل موافق خوان ، شمرخوان ، یا مخالف خوان و...) باید بداند که چه موقع ، در چه دستگاهی باید آواز بخواند .
و امّا مکانهایی که در قدیم ، تعزیه در آنها اجرا میشده است . در سال 1248 شمسی به دستور ناصرالدین شاه ، عظیم ترین نمایش خانه همه اعصار تاریخ ایران یعنی «تکیه دولت» در زاویه جنوب غربی گاخ گلستان ساخته شد .
این ساختمان چهار طبقه مدور که حدود بیست هزار نفر گنجایش داشت ، مجلّل ترین نمایشخانه تعزیه بوده است .
تعزیه ها معمولاً از روی تعزیه نامه ها اجرا میشود . این تعزیه نامه ها را میتوان به سه دسته تقسیم کرد : «واقعه» که مصائب و شهادت افراد اساطیر مذهبی و خصوصا ماجراهای کربلا و خاندان سیدالشهدا را نشان میدهد . «پیشواقعه» که گفتنی است و از نظر داستانی ، مستقل و تمام نیست ؛ زیرا همیشه باید به نمایش یک «واقعه» منجر شود . و در آخر ، «گوشه» که تعزیه نامه های تفنّنی و فکاهی مضحک و گاه ریش خندآمیز است که افراد آن اغلب اشخاص اساطیر مذهبی اسلامیای که شامل اساطیر یهودی و مسیحی هم میشود ، هستند .
رضا لنکرانی ، یکی دیگر از پیشکسوتان تعزیه ، هنگامی که در مورد مدت زمان اجرای تعزیه صحبت میکند میگوید : نمایش دادن هر واقعه به صورت اصولی و صحیح ، چهار الی پنج ساعت ، زمان میخواهد ؛ ولی در حال حاضر ، بیش از دو ساعت نمیتوان تعزیه را برای مردم اجرا کرد . به همین دلیل ، تمام سعی تعزیه خوان های حاضر ، بر این است که این تلخیص به اصل تعزیه نامه ها ضربهای نزند .
در سال 1327 ش بود که «تکیه دولت» را ویران کردند و تعزیه ، سال به سال ، فقیرانهتر شد . دکتر ناصر بخت محقق ، معتقد است که : «باید برای احیای تعزیه ، دولت همکاری کند و مکانی خاص برای اجرای تعزیه ساخته شود» . هم اکنون جز چند تکیه کوچک و چند حسینیه ، ساختمان و فضایی نسیت که مخصوص تمرین و اجرای تعزیه باشد .
با ورود تکنولوژی (فنّاوری) پیشرفته و وسائل ارتباطات گسترده هنرهای سنتی ، کم کم از صحنه کنار رفتند . شاید به همین دلیل باشد که الآن جز چند شهر مثل تفرش ، کاشان و اراک ، دیگر نمیتوان تعزیه را در همه جا مشاهده کرد . دست نویس ها از بین میرود و همه چیز ، مظهر زندگی تازه میشود .
با تمام این اوصاف ، امسال ، ساختمان چهل ساله تئاتر شهر در گوشه چهار راه ولیعصر تهران پنج شب شاهد حضور انبوه مردم و هنرمندان کشورمان بود که 120 دقیقه به تماشای این میراث معنوی و هنر ملّی نشستند .
مجلس شهادت حضرت علی(ع) تمام شده است . دیگر خبری از آن جمعیت و شلوغی نیست ؛ ولی هنوز چهره آن جوان عکاس ، جلوی چشمانم هست ؛ همان جوانی که قطعا برای گرفتن گزارش تصویری آمده بود ، ولی از لحظه ای که ابن ملجم به سوی امام حمله کرد ، سرش را روی دوربین گذاشت و گریست و نتوانست حتی یک عکس بگیرد .
منبع : مجله حدیث زندگی ، آذر و دی 1384 ، شماره 26