شاعرِ شرمنده

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)



با عنایاتِ رضا،گرمِ ثنای زینبم
در حریمِ عاشقی،تحتِ لوای زینبم

حضرت بابُ المراد،بنموده در حقّم دعا
شاعـرِ شرمنده ی بی ادّعای زینبم

واژه هایم،بوی شب های مُحرّم می دهد
مبتلای عشق یار با وفای زینبم

حلقه بر گوش و غلامِ خانه زادِ این درم
جان نثارِ دو جوان با صفای زینبم

می زنم طعنه به تاج و تخت شاهی جهان
سربلند و سرفرازم،چون گدای زینبم

از اوانِ كودكي،با لطف زهرا تا کنون
ریزه خوار سفره ی جُود و سخای زینبم

می رود با پای عشق،آهوی دل،سمت دمشق
زائرِ دیده ترِ صحن و سرای زینبم

بهره اي بِگرفتم از شمسِ جمالِ بوتراب
ذرّه ای از خاکِ پاکِ زیر پای زینبم

می زنم بر سینه سنگِ عشق اربابم حسین
گر مرا لایق بداند،جان فدای زینبم

چون به محشر زینبیّون را حمایت می کنند
روز حشر،گویم خدایا آشنای زینبم

زندگانی و جوانی،وقف هیئت کرده ام
نوکری از نوکران روضه های زینبم

عمّه ی سادات همیشه رزق اشکم میدهد
تا ابد مدیون الطاف و عطای زینبم

داده یادم مرثیه خوانی و درس عاشقی
شمع جمع سینه سوزان عزای زینبم

به رضیعِ تشنه ی شش ماهه ی کرببلا
تشنه ی سینه زنی در کربلای زینبم

لطمه بر خود می زنم،تاٌسی به بی بی می کنم
دیده گریانِ حسین سر جدای زینبم

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page