برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
ابوقحافه پدر ابوبکر در کوی و برزن مکه ندا سر میداده: هر کس طعام میخواهد به خانه عبدالله بن جدعان بیاید!
اما این عبدالله بن جدعان چه کسی است؟ و مشتریان او در منزل وی چه میکردند؟؟ پدر ابوبکر برای کدام خانه مشتری میآورد؟؟
عبدالله بن جُدعان کیست؟
ابوقحافه ، پدر ابوبکر در منزل عبدالله بن جدعان سالیان زیادی را سپری کرده است. در نتیجه شناخت عبدالله بن جدعان زوایایی از زندگی خلیفه اول را روشن میکند.
ابن جدعان را عایشه ، دختر ابوبکر بسیار میستاید (۱) و تاریخ نویسان اموی و عباسی او را در زمرهٔ سفرهداران قریش و مهماننوازان این قوم برمیشمرند.(۲) حتی برخی میگویند او جزء کسانی بود که قبل از جاهلیت شراب و قمار را بر خود حرام کرده بودند.(۳) همین تعاریف و اصرار بر بزرگی ابن جدعان از سوی منابع قدرت نشان میدهد که شخصیت وی باید بررسی دقیق گردد تا از لابلای سیل چنین اخباری حقایق روشن گردد.
نسب او چنین است:
عبدالله بن جدعان بن عمرو بن کعب . در این صورت ابوقحافه، پدر ابوبکر پسر عموی این فرد خواهد بود.(۴) عبدالله بن جدعان که تاریخ او را عقیم (۵) و افلیج (۶) معرفی میکند، برده فروش بود و کنیزان را میخرید؛(۷) آنان را در خانهٔ خویش نگه میداشت. به تصریح تاریخ اهل تسنن او کنیزان را به فحشاء وادار میساخت.
مهمانان و مشتریان وی آنان را صاحب فرزند میکردند و او این فرزندان را میفروخت.(۸- ر.ک: تصویر) در میان این کنیزان میتوان به «نابغه» مادر عمروعاص اشاره کرد که از زنان بسیار بدنام در جاهلیت بود.(۹) در این صورت، مهمان نوازیهای وی برای آوردن مردان به چنین خانهای میتواند در راستای امور اقتصادی توجیه پذیر باشد.
همانگونه که پیشتر نیز اشاره گردیده بود ابوقحانه برای این خانه مشتری میآورد و با صدای بلند در کوی و برزن مکه میگفته است: «هر کس طعام و یا فالوده(۱۰) میخواهد به سرای ابن جدعان برود.»(۱۱)
در عین حال روشن است که چنین شغلی در جاهلیت برای کسی که ارتباط نزدیک با خاندان ابوبکر خلیفهٔ اول، عایشه دختر ابوبکر و صحابی بزرگی مانند طلحه دارد؛ چندان مورد پسند تاریخ نویسان نباشد.
در نتیجه، بیشتر ، داستانِ مهمان نوازیها و سفره داری های او در جاهلیت گزارش شده است.
جالب آنکه در برخی گزارش های تاریخی، عبدالله بن جدعان را صاحب فرزندی میدانند که پس از او به دنیا آمده است. این گزارشها اصرار دارند که فرزند عبدالله بن جدعان از مقام «صحابه» بودن نیز برخوردار است.(۱۲) شاید این نیز لطف دیگری از سوی تاریخنویسان به خاندان خلیفهٔ اول باشد.
به هر روی، مدارک تصریح دارند که او عقیم و کوسه(۱۳) بوده است؛ معاصران او نیز تصریح کردهاند که او فرزندی نداشت. برای مثال در هنگام احتضار و مرگ عبدالله بن جدعان، یکی از دوستان وی، به این مطلب در حضور او اشاره میکند که «لاولد لک» : «تو فرزند نداری» (۱۴) این ها نشان میدهد که فرزند ابن جدعان با توجه به شغل او، میتواند فرزند هر کس دیگری باشد که به او منسوب کردهاند.
به تصریح تاریخ اهل تسنن، ابن جدعان در جوانی بسیار بدنام و شرور بود؛ والدین و قوم خویش را بسیار آزار و اذیت مینمود، ادعا شده است که در پی تحولی بزرگ ، دست از شرارت برداشت و در داستانی که چندان قابل قبول به نظر نمیرسد به گنجی عظیم و ثروتی هنگفت که ماری بزرگ بر آن چنبره زده! است! دست پیدا کرد (۱۵)؛ سپس او به مهمان نوازی محترم و کریم تبدیل گردید.
البته مهمان نواز و کریم بودن ابن جدعان نیز چندان قابل قبول نیست. برای مثال هشام بن مغیره مخزومی از دوستان عبدالله بن جدعان، در ماجرایی برای تصاحب زن یا کنیزی از زنان و کنیزان عبدالله بن جدعان، به او لقب «شیخ لئیم و فرومایه» (۱۶) میدهد.
در این ماجرای تقاضای شهوانی عبدالله بن جدعان به همان زن، برای رد کردن تقاضای هشام بن مغیره به جایی نمیرسد و در عین حال جملات نقل شده از ابن جدعان که شرط طلاق را برهنه طواف کردن و ... میخواهد با لقب «کریمبودن» فاصلهای بسیار دارد.
در همین داستان روشن میگردد که کنیزان در خانهٔ ابن جدعان به خوانندگی مشغولاند (17) این مطلب نیز تاکید دیگری است که نشان میدهد خانهٔ عبدالله بن جدعان تنها «محلی برای غذا خوردن و اطعام» میهمانان نبوده است.
در عین حال بعید است که عبدالله بن جدعان از کسانی باشد که شراب و قمار را بر خود حرام کرده بودند.
با توجه به کسانی که در خانهٔ وی از کنیزان و بردگان بودند و آنانی که به آن جا رفت و آمد میکردند، قابل قبول نیست که وی اهل چنین زهدی باشد تا این صفت از محاسن و نیکوییهای اخلاقی او شمرده شود.
به گمان تیم تحقیقی برهان, نام «عبدالله» نیز شاید از الطاف دیگری باشد که مورخین اسلامی به ابن جدعان کردهاند.فردی با چنین شغل و شخصیتی، قاعدتاً اسم «عبدالله» را بر خود نمیپسندد.
در هر حال ابوقحافه - پدر خلیفه اول در چنین خانهای کار میکرده و برای چنین جایی مهمان فراهم میآورد.
------------------------------------------------
۱- المنمق ۱۷۴ «تقول عایشه: و کان ابن جدعان من اشرف قریش, ما کان من أمر یحزب قریشا الا یکون له عبدالله بن جدعان»
۲- المحبر ص۱۳۷ ذیل عنوان «أجود الجاهلية»
٣- همان ص۲۳۷ و ۲۴۰ ذیل عنوان « من حرم الجاهلية الخمر و السكر و الأزلام»
٤- البدایة و النهاية ٢١٧/٢
٥- انساب الاشراف ١٥٩/١٠
٦- معارف ص٥٨٣
٧- مروج الذهب ۲۷۸/۲ : کان نخاسا في الجاهلية
٨- معارف ص۵۷۶ «کان عبدالله بن جدعان نخاسا به جوار یساعین و یبیع اولادهن» در اینجا یساعین به معنای وادار کردن به فحشاء است
۹- استیعاب ۱۱۸۵/۳ - اسدالغابة ٧٤١/٣
١٠- نوعی شیرینی که با شکر یا عسل مخلوط میشده است؛ این نام با فالوده امروزین فقط در شیرین بودن و نام مشترک است و ارتباطی با هم ندارند.
۱۱- گفته شده او نخستین کسی بود که فالوده را به قریش معرفی کرد : المنمق ص۳۷۲
۱۲- اصابه ۴۷۵/۲
۱۳- المنمق ص۴۰۴
۱۴- اصابه ۴۷۵/۲
۱۵- البداية و النهاية ٢١٧/٢ : ماجرایی که بیشتر شبیه رمان های جزیره گنج و قصههای شبانه کودکان است که در آن ماری طلایی دارای دو چشم از یاقوت است و به سوی عبدالله میآید!
۱۶- اصابه ۲۲۲/۸
۱۷- همان و المنمق ۲۲۵-۲۲۷؛ ذیل نام «ضباعه بنت عامر» او دو کنیز لاغر داشت که برایش آواز و غنا میخواندند و به دو ملخ معروف بودند!!
برهان
برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید