مقصود از «نبی» در قرآن مجید کسی است که خدا به او فرمان بدون واسطهء «انسانی» برساند.
خدا وقتی که فرمانی را یا چیزی را به کسی میرساند راه اول اینست
که به طریقی در دلش میاندازد؛
دومین راه این است که با او سخن میگوید؛
سومین راه این است که مَلکی را به سوی او میفرستد.
برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
و این مطلب در قرآن مجید در سوره شوری آیه 51 به وضوح مشخص است آنجا که میفرماید:
ومَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ.
باز هم در سوره شوری آیات 193-195 قرآن مجید میفرماید :
نزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ، عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ، بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُّبِينٍ
دقت کنید که «نبی» لزوماً آن کسی نیست که خدا با او مستقیماً سخن بگوید ، بلکه ممکن است واسطهای در بین باشد ولی به شرط آنکه واسطه از جنس انسان نباشد،
و اگر واسطه از جنس انسان شد دیگر این چنین شخصی نبی نیست.
پس مقصود از نبی آن انسانی است که خداوند به او حُکم برساند ، منتهی این حُکم واسطه اش انسان دیگری نباشد، خواه بی واسطه باشد ، خواه به واسطه مَلک باشد.
اما معنای رسول:
«رسول» یعنی پیامبر، پیامبر یک معنایی است که باید 3 وجه داشته باشد:
پیامبر یا بازگو کننده ، واسطهای است که:
1-چیزی با خود به همراه دارد ؛2-از مبدأیی دریافت می کند و 3-به یک پایان و به یک طرف دیگر میرساند.
و معنای پیام همین است.
پیامبر مانند نامه رسان باید که از یک مبدأ دریافت کند و به یک مقصد برساند .
«رسول»
یک «مُرسل»=«فرستنده» باید داشته باشد؛
و یک «مرسل الیه» = آنکس که به سوی او کسی را فرستاده اند؛
و یک «رسالت» = «پیام» داشته باشد.
پس رسول آن کسی است که پیامی را با خود از جایی به جایی و از جسمی به جسم دیگر می برد.
و این معنا واضح میکند که رابطه نبی و رسول چه رابطه ای است.
اهل دقت به معنای این آیه توجه کنند!
الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.
(۱۱۵/اعراف)
=====
«نبی» = کسی است که حکمی از احکام الهی به او القاء بشود (به همان شرایط که گفتیم) این حکم اگر مخصوص خودش باشد این فرد نبی است بدون اینکه رسول باشد.
خداوند تبارک و تعالی گاهی به افرادی عنایت دارد و در دایره شخصی به آنها القاء می کند.
خاتم انبیاء قبل از بعثتش در سن 40 سالگی ، نبی بود، اما رسول نبود.
یعنی تمام تکلیفهایی که خاتم انبیاء شخصاً نیاز به آن داشت را خدا به او القاء میفرمود و تابع هیچ دینی جز دین خود نبود؛
علامه مجلسی مینویسند:
«پیش از بعثت، آن حضرت به شريعت خود عمل می نمود و وحی و الهام إلهی به او می رسیدو مؤيد به روح القدس بود؛ بعد از چهل سال بر دیگران مبعوث شد و به مرتبه رسالت رسید.»
حیات القلوب؛ج۳ص۶۷۲
در سن 40 سالگی آغاز رسالت - نه آغاز نبوّت - شد، آن وقت پیغمبر اکرم مأمور شد آن را به دیگران برساند و گرانی مطلب و سختی آن از آن تاریخ آغاز شد که قرآن مجید در سوره مدثر میفرماید :
يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ ، قُمْ فَأَنذِرْ
شخصی که حکمی که خدا به او القاء میفرماید اگر مخصوص خودش باشد نبی است؛ اگر این حکم یک رابطه با دیگری داشته باشد، در هر موضوعی، در این صورت واسطه ، عامل رسالت است .
مثلاً قرآن در سوره بقره/222 میفرماید :
و يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُواْ النِّسَاء فِي الْمَحِيضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىَ يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ.
این حکم به پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله نازل شد و اساسا این حکم شامل خاتم انبیاء نمیشود چون دربارۀ زنان است.
«رسول» = آن کسی است که حکمی را به دیگری برساند خواه این حکم مربوط به خودش باشد ، یا خودش و دیگری باشد ، و یا فقط و فقط مربوط به دیگری باشد.
اگر نبی حکمش به دیگری رسانده شد رسول میشود . پس هر رسولی نبی است.
برای اینکه احکامی که به او القاء شده باید به دیگران برساند؛ امّا هر نبی میشود نبی باشد ولی رسول نباشد. یعنی احکامی به او القاء شود که فقط مخصوص به خود او باشد.