نیست اندوهی از این بدتر که تو در مَحبَسی

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

 بی‌تو يَابْنَ الْعَسْكري! دارم بسی، دلواپسی
دل، نسوزانَد برایم غیرِ شخص ِ تو کسی

هیچ‌کس غیر از تو جایت را نگیرد در دلم
ساحتِ طاووس را خانه نگیرد کرکسی

جُرم‌بخشی، تو ز من، از اُمّ و از اَب بیشتر
تو فقط هستی که در سختی به دادم می‌رسی

کم نمودم از تهِ دل، بر ظهورِ تو دعا
از تهِ دل تو دعا کردی گدایت را بسی

تو فقط در این زمان و عصر، اَعلَی حضرتی
تو میانِ هر قداست بعد داور، اَقدَسی

هست مانند تو اقیانوس، بی پایان، تویی
رو به پایانم من و پیش تو کمتر از خَسی

یَابْنَ طاها! یَابْنَ یاسین! کاش باشم زینتت
مثلِ زینت بخشی اَش بر باغ، شاخ اطلسی

پوششم باشد لباس خدمتت یَابْنَ الْحَسَن!
غیرِ این خلعت مرا هرگز نباشد مَلبَسی

خواب، از دیده رُباید ماجرای غیبتت
نیست اندوهی از این بدتر که تو در مَحبَسی
 
این نه حرفِ ما، که نجوای امام صادق است
سیّدی... از هجر تو دارم بسی دلواپسی
محمدعلی نوری