زنی که نامِ علی بود آتشِ جگرش

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

 عايشه

زنی که نامِ علی بود آتشِ جگرش
به من مگوی که او مادر است و من پسرش!

ز همسریّ پیمبر چه افتخار آن را
که بود نزد پیمبر، نفوذیِ پدرش؟

خدا که خار ، کنارِ گل آفریده به باغ
عجیب نیست که این شد زنِ پیامبرش

از او ستاند مدالش، علی که نفسِ نبی‌است
اگر به فرض، نبی کرده بود مفتخرش

به غیرِ موکبِ او در قفای مرکب او
شتر که دید هزاران مریدِ گاو و خرش؟!

به حکم «حربک حربی» که مصطفی فرمود
جمل، بود اُحُد و اوست هندِ فتنه‌گرش

 اگر شهادتِ کفرش ز من قبولت نیست
بخوان به سورۀ تحریم و نصّ معتبرش


بر او، به حکمِ خدا، حدّ قذف واجب بود
حواله کرد نبی با امامِ منتظرش

قبولیِ عمل انبیا به حبّ علیست
از آن ضعیفه چه گویی و فضل و کرّ و فَرَش؟!

اگر «علیٌّ خیر البشر» فرو خواندی
دگر ز یاد مبر «من أبی فقد کفر»ش


کسی که زخم زبان زد به مادرم زهرا
ـ تو و عقیدۀ تو ـ من نمی‌شوم پسرش