امام سجاد عليه السّلام فرمود:
مؤمن،دانش خويش را با بردبارى بههم مىآميزد و آن گاه بنشيند كه بياموزد و گوش سپارد كه تسليم باشد.
دانايى اش را اظهار كند تا آن را درك كند،
او اسرار خويش را به دوستان مىگويد و درباره دشمنان كتمان شهادت نمىكند.
او كار شايسته را براى ريا انجام نمىدهد و نيز بهخاطر شرم رها نمىكند.
اگر او خودستايى كند،از آنچه ديگران بگويند،بيمناك مىشود و نيز از آنچه مردم درباره او آگاه نيستند،از پروردگارش آمرزش مىطلبد.
سخن جاهل، مؤمن را فريب نمىدهد و از فزونى دانايى خويش هراس دارد.
اما منافق كسى است كه ديگران را از زشتى بازمىدارد درحالىكه خود باز نمىايستد
و او ديگران را به خوبى ها فرانمىخواند،درحالى كه خود به آن رفتار نمىكند.
آن گاه كه منافق نماز گزارد،سينه مىگشايد
و آن گاه كه ركوع رود، مىخوابد
و آنگاه كه در سجده مىشود،نوك به زمين مى زند
و آن گاه كه نشيند،هياهوگر است
و آنگاه كه شب به سراغ منافق آيد،همت او در خوراك است.
درحالى كه روزش را روزه نبوده است.
منافق بامداد در فكر خواب است،درحالىكه شب زنده دار نبوده است.
اگر او با تو سخن شروع كند، دروغ خواهد گفت.
او به وعده اى که می دهد،عمل نخواهد نكرد
و اگر به او امانتى بسپارى،خيانت در امانت خواهد كرد
و اگر از او جدا شوى،از تو بدگويى خواهد كرد.
عن سيد العابدين علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب (عليه السلام)، قال:
المؤمن خلط علمه بالحلم،
يجلس ليعلم،
وينصت ليسلم،
وينطق ليفهم،
لا يحدث أمانته الاصدقاء،
ولا يكتم شهادته الاعداء،
ولا يفعل شيئا من الحق رياء، و
لا يتركه حياء،
إن زكي خاف ما يقولون،
ويستغفر الله مما لا يعلمون،
لا يغره قول من جهله،
ويخشى إحصاء من قد علمه.
والمنافق ينهى ولا ينتهي،
ويأمر بما لا يأتي،
إذا قام في الصلاة اعترض،
وإذا ركع ربض،
وإذا سجد نقر،
وإذا جلس شغر
يمسي وهمه الطعام وهو مفطر،
ويصبح وهمه النوم ولم يسهر،
إن حدثك كذبك،
وإن وعدك أخلفك،
وإن ائتمنته خانك،
وإن خالفته اغتابك
الأمالي , الشيخ الصدوق ج : 1 ص : 582