بر اساس آنچه از قرآن و گفتار و رفتار معصومان(ع) به دست ميايد، زن و مرد، از هويت انساني واحدي برخوردارند ؛ هدف از آفرينش، تکامل و سعادت هر دوِ آنهاست و در راه تعالي و رشد، دشمن مشترکي (شيطان) دارند .
پيامبر اسلام که رحمة للعالمين،1 اُسوة حَسَنه2 و داراي خُلق عظيم3 است، بر خلاف فرهنگ جاهلي، زنان را گرامي ميداشت، با آنان مشورت ميکرد، به پرسش هاي آنها پاسخ ميداد، . . . و نسبت به آنها، کريمانه و خداپسندانه رفتار ميکرد4 و توصيههاي فراواني در حقّ زنان امّت خويش داشته است.
همسران پيامبر
1. خديجه، نخستين ازدواج: پيامبر در سن 25 سالگي، پانزده سال قبل از بعثت، با خديجه که چهل ساله بود و از دو شوهر قبلياش فرزنداني داشت، ازدواج کرد . وي به تعبير خود پيامبر، بهترين زن پيامبر بود و تمام اموال و امکانات خود را در خدمت به دين محمّدي، در اختيار پيامبر قرار داد و با وي، عاشقانه زندگي کرد و پيامبر با وي هيچ مشکلي نداشت .
خديجه، در سال دهم بعثت و در سن 65 سالگي فوت کرد و پيامبر، در آن زمان، پنجاه سال داشت. پيامبر(ص) تا خديجه زنده بود، ازدواج نکرد و جز از خديجه و مارية قِبطيه، صاحب فرزند نشد . در زمان جاهليت، خديجه را « طاهره » ميگفتند و پيامبر به او لقب « کبري » داد و تا پايان عمر شريفشان، پيوسته او را به نيکي ياد ميکرد. از عايشه روايت است که: هر گاه پيامبر ميخواست از خانه خارج شود، به ياد خديجه ميافتاد و او را به نيکويي ياد ميکرد . روزي از ايام، حسادتم تحريک شد و گفتم: ايا او غير از زني پير، چيز ديگري بود ؟ خداوند به جاي او بهترش را نصيبت کرده است . پيامبر غضبناک شد، به طوري که موهاي جلو سرش از شدّت غضب ميلرزيد و ميگفت: «نه، به خدا سوگند ! بهتر از او را به من نداد . او به من ايمان آورد، در حالي که مردم، کفر ورزيدند ؛ مرا تصديق کرد، در حالي که مردم تکذيبم کردند ؛ با مال خودش مرا ياري و همراهي کرد، در حالي که مردم محرومم کردند و خداوند از او فرزندهايي روزي من کرده، در حالي که مرا از فرزندان زنان ديگر، محروم کرد».
[ عايشه ميگويد: ] عهد کردم که ديگر هيچ گاه از خديجه، به بدي ياد نکنم5.
2. سوده: پيامبر پس از خديجه، با سوده - که بيوه بود - ، ازدواج کرد . سوده با همسر اولش که پسر عمويش بود، در دومين هجرت تازه مسلمانان به حبشه، هجرت کردند . پس از چند ماه از بازگشت به مکه، شوهرش فوت کرد و سپس با پيامبر ازدواج کرد . او يکسال از پيامبر، بزرگتر بود و اين ازدواج، يکسال قبل از هجرت صورت گرفت . وي در نگهداري فاطمه(س) و خواهرش امّ کلثوم، کوشا بود.
3. عايشه: او دختر ابوبکر بود و در همان سال ازدواج پيامبر با سوده، در سن شش سالگي به عقد پيامبر درآمد و در سال دوم هجري در مدينه، مراسم عروسي انجام شد . او سه سال در خانه پيامبر بود، بدون آن که پيامبر، از او بهره زناشويي ببرد .
در ميان زنان پيامبر، فقط عايشه بود که پيش از ازدواج با پيامبر، ازدواج نکرده بود و البته نازا بود و به همين دليل، پيوسته به خديجه و مارية قبطيه، غبطه ميخورد.
4. حَفصه: او دختر عمر بود . با شوهرش به مدينه هجرت کرد . شوهرش در جنگ بدر و اُحد، شرکت داشت و بر اثر زخمي در جنگ اُحد، فوت کرد . پس از آن، عمر، همسري او را به ابوبکر و سپس به عثمان - که از دوستان نزديک و صميمياش بودند - پيشنهاد داد، ولي آنها قبول نکردند. عمر، شکايت آن دو را به پيامبر کرد . بعد از مدتي، پيامبر(ص) از حفصه خواستگاري کرد و با او در سال سوم هجرت، ازدواج کرد . حفصه با عايشه، همدل و همراز بود و اين دو، باعث حوادث مختلفي در زندگي خصوصي پيامبر و نيز حيات سياسي اسلام شدهاند.
در نقل است که ايات اول تا چهارم سوره تحريم و ايات 28 و 29 از سوره احزاب، در شأن ايشان، نازل گشته است .
5. زينب، دختر خُزَيمه: شوهرش در جنگ اُحُد شهيد شد . بعد از حفصه، در سال چهارم هجري، به ازدواج پيامبر درآمد و پس از دو يا سه ماه، در حيات پيامبر، فوت کرد .
6 . رَمله ( اُمّ حَبيبه): او دختر ابوسفيان و خواهر معاويه بود . با شوهرش به همراه مسلمانان به حبشه هجرت کرد و در آن جا صاحب دختري به نام حبيبه شد . از آن پس به او کُنيه اُمّ حبيبه دادند . در حبشه، شوهرش نصراني شد و در آن جا فوت کرد . غُربت و مسيحي شدن شوهرش، او را رنج ميداد تا آن که پيامبر، به نجاشي نامه نوشت و از راه دور، از او خواستگاري کرد و پس از بازگشتش به حبشه، در سال هفتم هجرت، با او ازدواج کرد.
ابوسفيان که روزگاري سختترين دشمن پيامبر بود، آن گاه که پيامبر با دخترش ازدواج کرد، از فرط شادماني گفت: «شکست و خواري، بر اين جوانمرد، مباد!».
7. هند، دختر حُذَيفه ( اُمّ سَلَمه) : شوهر او، ابوسلمه، دوست پيامبر بود و در سال دوم هجري، زماني که پيامبر براي دستيابي به کاروان قريش به سرپرستي ابوسفيان، از مدينه خارج شدند، وي جانشين پيامبر در مدينه بود . او از هجرت کنندگان به حبشه بود . پس از بازگشت از حبشه به مکه، به تنهايي به مدينه هجرت کرد و همسرش اُمّ سلمه، يک سال بعد، به مدينه هجرت کرد و به شوهر پيوست . آنها صاحب دو پسر به نامهاي: سَلَمه و عمر و دو دختر به نامهاي: دُرّه و زينب بودند . اُمّ سلمه، پس از فوت شوهرش، خواستگاري ابوبکر و عمر را رد کرد.
پيامبر با او در حالي که چهار فرزند يتيم داشت، ازدواج کرد. امّ سلمه، هميشه سعي داشت که رضايت پيامبر را به دست آورد . او، خديجه، فاطمه و علي را دوست ميداشت و از آنان به نيکي ياد و دفاع ميکرد. او تا سال 62 هجري، زنده بود و آخرين همسر پيامبر بود که از دنيا رفت .
8 . زينب، دختر جَحْش اسدي: او دختر عمّة پيامبر بود که به دستور پيامبر، به ازدواج زيد بن حارثه درآمد . زيد، غلامي بود که پيامبر(ص) او را آزاد کرد و سپس به فرزندي پذيرفت . زيد و زينب، به دلايل شخصيتي و قبيلهاي، نتوانستند زندگي مشترک را ادامه بدهند و زيد، پس از سيزده سال زندگي مشترک، زينب را طلاق داد. وقتي که عدّة زينب تمام شد، پيامبر به فرمان الهي6، با او ازدواج کرد و پس از آن، سنّت جاهلي شکست و ازدواج با همسر پسر خوانده، جايز شد. البته در اين داستان، اية حجاب نيز نازل شد .
گفتني است که زينب، اولين زن از زنان پيامبر بود که پس از رحلت ايشان، از دنيا رفت.7
9. جُوَيريه: در نبرد پيامبر با بني المصطَلِق، اسير و شوهرش کشته شد . در تقسيم غنائم، سهم ثابت بن قيس شد و با وي قرار گذاشت در قبال پرداخت مبلغ معيني، آزاد شود . جويريه براي تهيه پول، نزد پيامبر آمد . ايشان قيمت او را داد و آزادش کرد و سپس به ازدواج پيامبر درآمد.
وقتي اين خبر، به مسلمانان رسيد، آنها حدود صد اسير قبيله بني المصطلق را - که حالا ديگر از خويشاوندان پيامبر شده بودند - آزاد کردند .
10. صَفيه: در فتح خيبر، او به اسارت پيامبر درآمد و شوهر دومش، کشته شد . پيامبر(ص) او را آزاد کرد و بين « ماندن در خيبر و يهودي ماندن» و يا « اسلام آوردن و همسري پيامبر»، مخير کرد. او اسلام آورد و با پيامبر ازدواج کرد و به برکت آن، بين يهوديان و مسلمانان، آشتي و دوستي برقرار شد . اسيران يهود، آزاد شدند و بسياري از يهوديان به پذيرش اسلام، ترغيب شدند و مسلمانان رضايت دادند که اهل خيبر در آن جا بمانند و کشاورزي خيبر را به عهده بگيرند .
صفيه، زن با ادب و دانايي بود و به پيامبر، محبّت داشت و در نقل است که در وقت احتضار پيامبر، بيش از زنان ديگر اشک ريخت.
11. مارية قِبطيه: او و خواهرش را حاکم اسکندريه، در پاسخ به نامه پيامبر (دعوت به اسلام)، به عنوان هديه براي پيامبر فرستاد . آنها در سال هشتم هجري، به مدينه رسيدند و پيامبر، خواهر ماريه را به حسّان بن ثابت داد و خود ماريه، کنيز پيامبر شد. منزل او مانند همسران ديگر پيامبر، در نزديکي مسجد نبود، بلکه در باغي در اطراف مدينه جاي داشت. پيامبر، او را بسيار دوست ميداشت و مانند همسران ديگرش به منزل او ميرفت .
پيامبر بعد از خديجه، فقط از ماريه، صاحب فرزند پسري به نام ابراهيم شد که چند ماه قبل از ارتحال حضرت، در 16 يا 18 ماهگي، از دنيا رفت؛ امّا اين مسئله (تولد فرزند پسر)، سلامت مزاجي پيامبر را که مورد کنايه و طعنه برخي بود، ثابت کرد .
12. مَيمونه: يکسال بعد از صلح حُدَيبيه، طبق قرارداد با مشرکان مکّه، پيامبر و دو هزار مسلمانان همراه او، سه روز، جهت اداي عمره، در مکه اقامت داشتند . جلال و عظمت چشمگير مسلمانان، اثر عجيبي در روحيه مردم مکه گذاشت، از جمله باعث شد ميمونه - که بيوه زن بود - ، خود را به پيامبر ببخشد و به صورت افتخاري، با پيامبر ازدواج کند.
دلايل تعدّد زوجات پيامبر
در جزيره العرب، به دلايل فراواني جنگ و غارت، نسبت زنان به مردان، بيشتر بود و نيز مشکلات اقتصادي خانوادهها و قبايل، باعث رواج پديده چند همسري شده بود . در اين ميان، تنها پيامبر نبوده است که چند همسر داشته است، با اين حال، با شرح کوتاهي که درباره هر يک از همسران پيامبر خواهد آمد (که در آن، نکات قابل توجّهي گفته شده است) و نيز سادهزيستي ايشان با همسرانشان، روشن ميگردد که هدف و فلسفه اين ازدواجها، شهوت و امور جنسي، لذّتجويي و خواهشهاي نفساني نبوده است .
براي تعدّد همسران پيامبر، دلايلي ذکر کردهاند که به برخي از آنها اشاره ميشود:
1. برقراري پيوند با قبايل عرب و کسب موقعيت بهتر اجتماعي براي تبليغ و گسترش اسلام و جلوگيري از کارشکني آنها . از اين رو، پيامبر از قبايل مهم عرب و نيز از يهوديان مدينه (صفيه)، همسر انتخاب کرد و از انصار که نسبت به پيامبر دشمني نداشتند، همسري نگرفت .
در فرهنگ عربستان، ازدواج، مهمترين پيوند و ميثاق اجتماعي بوده است .
2. تشويق مسلمانان به ازدواج با زنان سالمند و سرپرست و يتيمدار و نجات آنها از تنهايي و فقر، مانند داستان ازدواج پيامبر با اُمّ سلمه .
3. آزادي اسيران، مانند داستان ازدواج پيامبر با جويريه و صفيه که پيامبر، آن دو را آزاد کرد و سپس با آنها ازدواج کرد که نتيجة آن، الگو گرفتن مسلمانان و آزادي بسياري از اسيران و کنيزان شد .
4. باطل کردن سنّتهاي جاهلي، مانند ازدواج پيامبر با زينب دختر جحش، زن پسر خواندة خويش (زيد). گفتني است که با نزول ايه سوم سورة نساء، مردان با رعايت عدالت فقط ميتوانند چهار همسر داشته باشند و همه ازدواجهاي پيامبر(ص) قبل از نزول اين حکم بوده است و نيز با نزول ايه 52 سورة احزاب، پيامبر حق نداشت با زن ديگري ازدواج کند، حتي اگر همه زنانش را طلاق ميداد .
رفتار پيامبر با همسرانش
اين گونه نبوده است که همه زنان پيامبر، از آن روي که ايشان رسول خدا هستند، کاملاً تسليم او باشند و در خانه پيامبر، هيچ مشکلي وجود نداشته است؛ بلکه پيامبر، با محبّت و اخلاق کريمانه و رفتار عادلانه، بر ناسازگاري آنها و مشکلات، پيروز ميشدند .
پيامبر، طبق دستور خداوند،8 همسرانش را بين ماندن و تحمّل زندگي ساده پيامبر و بين طلاق گرفتن، مخير ساخت که البته آنها همگي ماندن نزد وي را با هر شرايطي که او صلاح بداند، قبول کردند و نيز خداوند، به پيامبر اجازه داد که نوبت هر کدام از آنها را خواست، مقدّم يا مؤخّر سازد؛9 امّا با همه اين اختيارات، پيامبر بين همسرانش، عدالت را رعايت ميکرد؛ مهريه هر يک از آنها را چهارصد درهم قرار داد و ملاحظات قبيلهاي، جواني و پيري و . . . را نميکرد؛ براي هر کدام، به صورت مساوي هزينه ميکرد؛ هر شب را پيش يکي از آنها به صورت نوبتي و مساوي ميماند و در سفرها و جنگها با قرعه، يکي يا دو تا از زنان را همراه خود ميبُرد .
پيامبر نسبت به همسرانش، خويشتندار بود و روحيات و علاقهها و ويژگيهاي آنها را در نظر ميگرفت و با بزرگواري، محبّت و مهرباني، از خطاهاي آنها ميگذشت. مثلاً وقتي ميديد که عايشه، زن جواني است و دوست دارد محبوب شوهر خود باشد، با الفاظي محبّتآميز، محبّت او را به خود جلب ميکرد و يا در مورد ام سلمه که داراي فرزنداني بود و بچههايش را نيز بسيار دوست ميداشت، احوال آنان را ميپرسيد و براي آنان اسامي جديدي ميگذاشت که نشانه اعتنا به آنان بود.10
دختران پيامبر
پيامبر از خديجه، هفت فرزند داشت؛ سه پسر: قاسم، طاهر و طيب - که قاسم بزرگترين آنها بود - و چهار دختر: زينب، امّ کلثوم، رقيه و فاطمه - که فاطمه، کوچکترين آنها بود - . پيامبر از ماريه قبطيه هم فرزندي به نام ابراهيم داشت که در 16 يا 18 ماهگي درگذشت .
همه پسران پيامبر از خديجه، پيش از بعثت از دنيا رفتند؛ امّا دختران، دوران رسالت را درک کردند .
1. زينب، دختر بزرگ: او با ابوالعاص (پسر خاله اش)، پيش از بعثت، ازدواج کرد . پس از بعثت، ابوالعاص، ايمان نياورد و در جنگ بدر، به اسارت مسلمانان درآمد . زينب، گردنبندي از مادرش خديجه کبري، به عنوان فديه به مدينه فرستاد . چون چشم پيامبر بر آن افتاد، متأثر شد و پس از کسب موافقت مسلمانان، ابوالعاص را آزاد ساخت و گردنبند را نيز پس فرستاد و از دامادش پيمان گرفت که زينب را براي هجرت به مدينه، آزاد بگذارد و او چنين کرد و زينب را به همراه ياران پيامبر، به مدينه فرستاد .
در سال ششم هجري، در حمله مسلمانان به کاروان تجاري قريش، ابوالعاص گريخت و خود را شبانه به مدينه رساند و به خانه زينب پناه برد . زينب، در مسجد و در حضور مسلمانان، پيامبر را از موضوع، آگاه ساخت . پيامبر، پناهندگي او را پذيرفت . ابوالعاص، با اموال قريش به مکه بازگشت و اموال مردم را بازگرداند و به مردم گفت که اسلام آورده است . او پس از چندي، در سال هفتم هجري به مدينه بازگشت و زندگي مشترک آن دو، آغاز دوبارهاي يافت تا اين که زينب، در سال هشتم هجري درگذشت . در سال 12 هجري، ابوالعاص نيز به او پيوست . از آنها پسري به نام « علي » و دختري به نام « اُمامه » به جا ماند، ولي از آنها، نسل پيامبر ادامه نيافت.11 گفتني است که امام علي(ع) طبق وصيت حضرت زهرا (س)، بعد از ايشان، با اُمامه ازدواج کرد .
2 و 3 . رُقَيه و اُمّ کُلثوم: اين دو، پيش از بعثت، به ازدواج دو پسر ابولهب، به نامهاي عُتْبه و عُتَيبه در آمدند . ابولهب، عموي پيامبر و از سرسختترين دشمنان آن حضرت بود . او همسايه پيامبر بود و با همسرش اُمّ جميل، بر سر راه پيامبر، خار و خاشاک و زباله ميريختند.
پس از نزول سوره مَسَد در ذمّ آنها، ابولهب و زنش، پسران خود را وادار کردند تا از دختران پيامبر جدا شوند. پس از آن، رقيه، به ازدواج عثمان درآمد و با وي به حبشه مهاجرت کرد . در آن جا صاحب فرزندي به نام عبدالله شدند . پس از بازگشت از حبشه به مکه، نوبت به هجرت به مدينه رسيد . خستگي اين دو هجرت از تنشان در نيامده بود که عبدالله در شش سالگي از دنيا رفت و رقيه، بيمار گشت . عثمان، به جهت بيماري همسرش از جنگ بدر باز ماند ؛ امّا همان ايام، در سال دوم هجري، رقيه، فوت کرد .
در سال سوم هجري، عثمان با اُمّ کلثوم ( دختر ديگر پيامبر ) ازدواج کرد که بدين سبب، لقب " ذوالنّورين (داراي دو نور) " گرفت. اُمّ کلثوم در سال نهم هجري، در خانة عثمان، بدون به جا گذاشتن فرزندي، به ديار باقي شتافت.12
4. فاطمه (س): پيامبر به دستور الهي، چهل روز از همسر خود (خديجه) کنارهگيري کرد و در خانه ابوطالب، روزها را روزه داشت و شبها را به عبادت سپري ميگرد . در روز آخر، پيامبر با هديه پروردگار که ظرفي از انگور و خرما بود، افطار کرد و نزد خديجه رفت و وجود مقدّس زهرا (س) در رَحِم مادر شکل گرفت . از آن روز، خديجه در وجود خود احساس آرامش ميکرد، امّا نميدانست که اين آرامش، از کجاست تا اين که در يکي از روزها احساس کرد جنيني در رحم دارد که با وي سخن ميگويد .
در بيستم جمادي الثاني سال پنجم بعثت، وقتي درد زايمان، خديجه را فرا گرفت و از تنهايي نگران بود (زيرا زنان قريش، از او کناره گرفته بودند)، ناگهان متوجّه شد که اطرافش چهار زن حاضر شدند: ساره (همسر ابراهيم)، آسيه (همسر فرعون)، مريم (مادر مسيح) و کلثوم (خواهر موسي) . آنان در تولّد نوزاد، کمک کردند. پيامبر، مولود تازه را بوسيد و او را «فاطمه» نام نهاد .
دوران کودکي و شيرخوارگي زهرا در محاصره اقتصادي و زندگي در شعب ابوطالب گذشت که بر روح احساس و ظريف او تأثير زيادي گذاشت. در پنج سالگي فاطمه، پيامبر و بني هاشم از تنگناي شعب، نجات يافتند، ولي مشرکان و کفّار، تا آن جا که توانستند، پيروان پيامبر را آزار و شکنجه ميدادند و فاطمه فهيم و کوچک، همه اين مصائب را احساس ميکرد و تحّمل مينمود.
در سال دهم بعثت بود که ابوطالب و خديجه در فاصله کوتاهي، يکي پس از ديگري، از دنيا رفتند و فاطمه، دامن پر مهر مادر و نوازشهايش را - که اثر ناخوشايند صدمات را کاهش ميداد - از دست داد و پيامبر نيز همسر محبوب و يار غمخوار خويش را و نيز عموي پشتيبان و مدافعش را - که تا زنده بود، کفّار قريش نميتوانستند به او آسيبي برسانند - .
در اين زمان، پيامبر(ص) هم مشکلات خارج از خانه و اذيت و آزار دشمنان را بايد تحّمل ميکرد و هم مشکلات داخل منزل و سرپرستي فرزندان بدون مادر را . پيامبر، با سوده، ازدواج کرد . او نسبت به فاطمه، کم و بيش مهربان بود، وليکن براي هر کودک يتيمي، دشوار است که به جاي مادرش زن ديگري را مشاهده کند .
هر چه محروميت فاطمه بيشتر ميشد، اظهار محّبت پيامبر به همان نسبت بيشتر ميگشت. در روايت است که پيامبر، تا صورت فاطمه را نميبوسيد، به خواب نميرفت .
آزار و اذيت کفار قريش، به جايي رسيد که در صدد قتل پيامبر برآمدند . با از جان گذشتگي علي نوزده ساله، پيامبر، به يثرب (مدينه) هجرت کرد و پس از دوازده روز، فاطمة هشت ساله و ديگران، به همراه علي به حضرت پيوستند . پس از رشد اسلام و موقعيت اجتماعي پيامبر، آرمان ازدواج فاطمه در سينه بزرگان و بزرگزادگان مهاجر و انصار، شعلهور شد؛ ولي پيامبر، مأمور بود که نور را با نور، کابين ببندد . عقد علي و فاطمه، در روز اول يا ششم ذي حجّه سال دوم هجري انجام گرفت . علي با فروش زره خود (به چهارصد درهم) ، آن را به عنوان مهرية فاطمه، تقديم پيامبر کرد . پيامبر، مقداري از آن پول را به بلال داد تا عطر و وسايل آرايش خريداري کند و بقيه را به اُم سلمه و ابوبکر و مقداد داد تا جهزيه و وسايل زندگي فاطمه را تهيه کنند . زهرا يک ماه پس از عقد، به خانه علي رفت و پيامبر به علي فرمود که در عروسي بايد وليمه داده شود . پس از سفارشهاي پيامبر، زنان پيامبر، آنها را با تشريفات خاص، به سوي خانة علي، روانه کردند و اين، خانهاي بود که از آن پس، پيامبر(ص) هر روز بر ساکنان آن، سلام ميداد . دختر پيامبر در خانة علي، از کار کردن عار نداشت، از زير بار کارهاي دشوار خانه، شانه خالي نميکرد . بنا بر گزارش علي به يکي از صحابه، فاطمه، آن قدر در خانه آب آورد که آثار مشک بر بدنش ديده ميشد و آن قدر آسياب کرد که دستهايش تاول زد و . . . .
البته فاطمه زني نبود که فقط در گوشه منزل به اداره امور داخلي مشغول باشد و از حوادث و اوضاع مربوط به اسلام، بيخبر باشد . دفاع او از علي(ع) به عنوان جانشين منصوب رسول خدا، در تاريخ، ثبت است.13
توصيههاي پيامبر به زنان
حضور زنان، در جامعه، امري اجتناب ناپذير است . در قرآن، سنّت پيامبر و معصومان، آدابي براي زنان و نيز مردانْ توصيه شده است که به مناسبت، به مواردي چند از سنّت رسول خدا، اشاره ميشود14:
1. خودداري از نگاه به نامحرم: در روايت است که ابن ام مکتوم (از اصحاب پيامبر)، مردي نابينا بود . روزي به محضر پيامبر رسيد . عايشه و حفصه، دو همسر پيامبر، در کنار پيامبر نشسته بودند . پيامبر، خطاب به آن دو فرمود که به داخل خانه بروند . آنان گفتند: او نابيناست . پيامبر فرمود: « اگر چه او شما را نميبيند، امّا شما او را ميبينيد». 15
2. پرهيز از دست دادن زنان و مردان نامحرم: در احاديث بسياري، از اين امر، منع شده و پيامبر در هنگام بيعت با هيچ زني، مصافحه نکرد .
3. جلوگيري از ازدحام زنان و مردان: پيامبر، پس از نماز جماعت، قدري مکث ميکرد تا زنان، خارج شوند و نيز درب ويژهاي را براي رفت و آمد زنان در مسجد خويش گشود .
4. اجتناب از خلوت زن و مرد نامحرم: از پيامبر نقل است که هيچ مردي با زني، بدون حضور محرم، خلوت نکند.
5. پوشش مناسب و پرهيز از خودآرايي: در ايات بسياري، زنان مسلمان، مأمور به حجاب و آشکار نکردن زينت خود شدهاند16 و پيامبر، زنان عريان را از دوزخيان برميشمرد .
اسامه بن زيد ميگويد: رسول خدا پارچهاي کتاني، سفيد رنگ و نازک بر تن من کرد . من هم آن را به همسرم دادم . رسول خدا فرمود : «به او بگو که زير آن لباس، لباس ديگري هم بپوشد تا بدنش پيدا نباشد».
6 . خودداري از بوي خوش: پيامبر به زنان ميفرمود: هنگامي که در مسجد حضور پيدا ميکنيد، از طيب و عطر استفاده نکنيد .
7. خودداري از به ناز سخن گفتن: به اين موضوع، در قرآن نيز تأکيد شده است.17
8 . وقار در رفت و آمد و پرهيز از باعشوه راه رفتن.
9. عفت و پاکدامني و حيا.
10. مهربان و دلسوز و امانتدار بودن براي همسر.
11. توجّه به تربيت فرزندان صالح.
سخن آخر
در پايان، مناسب است داستاني از تاريخ صدر اسلام بازگو شود .
هنگامي که اسماء (دختر عُمَيس)، به همراه شوهرش جعفر بن ابي طالب، از حبشه بازگشت، نزد زنان رسول خدا رفت و گفت: «ايا در قرآن، مطلبي درباره زنان نازل شده؟» و پاسخ منفي شنيد . آن گاه نزد رسول خدا آمد و گفت: «زنان، در زيان و خسران به سر ميبرند». پيامبر پرسيد: «چرا؟». گفت: «زيرا خداوند، از آنان به نيکي ياد نکرده، آن گونه که از مردان ياد ميکند». سپس ايه 35 سوره احزاب نازل شد:
« مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان بايمان و مردان و زنان عبادتپيشه و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شکيبا و مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقه دهنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زناني که خدا را فراوان ياد ميکنند، خدا براي [همة] آنان آمرزش و پاداشي بزرگ فراهم ساخته است». 18
___________________________
1.ر.ک: سوره انبياء، ايه 107.
2. ر.ک: سوره احزاب، ايه 21.
3. ر.ک: سوره قلم، ايه 4.
4. ر.ک: زن و فرهنگ ديني (نگرشي نو به مسائل زنان)، مهدي مهريزي، تهران: هستي نما، اول، 1382، ص 13 ـ 29.
5. شيوه همسرداري پيامبر، ص 84.
6. ر.ک: سوره احزاب، ايه 27.
7. درباره ازدواج پيامبر با همسر زيد، نسبتهاي ناروايي به پيامبر زده اند که ميتوانيد آنها را با پاسخش در دو کتاب: شيوه همسرداري پيامبر (از: احمد عابديني) و داستان ازدواج معصومين (از: ابراهيم بابايي) بخوانيد.
8. ر.ک: سوره احزاب، ايه 28 و 29.
9. ر.ک: سوره احزاب، ايه 51.
10. ر.ک: شيوه همسرداري پيامبر به گزارش قرآن و سنّت، احمد عابديني، تهران: هستي نما، دوم، 1382.
11. ر.ک: دائره المعارف بزرگ اسلامي، ذيل «اُمّ کُلثوم»؛ لغتنامه دهخدا، ذيل «اُمّ کلثوم».
12. همانجا.
13. فاطمه، احياگر شخصيت زن، فريده مصطفوي (خميني) و فاطمه جعفري، تهران: نشر اجر، اوّل، 1383.
14. براي مطالعه بيشتر ر.ک: زن در انديشه اسلامي، مهدي مهريزي، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1381، ص 83 – 117؛ سفارشات پيامبر اکرم به دختران و زنان، سيد جميلي، ترجمه و تلخيص: سيد مهدي شمس الدين، قم: دارالفکر، پانزدهم، 1385.
15. الکافي، ج 5، ص 534. البته پيامبر، به مردان هم توصيه به خودداري از نگاه به نامحرم داشته است. در حديث است که پيامبر، فضل بن عباس را در روز عيد قربان، پشت سر خويش بر مرکبْ سوار کرده بود. رسول خدا ايستاد که پاسخ پرسشهاي مردمان را بدهد. زني خوشسيما از قبيله خَثعم براي پرسش به نزد پيامبر آمد. فضل، زن را مينگريست و از او خوشش آمده بود. رسول خدا وقتي اين منظره را ديد، با دستش صورت فضل را برگرداند.
16. ر.ک: سوره احزاب، ايه 33 و 59؛ سوره نور، ايه 31.
17ر.ک: سوره احزاب، ايه 32.
18زن در انديشه اسلامي، ص 26.
مقاله ها
دختران و همسران پيامبر(ص)
- بازدید: 4986