ایمان یک یهودی پس از دیدن معجزه امام حسین علیه السلام و شهادتش در راه ایشان

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید

برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید

 احمد بن تاج الدین استرآبادی رضوان الله علیه از علمای شیعه روایت کرده است:

یحیی یهودی می‌گوید که من در راه شام منزل و مقام داشتم، دیدم لشکری می‌آید و چندین سرها بر نیزه دارند. پرسیدم: این سرهای کیست و این شور و غوغا برای چیست؟ گفتند: جمعی بر یزید بیرون آمدند، کارکنان یزید ایشان را کشتند و حالا سرهای ایشان را با سر مهتر ایشان به شام می‌برند. يحيى از مشاهده آن حال حیران گردید، پرسید که بهتر ایشان چه نام دارد؟ گفتند: حسین بن علی بن ابی طالب (علیهم السلام). گفت: مادرش کیست و نام مادرش چیست؟ گفتند: فاطمه بنت محمد رسول الله (صلى الله عليه و آله). با خود گفتم : اگر دین جدش بر حق باشد به من کرامات ظاهر سازد. در حال دیدم که لب جنبانید، گوش فرا داشتم این آیت می خواند : «سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ» (آنان كه ظلم و ستم كردند به زودی خواهند دانست كه به چه كیفرگاهی باز می‌گردند؛ سوره شعراء، آیه ۲۲۷). فی الحال کلمه شهادت بر زبان راندم و آنچه همراه داشتم از زر و زیور در سر و بر، جمله را بر اهل بیت (علیهم السلام) قسمت کردم. جماعتی که بر آن سر موکل بودند بانگ بر من زدند که دشمنان یزید را رعایت می‌کنی؟ یحیی را آتش محبت شعله زد، شمشیر مردانه‌ وار برکشید و نزد سر امام (عليه السلام) شد و بر آن ملاعينان حمله می‌برد تا جمعی را به مالک دوزخ سپرد و به درجه شهادت رسید و قرین شهدا گردید؛ رحمه الله.

آثار احمدی، تالیف احمد بن تاج الدین استرآبادی، صفحه ۴۹۵، چاپ دفتر نشر میراث مکتوب