عزاداری حضرت فاطمه علیها السلام بر حضرت سید الشهداء علیه السلام در روز اربعین

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

 

فاضل برغاني دركتاب محزن از مرحوم حضرت علامه مقدس اردبيلي رضوان الله تعالي عليه نقل كرده كه علامه فرمود:
 در خزينه ي يكي از پادشاهان ( كه علامه نخواسته اسم آن پادشاه را بگويد) كتابي ديدم كه اين حديث را در آن كتاب با آب طلا نوشته بودند كه
 يحيي برمكي گفت با جابربن عبدالله انصاري براي زيارت آقا سيد الشهداء عليه السلام به كربلا رفتم ، شب نوزدهم ماه صفر بود كه به يك منزلي كربلا رسيديم و در آنجا فرود آمديم و منزل كرديم.
 همسرم خديجه در آن سفر همراهم بود ،لهذا از براي او چادر و خيمه اي برپانموديم و من با جابردر گوشه اي نشسته بودم و با هم گفتگوي فردا راكه وارد كربلا مي شويم و به زيارت آقا ومولاي خود حضرت سيدالشهداء عليه السلام فايز گرديم چه كنيم...در اين صحبت ها بوديم كه ناگهان صداي ناله و گريه ي همسرم را با صداي بلند شنيدم تا صداي او راشنيدم مضطربانه بسوي خيمه ي او دويدم خديجه را سربرهنه و بر سينه كوبان و موپريشان مثل آدمهائي كه مصيبتي به آنها وارد شده باشد ديدم، پريشان خاطرتر شدم سبب گريه را پرسيدم؟
 گفت يحيي بنشين تا برايت بگويم، وقتي نشستم گفت:
 اي يحيي خواب بودم الان در عالم رويا حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه عليها را ديدم كه لباس سياه پوشيده و موهايش پريشان بود و گريه و ناله كنان با چهارهزار حوريه وارد سرزمين كربلا شدند و چون چشم حضرت زهرا سلام اللّه عليها بر قبر فرزندش مظلوم كربلا افتاد خود را بر بالاي قبر آن سرور انداخت و نوحه و گريه سرداد و از سوز دل مي فرمود:
 اي نور ديده ي مادر ، اي فرزند برگزيده ي مادر اي شهيد بي مادر، اي غريب بي مادر، اي لب تشنه ي مادر ، فداي حلقوم بناحق بريده ات شوم،
 بعد از من اين مردم بي وفا بر تو رحم نكردند و از جد بزرگوارت شرم ننمودند، اي فرزندم ترا با فرزندان و برادران و برادرزادگان و ياورانت لب تشنه مانند گوسفندان سربريدند.
 اي عزيز گرامي بعد از تو فرزندان خردسالت را كي غمخواري نمود و خواهرانت را چه بر سرآمد اي فرزند؛  بدن بي سرت را درميان خاك و خون چگونه ببينم.
 اي يحيي آن مظلومه پس از گريه و زاري بسيار، پيش كسوت حوريان را که طيبه نام داشت احضار نمود، و فرمود:
 اي طيبه برو سر قبر پدر بزرگوارم حضرت رسول الله صلی الله عليه و اله و سلم و بگو كه فاطمه بر سر قبر فرزندش حسين آمده كه فردا روز اربعين تعزيه داري و عزاداري كند وانتظار قدوم شما را مي كشند
 به حوريه ي ديگر فرمود : برو نجف اشرف و پدر حسين آقا اميرالمومنين عليه السلام را خبردار كن
چون آن حوريه ها رفتند باز بي بي عالم فاطمه زهرا سلام اللّه عليها خود را بر سر قبر فرزندش حسين عليه السلام انداخت و شروع به گريه و نوحه كرد كه در اين هنگام ناگهان مرد محاسن سفيدي به سرعت تمام آمد وبعد از آن يك بزرگوار ديگر رسيد.
من از حوريه اي پرسيدم كه آنها چه كساني هستند،
 حوريه گفت آنكه اول آمد آقا رسول الله صلی الله عليه و اله و سلم است و آن ديگري آقا اميرالمومنين علي عليه السلام است و آن سبز پوش حضرت امام حسن عليه السلام مي باشد
سپس ديدم كه رسول خدا صلی الله عليه و اله و سلم تا پاره ي جگرش فاطمه زهرا سلام اللّه عليها راديد كه خود را روي قبر فرزندش حسين عليه السلام انداخته و آن طور نوحه وزاري و بي قراري مي كند فرمود: اي فاطمه اين قدر گريه و زاري مكن زيرا كه ساكنان ملاء اعلي را به گريه و نوحه و خروش آوردي.
 حضرت زهرا سلام اللّه عليها از شدت پريشاني خاطر ملتفت كلام پدر بزرگوارخود نشد، پس حضرت رسول اكرم صلی الله عليه و اله و سلم متوجه فرزندش امام حسن عليه السلام شد و فرمود
 اي فرزندم به مادرت بگو كه از سر قبر برادرت برخيزد و كمتر گريه كند ،
 پس آن مظلوم و مهموم خدمت مادر آمد و فرمود: اي مادر منم فرزندت حسن كه جگرم را پاره پاره كردند و ازگلويم بيرون آمد . اي مادر ديگر بس است از روي قبر برادرم سر بردار
آن بي بي عالم سر از قبر برداشت و در حالي كه شيشه ي پر از آب در دست داشت . فرمود: اي فرزندم فداي جگر پاره پاره ات و حلوقم بناحق بريده ي برادرت شوم سپس آن شيشه را بدست امام حسن عليه السلام داد وفرمود: اي فرزندم اين شيشه را نگهدار كه آب چشم عزاداران برادرت را در آن جمع كرده ام
 در اين وقت ارواح پيغمبران و رسولان ومومنان گروه گروه با هودجها حاضر شدند و من از حوريه اي پرسيدم كه اينها چه كساني هستند
 آن حوريه گفت آنهائي كه جلو هستند ارواح پيغمبران و آنان كه پشت سر آنها هستند ارواح مؤمنين است و آنها كه د رهودجها هستند ارواح زنان مومنه هستند كه بخاطر كمك و ياري بي بي عالم فاطمه زهرا سلام اللّه عليها در عزاداري فرزندش حسين عليه السلام آمده اند .
سپس زنان از هودجها بيرون آمدند و در برابر بي بي زهرا سلام اللّه عليها ايستادند بر آن مظلومه سلام كردند و عزاداري و تعزيت گفتند وبر دور قبر آن مظلوم حلقه ي ماتم زدند و مشغول عزاداري شدند و من از خواب بيدار شدم.(۱)

ديده بريز اشك غم بهر عزاي حسين فاطمه نوحه سراگشته برا ي حسين

به هر كجائي عزا شود برايش بپا بال ملايك شود فرش عزاي حسين

آتش غم شعله ور مرا شود از جگر يادكنم هر كجا ز نينواي حسين

ناله كنم ها هاي گريه كنم زار زار بر بدن بي سرو بر شهداي حسين

ختم رسول مبين گفت به صوت حزين اي پدر و مادرم باد فداي حسين

نقل ازكتاب كرامات الحسينيه جلد ۲ صفحه 35

1- دارالسلام صفحه 495