قصه نذر زن شامی و دیدارش با حضرت زینب کبری سلام الله علیها در خرابه شام

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید

 مرحوم شیخ ذبیح الله محلاتی می‌نویسد:

در بحر المصائب آمده است که یک روز زنی طبقی از طعام آورد و در نزد علیا مخدره [زینب کبری سلام الله علیها] گذارد.
آن مخدره فرمود: این چه طعامی است مگر نمی‌دانی صدقه بر ما حرام است؟
عرض کرد: ای زن اسیر، به خدا قسم صدقه نیست بلکه نذری است که بر من لازم است و برای هر غریب و اسیر می‌برم.
حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند: این عهد و نذر چیست؟
آن زن عرض کرد: من در ایام کودکی در مدینۀ رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم و به مرضی دچار شدم که اطباء از معالجۀ آن عاجز آمدند. چون پدر و مادرم از دوستان اهل بیت بودند براى استشفا مرا به دار الشفای امیر المومنین علیه السلام بردند و از بتول عذرا فاطمه زهرا سلام الله علیها طلب شفا نمودند؛ در آن حال حضرت حسین علیه السلام نمودار شد؛
امیر المومنین علیه السلام فرمودند: ای فرزند دست بر سر این دختر بگذار و از خداوند شفای این دختر را بخواه.
پس دست بر سر من گذاشت، من در حال شفا یافتم و از برکت مولایم حسین تا کنون مرضی در خود نیافتم؛ و از آن پس گردش لیل و نهار مرا به این دیار افکند و از ملاقات موالیان خود محروم ساخت، من بر خود لازم کردم و نذر نمودم که هر گاه اسیر و غریبى ببینم چندانکه مرا ممکن می‌شود احسان کنم برای سلامتی آقایم حسین علیه السلام و اینکه شاید یک مرتبه دیگر به زیارت ایشان نائل بشوم و جمال ایشان را دیدار کنم.
آن زن چون سخن بدینجا رسانید علیا مخدره سلام الله علیها صیحه از دل برکشید و فرمودند: یا امة الله همین قدر بدان که نذرت تمام و کارت به انجام رسید و از حالت انتظار رستگار شدی، همانا منم زینب بنت امیر المومنین و این اسیرانند اهل بیت رسول خداوند مبین و این سر حسین است که بر در خانه یزید منصوب است.
آن زن صالحه از شنیدن این کلام جان‌سوز فریاد و نفیر برآورد مدتى از خود بى‌خود بود و چون به هوش آمد خود را به دست و پاى ایشان انداخت و همى بوسید و می‌خروشید و ناله ی وا سیداه وا اماماه وا غریباه به گنبد دوار رسانید و چنان شور و آشوب برآورد که گفتی واقعه کربلا نمودار گردید؛
آن زن بقیه عمر خود را از ناله و گریه بر حضرت سید الشهدا سلام الله علیه ساکت نگردید تا به جوار حق پیوست.

 ریاحین الشریعة، تالیف ذبیح الله محلاتی، جلد ۳، صفحه ۱۸۷-۱۸۸، چاپ دار الکتب الاسلامیة