قصیده صامت بروجردی در مدح مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

 میرزا محمد باقر صامت بروجردی معروف به صامت بروجردی و متخلص به صامت (۱۲۶۳-۱۳۳۳ قمری تولد و وفات در بروجرد)، یکی از شاعران مذهبی و مدیحه سرایان قرن سیزدهم و چهاردهم ایران است. بیشتر آثار صامت بروجردی را مرثیه‌های مذهبی در ستایش امامان شیعه و نیز نوحه‌ها و اشعاری در توصیف عاشورا تشکیل می‌دهد. دیوان وی مشتمل بر انواع شعرها مانند غزل، قصیده و رباعی است. وی همچنین اشعار مذهبی در قالب بحر طویل دارد. شعرها و نوحه‌های صامت هنوز هم در سوگواریها و مراسم بزرگداشت حادثه عاشورا خوانده می‌شوند.

وی که فن شعر را از میرزا عبدالمجید نوایی فرا گرفت، از راه سقط فروشی در بازارچه حاج سهرابی (ظهرابی) بروجرد امرار معاش می‌کرد و در کنار آن به کارهای ذوقی می‌پرداخت.

صامت در روز پنجشنبه شانزدهم ماه محرم سال ۱۳۳۳ قمری در بروجرد درگذشت و در گورستانی در کوی صوفیان به خاک سپرده شد. این محوطه امروزه به نام این شاعر «صامتیه» نامیده می‌شود.



عمر در منقبت حیدر کرار گذشت
حبذا زندگی من که در این کار گذشت
سیف مسلول خداوند که در موقع جنگ
بانک تکبیر وی از گنبد دوار گذشت
حبذا زندگی من که در این کار گذشت
که ز جان در مدد احمد مختار گذشت
دهن خویشتن آلوده لذات نکرد
خورد نان جو و از دهر سبکبار گذشت
بست در تربیت جان نظر از الفت تن
بتمنای رخ یار اغیار گذشت
ای امیری که شده برق تن خرمن کفر
هر کجا شعله تیغ تو به پیکار گذشت
منکرت را بود این بس که ز دنیا به حجیم
گفت النار ولا العار و سوی نار گذشت
می‌کند شکر که رفته ز جهنم به بهشت
هر که در ناز ز تیغ تو به ناچار گذشت
عمرو را بود گر انکار یداللهی تو
خورد چون چاشتی تیغ توزانکار گذشت
خواست مرحب که ز دست تو گریزد سوی نار
چاره در دادن جان دید و به یک بار گذشت
یا علی سوی سف کرببلا کن گذری
تا ببینی به حسینت چه ز اشرار گذشت
آه از آن لحظه که شاه شهدا در میدان
بسر کشته عباس علمدار گذشت
گفت ای پشت و پناه سپه بی‌سردار
خیز و بنگر چه به من بی تو ز کفار گذشت
زندگی بیتونه تنها به حسین گشت حرام
آب یک جا ز سر عترت اطهار گذشت
کمرم خم شد از این غصه و خو نشد جگرم
تا که دست تو درین معرکه از کار گذشت
شد سوی شام مهیای اسیری زینب
روز آسودگی عابد بیمار گذشت
خیز خجلت مکش از روی سکینه که دگر
آب را کرد فراموش وز اصرار گذشت
خوش بدین دولت جاوید که عمر (صامت)
به عزا داری شاهنشه بی‌یار گذشت