سجده بر تربت امام حسين عليه السلام

(زمان خواندن: 11 - 21 دقیقه)

 سجده بر تربت امام حسين(عليه السلام)
مسلمانان شيعه، به پيروى از سخنان پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) و اهل بيت پاك آن حضرت و سيره عملى عترت رسول خدا، بر آنند كه سجده براى خدا در نماز، مستحب است بر خاك كربلا كه تربت سالار شهيدان اسلام مى باشد، صورت پذيرد.
حكمت استحباب سجده بر تربت امام حسين(ع)

سؤالى كه در اين جا مطرح مى گردد اين است كه چرا شيعيان در بين سرزمين هاى جهان، خاك سرزمين كربلا را برگزيده اند و ترجيح مى دهند به هنگام نماز بر آن سجده نمايند و چرا قطعه هايى از تربت ياد شده را در مساجد و خانه هاى خود و يا به هنگام مسافرت با خويش دارند؟
در پاسخ اين پرسش، در پرتو سنّت و سيره رسول خدا و اهل بيت آن حضرت، دلايل استوار شيعه را از نظر شما مى گذرانيم:
1. روشن است كه شيعيان سجده بر همه خاك ها، سنگ ها و زمين هاى پاك را جايز مى دانند، امّا به موجب روايات صحيح اسلامى، بر آنند كه برخى از سرزمين ها به خاطر انتساب به شعائر و مقدّسات الهى و يا اولياء خدا، داراى تقدّس و اولويّت خاصّى مى باشند.
شكّى نيست كه سرزمين مكه مكرّمه، به سبب آن كه دربرگيرنده بيت الله الحرام و كعبه معظّمه است، به عنوان حرم امن الهى و داراى تقدّس ويژه اى مى باشد و به خاطر همين پاكى و قداست، از ورود مشركان و كفّار به آن سرزمين گرانقدر، جلوگيرى مى شود. همچنين سرزمين يثرب و مدينه منوّره در پرتو احاديثى كه در مورد آن شهر مقدّس رسيده است، از ارزش والايى برخوردار است.
يكى از سرزمين هاى مقدّس از ديدگاه روايات اسلامى، سرزمين كربلا است كه قربانگاه فرزندان پاك رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و در رأس آنها، حسين بن على بن ابى طالب(عليه السلام) مى باشد. در اين جا، نمونه هايى از احاديث معتبرى را كه در اين زمينه در كتب روايى هر دو گروه مسلمان بويژه كتب دانشمندان اهل سنّت رسيده، از نظر شما مى گذرانيم، تا قداست و ارزش خاص سرزمين ياد شده و خاك پاك و مطهّر آن، روشن گردد:
ابن حجر هيتمى در كتاب (الصواعق المحرقة)، چنين روايت مى كند:
«...حسين(عليه السلام) بر رسول خدا وارد گرديد و به سرعت به جانب آن حضرت
شتافت و پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) او را بوسيد. يكى از ملائكه(كه در نزد آن حضرت حضور داشت) از ايشان پرسيد: آيا او(حسين) را دوست مى دارى؟ پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: آرى. آن فرشته گفت: امّت تو او را به شهادت خواهند رساند و اگر بخواهيد جايگاه شهادت وى را به شما نشان خواهم داد. سپس مقدارى از ريگ و يا خاك قرمز رنگ آورد، و امّ سلمه(همسر رسول خدا) آن خاك را گرفت و در لباس خود قرار داد. «ثابت» گفته است: آن سرزمين را كربلا مى ناميديم.
... و در حديث ديگرى آمده است كه پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله)آن خاك را بوييد و فرمود: اين خاك، بوى كرب(اندوه) و بلا مى دهد».[1]
همچنين از ابن سعد و او نيز از شعبى چنين روايت مى نمايد:
«على بن ابى طالب(عليه السلام) در راه صفين، از سرزمين كربلا عبور فرمود و حوالى نينوا ـ كه روستايى بر ساحل فرات است ـ رسيد، در آن جا توقف فرمود و از اسم آن سرزمين سؤال كرد؟ در پاسخ آن حضرت گفته شد: نام آن كربلا است. اميرمؤمنان(عليه السلام) آن چنان گريست كه زمين (از اشك وى) مرطوب گشت، آن گاه فرمود: روزى به محضر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) وارد گشتم در حالى

«...إذ دخل الحسين فاقتحم فوثب على رسول الله(صلى الله عليه وآله) فجعل رسول الله(صلى الله عليه وآله)يلثمه ويقبّله، فقال له الملك: أتحبّه؟ قال: نعم، قال: انّ أمّتك ستقتله وإن شئت أريك المكان الذى يقبل به فأراه فجاء بسهلة أو تراب أحمر، فأخذته أمّ سلمة فجعلته فى ثوبها. قال ثابت: كنّا نقول انّها كربلاء واخرجه أيضاً أبو حاتم فى صحيحه وروى أحمد نحوه وروى عبد بن حميد وابن أحمد نحوه أيضاً... وزاد الثانى أيضاً انّه(صلى الله عليه وآله)شمّها وقال: ريح كرب وبلاء».

كه آن حضرت گريان بود. پرسيدم: سبب گريه شما چيست؟ فرمود: چند لحظه قبل، جبرئيل نزد من بود و به من خبر داد كه فرزندم حسين، در كنار شطّ فرات، در محلّى كه كربلاء ناميده مى شود كشته خواهد شد، آن گاه جبرئيل يك مشت از آن خاك را به من داد تا ببويم، و لذا نمى توانم چشمانم را از گريستن باز دارم».[2]
ابن حجر در جاى ديگر، چنين حكايت مى كند:
«...جبرئيل به پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) خبر داد كه امّت شما او را خواهند كشت. پيامبر پرسيدند: فرزند مرا؟ جبرئيل پاسخ داد: آرى و اگر بخواهيد، سرزمينى را كه در آن شهيد خواهد شد به شما نشان خواهيم داد، سپس به سرزمين «طفّ»(كه نام ديگر كربلا مى باشد) در عراق اشاره نمود و از آن جا تربت سرخ رنگى را آورد و به رسول خدا نشان داد و گفت: اين خاك، تربت جايگاه شهادت او است».[3]

«مرّ علىّ رضى الله عنه بكربلاء عند مسيره إلى صفين وحاذى نينوى ـ قربة على الفرات ـ فوقف وسأل عن اسم هذه الأرض فقيل: كربلاء، فبكى حتّى بلّ الأرض من دموعه ثمّ قال: دخلت على رسول الله(صلى الله عليه وآله) وهو يبكى فقلت: ما يبكيك؟ قال: كان عندى جبريل آنفاً وأخبرنى انّ ولدى الحسين يقتل بشاطئ الفرات بموضع يقال له كربلاء، ثمّ قبض جبريل قبضة من تراب شمّنى ايّاه، فلم املك عينى أن فاضتا».
«...فقال جبريل:ستقتله أمّتك. فقال(صلى الله عليه وآله): ابنى؟ قال: نعم وإن شئت اخبرتك الأرض الّتى يقتل فيها فأشار جبريل بيده إلى الطّف بالعراق، فأخذ منها تربة حمراء فأراه ايّاها وقال: هذه من تربة مصرعه».
احاديث اسلامى در اين زمينه از كتب اهل تشيع و تسنّن بسيار است و به منظور اطلاع بيشتر مى توانيد به كنزالعمال، ج13، 112ـ 111 و الخصائص (سيوطى)، ج2، ص 125 و مناقب ابن مغازلى و بحارالأنوار، ج44 و المعجم الكبير(طبرانى)، ص 144 والعقد الفريد، ج2 والصواعق المحرقة وده ها كتاب ديگر روايى مراجعه فرماييد.

در پرتو انبوه رواياتى از اين قبيل كه در بسيارى از كتب صحاح و مسانيد اهل سنت آمده است، به روشنى معلوم مى گردد كه سرزمين كربلاء از ديدگاه رسول خدا و اميرمؤمنان و محدّثان اسلامى، از جمله مشاهد مقدّسه و مورد احترام مى باشد و تربت پاك و مطهّر آن، از امتياز ويژه اى برخوردار است.
در برخى از روايات اسلامى آمده است كه پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله)پس از بوييدن خاك كربلا، بر آن تربت مقدّس اشك ريخت و فرمود: «طوبى لك من تربة»(خوشا به حال اين تربت).[4]
از سوى ديگر، روشن است كه گرچه سجده بر تمام خاك ها، سنگ ها و زمين هاى پاك، جايز مى باشد، ولى سجده بر زمين و خاكى كه علاوه بر پاكى و نظافت ظاهرى، از قداست و احترام خاصّ معنوى نيز برخوردار باشد، شايستگى بيشترى دارد.
از دو مقدّمه ياد شده نتيجه مى گيريم كه سجده نمودن بر خاك سرزمين هاى مقدسى مانند مكّه مكرّمه، مدينه منّوره و از جمله خاك كربلا كه علاوه بر پاكى و طهارت، تقدّس معنوى آن نيز به
اثبات رسيد، از ترجيح و امتياز بيشترى برخوردار مى باشد. زيرا سرزمين هاى مذكور، به مقدّسات اسلامى و يا اولياء الهى و عزيزان درگاه خداى بزرگ، منسوب مى باشند و شرافت آن مشاهد مكرّمه، از شرافت الهى صاحبان آنها، سرچشمه مى گيرد.
2. دومين دليلى كه در اين جا يادآور مى شويم، روايات ائمه اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى باشد كه اعتبار و حجّيت آن از ديدگاه سنّت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در بحث هاى پيشين به اثبات رسيد، زيرا پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله)، مردم را به پيروى از اهل بيت خويش دعوت نموده و حكم آنان را در كنار فرمان قرآن مجيد، حجّت دانسته است:
در وسائل الشيعه، چنين مى خوانيم:
«ابوعبدالله(امام جعفر بن محمد صادق(عليه السلام)) كيسه اى زرد رنگ از جنس ديبا داشت كه مقدارى از تربت امام حسين(عليه السلام) در آن كيسه بود و به هنگام نماز، آن را بر روى سجّاده مى نهاد و بر آن سجده مى نمود».[5]
و در همان كتاب، چنين روايت مى نمايد:
«امام صادق(عليه السلام) بر چيزى جز تربت امام حسين(عليه السلام)سجده نمى نمود، و اين به خاطر ابراز تذلّل و فروتنى در مقابل خداوند بزرگ بوده است».[6]

«كان لأبى عبدالله ـ جعفر بن محمد ـ (عليهما السلام) خريطة من ديباج صفراء فيها من تربة أبى عبدالله(عليه السلام) فكان إذا حضرته الصلاة صبّه على سجّادته وسجد عليه».

«كان الصادق(عليه السلام)لا يسجد إلاّ على تربة الحسين(عليه السلام) تذلّلاً لله واستكانة له».

در اين جا، بيان دو نكته لازم به نظر مى رسد:
الف. سجده نمودن ائمه اهل بيت(عليهم السلام) بر تربت كربلا و يا سفارش آنان به امر مزبور، به خاطر استحباب سجده بر تربت امام حسين(عليه السلام)بوده است و همه پيشوايان و فقهاء شيعه بر اين حقيقت اتّفاق نظر دارند كه سجده بر تربت امام حسين(عليه السلام) واجب نيست بلكه فضيلت و ترجيح دارد و امرى مستحب مى باشد.
ب. التزام ائمه اهل بيت به سجده بر تربت حسين بن على(عليهما السلام)بدان جهت بوده است كه آن حضرت در راه اعلاء كلمه توحيد و ترويج دين خدا به شهادت رسيد و لذا مورد مودّت و عنايت خاص الهى مى باشد. بنابراين، پيشوايان معصوم شيعه، به موجب محبّت خدا نسبت به سرباز فداكار اسلام ـ امام حسين(عليه السلام) ـ ترجيح مى دادند بر تربت آن حضرت سجده نمايند و از اين طريق سهم بيشترى از رضايت خداى بزرگ را نصيب خود سازند، و به ابراز فروتنى در برابر آفريدگار جهان، جهت دهند. از اين رو، در حديث دوم خوانديم كه امام صادق(عليه السلام) به منظور اظهار تذلّل و فروتنى به درگاه خدا به هنگام نماز، تنها بر تربت امام حسين(عليه السلام) سجده مى نمود.
در پرتو آنچه گذشت، روشن گرديد كه از ديدگاه عترت پيامبر(صلى الله عليه وآله)و ائمه اهل بيت(عليهم السلام) كه به موجب روايت ثقلين، قرين قرآن مجيد قلمداد گرديده اند سجده بر تربت امام حسين(عليه السلام)، شايسته تر و داراى فضيلت بيشتر است. بر اين اساس، شيعيان كه پيروان راستين سنّت و سيره رسول خدا و عترت پاك آن حضرت هستند نيز،  سجده بر تربت امام حسين(عليه السلام) و خاك كربلا را مستحب مى دانند و ترجيح مى دهند به هنگام نماز، پيشانى خود را بر آن خاك مقدّس و مطهّر قرار دهند و از اين طريق، نهايت خضوع و تذلّل خويش را به درگاه خداوند يكتا، ابراز دارند.
3. از آن جا كه فرزند رشيد رسول خدا، حسين بن على(عليه السلام) و فرزندان و اصحاب با وفاى آن حضرت، به منظور حمايت از آيين مقدّس توحيد و دفاع از كيان اسلام در برابر طوفان بدعت ها و تحريف هاى حكومت بنى اميه، قيام نمودند و در همين راستا به شهادت رسيدند، لذا ياد آنان و بزرگداشت خاطره فداكارى آن شهيدان راه اسلام و قرآن، به معناى بزرگداشت شريعت مقدّسه اسلام مى باشد.
حسين بن على(عليه السلام) در مسير خويش به جانب كربلا، حكمت قيام و نهضت مقدّس خود را چنين بيان فرمود:
«من بدون هدف و به طور عبث و يا به منظور فساد و ستم، قيام نكردم. و تنها با انگيزه طلب اصلاح در امّت جدّم(صلى الله عليه وآله) به پا خاستم، من مى خواهم امر به معروف و نهى از منكر نمايم و بر اساس سيره جدم و پدرم على بن ابى طالب(عليه السلام) رفتار كنم».[7]

«انّى ما خرجت أشراً ولا بطراً ولا مفسداً ولا ظالماً وانّما خرجت لطلب الاصلاح فى أمّة جدّى. أريد أن آمر بالمعروف وأنهى عن المنكر وأسير بسيرة جدّى وأبى علىّ بن ابى طالب».

روشن است كه اگر انسان مسلمان به هنگام سجده براى خدا، تربت آن سالار شهيدان اسلام را در پيش روى خود مشاهده نمايد و به هنگام هر نماز، پيشانى خويش را بر آن خاك مقدس بگذارد، به ياد فداكارى هاى بى نظير آن اولياء و عزيزان درگاه خدا مى افتد كه جان و مال و فرزندان و ياران خود را در راه اعتلاى شريعت فدا كردند و از اين ماجرا، درس آزادگى، شرافت، و حمايت از كيان اسلام و قرآن مى آموزد.
بر اين اساس، سجده بر تربت كربلا، نه تنها انسان را از مسير توحيد خارج نمى سازد، بلكه به سجود خالصانه او عمق مى بخشد و مسلمانان را با بصيرت بيشتر و آمادگى افزون تر براى فداكارى در راه اسلام و قرآن، به استقبال عبادت خدا مى برد.
تا اين جا به روشنى معلوم گرديد كه اعتقاد مسلمانان شيعه مبنى بر استحباب سجده بر تربت امام حسين(عليه السلام)، از ديدگاه سنت پيامبر، سيره و رفتار عملى اهل بيت و عقل سليم انسانى، امرى مشروع و منطقى مى باشد و با اصول توحيد و يگانه پرستى، كاملاً سازگار است.
علاّمه بزرگوار، حضرت آية الله امينى رضوان الله عليه در كتاب ارزشمند خود (سيرتنا وسنّتنا) چنين مى فرمايد:
«آيا سجده نمودن بر تربت (حسين(عليه السلام)) كه دربرگيرنده درس دفاع وحمايت از دين خدا و مقدّسات آن و ناموس اسلام است، در مسير تقرّب به خداى بزرگ و جلب رضاى وى و مقام خضوع و بندگى در مقابل  آفريدگار جهان، مناسب تر نيست؟ آيا سجده بر سرزمينى كه رمز عظمت و بزرگوارى و كبرياء الهى، و اسرار بندگى و فروتنى در برابر خداى بزرگ در بالاترين مرتبه اى را دربردارد، با راز سجده بر زمين سازگارتر نيست؟
آيا سزاوار نيست بر تربتى كه داراى نشانه هاى توحيد و فداكارى در راه آن مى باشد سجده نماييم؟ تربتى كه ما را به سوى مهربانى، ترحّم ضمير، شفقت و عطوفت فار مى خواند؟».[8]
همچنين، دانشمند بزرگوار شيعه، علامه كاشف الغطاء(رحمه الله) در اين زمينه چنين مى فرمايد:
«شايد رمز اين كه شيعه، سجود بر تربت امام حسين(عليه السلام)را مستحب و افضل مى داند اين باشد كه علاوه بر دلائل مذكور و رواياتى كه در مورد فضيلت تربت كربلاء رسيده است و علاوه بر اين كه تربت كربلا، از نظر نظافت و پاكيزگى نسبت به ساير زمين ها و فرش هايى كه غالباً به غبار و انواع ميكروب ها آلوده اند، علاوه بر آن، از جهت اهداف عاليه و مقاصد

«أليس أجدر بالتّقرب إلى الله وأقرب بالزلفى لديه وأنسب بالخضوع والخشوع والعبودية له تعالى امام حضرته، وضع صفح الوجه والجباه على تربة فى طيّبها دروس الدفاع عن الله ومظاهر قدسه ومجلى التحامى عن ناموسه ناموس الإسلام المقدّس.
أليس أليق باسرار السجدة على الأرض السجود على تربة فيها سرّ المنعة والعظمة والكبرياء والجلال لله جلّ وعلى، ورموز العبودية والتصاغر دون الله بأجلى مظاهرها وسماتها؟
أليس أحقّ بالسجود تربة فيها بيّنات التوحيد والتفانى دونه؟ تدعوا إلى رقة القلب ورحمة الضمير والشفقة والتعطّف».

والا، بهتر است بر تربت كربلا سجده نمود، زيرا وقتى نمازگزار پيشانى خود را به هنگام نماز بر روى چنين تربت مقدّسى قرار دهد، فداكارى هاى آن پيشواى بزرگ و اهل بيت آن حضرت واصحاب ايشان را در مسير عقيده و اصول اسلام و سركوبى ستم و فساد و استبداد، به خاطر مى آورد».[9]

«ولعلّ الشّر فى الزام الشيعة الإماميّة(استحباباً) بالسجود على التربة الحسينية، مضافاً إلى ما ورد فى فضلها ومضافاً انّها اسلم من حيث النظافة والنزاهة من السجود على سائر الأراضى وما يطرح عليها من الفرش والبوارى والحصر الملوّثة والمملوءة غالباً من الغبار والميكروبات الكامنة فيها، مضافاً إلى كلّ ذلك فلعلّه من جهة الأغراض العالية والمقاصد السامية ان يتذكر المصلّى حين يضع جبهته على تلك التربة تضحية ذلك الإمام نفسه وآل بيته والصفوة من أصحابه فى سبيل العقيدة والمبدأ وتحطيم الجور والفساد والظلم والاستبداد».
تربت امام حسين(ع) و تبرّك جستن به آثار اولياء خدا
در اين جا سؤال ديگرى مطرح مى شود و آن اين كه سجده بر تربت امام حسين(عليه السلام) و التزام به آن و حكم به استحباب رفتار ياد شده، نوعى تبرّك جستن به آثار عزيزان درگاه خداوند است، آيا تبرّك جستن به اولياء الله و آثار آنها با روح توحيد و يكتاپرستى سازگار است؟
در پاسخ به اين پرسش، بحثى را تحت عنوان تبرّك به آثار پيشوايان اسلام و عزيزان خدا، از نظر شما مى گذرانيم.
تبرّك جستن به آثار اولياء خدا، مسأله اى نيست كه هم اكنون در ميان گروهى از مسلمانان پديد آمده باشد، بلكه ريشه اين رفتار را در ژرفاى تاريخ زندگانى رسول خدا و صحابه آن حضرت، مى توان يافت.
نه تنها پيامبر گرامى و ياران وى، بلكه پيامبران پيشين نيز، بدين امر، مبادرت مىورزيدند. و اينك دلايل مشروع بودن تبرّك به آثار اولياء را از ديدگاه كتاب و سنّت، از نظر شما مى گذرانيم:
1. در كتاب آسمانى خود مى خوانيم هنگامى كه يوسف صديق خود را به برادران خويش معرفى كرد و آنان را مورد بخشودگى قرار داد، فرمود:
(إذْهَبُوا بِقَميصِى هذا فَألقُوهُ عَلى وَجْهِ أبِى يَأتِ بَصِيراً).[10]
«اين پيراهن مرا با خود ببريد و بر صورت پدرم (يعقوب) افكنيد تا ديدگانش بينا گردد».
سپس مى فرمايد:
(فَلَمّا أنْ جاءَ الْبَشيرُ ألْقاهُ عَلى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيراً).[11]
«آنگاه كه مژده دهنده، آن پيراهن را بر رخسار او افكند، بينايى وى بازگشت».
اين سخن گوياى قرآن، گواه روشنى بر تبرك جستن پيامبر خدا ـ يعقوب ـ به پيراهن پيامبرى ديگر ـ حضرت يوسف ـ مى باشد، بلكه بيانگر آن است كه پيراهن ياد شده، موجب بازگشت بينايى حضرت يعقوب گرديد.
آيا مى توان گفت رفتار اين دو پيامبر گرامى، از چهارچوب توحيد و پرستش خدا خارج بوده است؟!!!
2. شكى نيست كه پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله)، به هنگام طواف خانه خدا، حجرالأسود را استلام مى نمود و يا مى بوسيد، بخارى در صحيح خود مى گويد: مردى از عبدالله بن عمر درباره استلام حجر سؤال كرد، و او در پاسخ گفت:
رَأيْتُ رَسُولَ الله(صلى الله عليه وآله) يَسْتَلِمُهُ وَيُقَبّلُهُ».[12]
«پيامبر را مشاهده كردم كه حجرالأسود را استلام مى نمود و مى بوسيد».
در صورتى كه اگر لمس كردن و يا بوسيدن سنگى، شرك به خدا بود، هرگز پيامبر(كه از اركان توحيد است)، به چنين كارى مبادرت نمی ورزيد.
3. در كتب صحاح و مسانيد و در ميان كتاب هاى تاريخ و سنن، روايات انبوهى در مورد تبرّك جستن صحابه پيامبر به آثار آن حضرت ـ مانند لباس، آب وضو، ظرف آب و غير آنها ـ به چشم مى خورد كه با مراجعه به آنها، كوچكترين ترديدى در مشروعيّت و پسنديده بودن آن، باقى نمى ماند.
گرچه شمارش همه روايات در اين زمينه، در اين نوشتار  نمى گنجد، ولى به عنوان مثال، برخى از آنها را در اينجا يادآور مى شويم:

الف. بخارى در صحيح خود، در ضمن روايتى طولانى كه شرح برخى از ويژگى هاى پيامبر و ياران او را دربردارد، چنين مى گويد:
«وَإذا تَوَضَّأَ كادُوا يَقْتَتِلُونَ عَلى وُضُوئه».[13]
«هرگاه پيامبر وضو مى گرفت، نزديك بود مسلمانان، (بر سر بدست آوردن آب وضوى آن حضرت)، با هم بجنگند».
ب. ابن حجر مى گويد:
«إنّ النَّبِىَّ(صلى الله عليه وآله) كانَ يُؤْتى بِالصِّبْيانِ فَيَبْرُكَ عَلَيْهِمْ».[14]
ج. محمد طاهر مكّى مى گويد:
«از اُمّ ثابت روايت شده كه گفت: رسول خدا بر من وارد شد و از دهانه مشكى كه آويزان بود، ايستاده آب نوشيد و من برخاستم و دهانه مشك را بريدم».
سپس مى افزايد:
«اين حديث را ترمذى روايت كرده و مى گويد: حديث صحيح و حسن است و شارح اين حديث در كتاب رياض الصالحين مى گويد: ام ثابت، دهانه مشك را بريد تا جاى دهان پيامبر را نگهدارى كند و بدو تبرّك جويد و همچنين صحابه مى كوشيدند تا از جايى كه رسول خدا از آن آب نوشيده بود، آب بنوشند».[15]
«كانَ رَسُولُ اللهِ(صلى الله عليه وآله) إذا صَلّى الغَداةَ جاءَ خَدَمُ المَدِينَةِ بانيتِهم فِيها الماءُ فَما يُؤْتى بإناء إلاّ غَمَسَ يَدَهُ فِيها فَرُبَّما جاؤُوْهُ فى الغَداةِ البادِرَةِ فَيَغْمس يَدَهُ فِيها».[16]
«خدمت گزاران مدينه به هنگام نماز صبح با ظرف آب به نزد پيامبر مى رفتند، پيامبر گرامى، دست مبارك خود را در هر يك از آن ظروف آب، فرو مى برد، چه بسا در بامداد سردى خدمت وى مى رسيدند، باز هم پيامبر، دست خود را در آنها فرو مى برد».[17]
بدين سان، دلايل جواز تبرّك به آثار اولياء خدا، روشن گشت و معلوم گرديد كسانى كه شيعه را به خاطر اين رفتار، به شرك و دوگانه پرستى، متّهم مى كنند، معناى توحيد و شرك را درست تحليل نكرده اند. زيرا شرك و پرستش غير خدا، بدان معنا است كه در كنار پرستش خدا، موجود ديگرى را نيز خدا بدانيم و يا كارهاى

خدايى را به وى نسبت دهيم، به طورى كه او را در اصل هستى و يا اثربخشى، مستقل و بى نياز از خدا قلمداد نماييم.
در حالى كه شيعه، آثار اولياء خدا را مانند خود آنان، مخلوق و آفريده خدا مى داند، كه هم در اصل وجود و پيدايش خود و هم در منشأ آثار بودن، نيازمند به خداوند يگانه اند.
شيعه تنها به پاس احترام پيشوايان خود و پيشتازان دين خدا، و به منظور ابراز محبّت بى شائبه خود نسبت به آنان، بدان آثار، تبرّك مى جويد.
اگر شيعيان به هنگام زيارت حرم پيامبر و اهل بيت آن حضرت، ضريح را مى بوسند، و يا در و ديوار را لمس مى كنند، تنها بدان جهت است كه به پيامبر گرامى و عترت او عشق مىورزند و 9اين، يك مسأله عاطفى انسانى است كه در وجود يك انسان شيفته، تجلّى مى كند.
اديبى شيرين سخن مى گويد:
أمُرُ عَلَى الدِّيارِ دِيارِ سَلْمى *** أُقَبِّلُ ذَاالجِدارَ وَذَالْجِدارا
وَمـا حُـبُّ الـدِّيارِ شَغَفْـنَ قَلْبِـى *** وَلكِنْ حُبُّ مَنْ سَكَنَ الدِّيارا
بر ديار سلمى مى گذرم، اين ديوار و آن ديوار را مى بوسم، دوستى آن ديار، قلب مرا شاد نمى سازد، بلكه محبّت ساكن آن است كه مرا به وجد و سرور مى آورد».
بر اين اساس، سجده بر تربت امام حسين(عليه السلام) و همچنين تبرّك به آن، به خاطر آن است كه آن حضرت و ديگر فرزند پيامبر گرامى و ياران فداكار ايشان كه در سرزمين كربلا به شهادت رسيدند، محبوب خدا مى باشند و بزرگداشت آنان در حقيقت، بزرگداشت شعائر الهى است. و قرآن كريم، گراميداشت شعائر الله را مى ستايد و مى فرمايد:
(ذلِكَ وَمَنْ يُعَظِّم شَعائِرَ اللهِ فَإنّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ).[18]



[1] الصواعق المحرقه، ص 192
[2] الصواعق المحرقة، ص 193
[3] الصواعق المحرقة، ص 193
[4] تعليقات احقاق الحق، ج11، ص 347، به نقل از المعجم الكبير، وتهذيب التهذيب، وكفاية الطالب(گنجى شافعى) و مقتل الحسين(خوارزمى) و غير آن
[5] وسائل الشيعه، ج3، ص 608
[6] مدرك سابق
[7] عوالم العلوم، ج17، ص 179، بحارالانوار، ج44، ص 329
[8] سيرتنا وسنّتنا، ص 141
[9] الأرض و التربة الحسينيّة
[10] سوره يوسف، آيه93.
[11] سوره يوسف، آيه 96.
[12] صحيح بخارى، جزء2، كتاب الحج، باب تقبيل الحجر، صفحه 151ـ 152، ط مصر.
[13] صحيح بخارى، ج3، باب ما يجوز من الشروط فى الاسلام، باب الشروط فى الجهاد والمصالحة، ص 195.
[14] الاصابة، ج1، خطبه كتاب، ص 7، ط مصر.
[15] تبرك الصحابة، (محمد طاهر مكّى)، فصل اوّل، ص 29، ترجمه انصارى.
[16] صحيح مسلم، جزء7، كتاب الفضائل، باب قرب النبى(عليه السلام) من الناس وتبرّكهم به، ص 79.
[17] به منظور آگاهى بيشتر، مى توانيد به مدارك ياد شده در زير، مراجعه فرماييد:
[1] صحيح بخارى، كتاب اشربه.
[2] موطّأ مالك، ج1، ص 138، باب صلوات فرستادن بر پيامبر.
[3] اُسدالغابة، ج5، ص 90.
[4] مسند احمد، ج4، ص 32.
[5] الاستيعاب، در حاشيه «الاصابة»، ج3، ص 631.
[6] فتح البارى، ج1، صفحه 281 و 282.}
[18] سوره حج، آيه 32.



نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page