شبی که صحابه تا صبح به خواب نرفتند ..

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

 در روايتي كه محمد بن اسماعيل بخاري نقل كرده است، رسول خدا صلی‌الله علیه و آله پس از شکست مفتضخانه شیخین در جریان فتح خیبر در شبی كه قرار بود پرچم را به دست مبارك اميرمؤمنان علی علیه السلام بسپارند، فرمودند:
«این پرچم را فردا به مردی خواهم داد که خدا این قلعه را به دست او می گشاید. او خدای و رسول او را دوست دارد و خدای و رسول او هم او را دوست دارند. (http://**%5C%5E%5E)»

مردم شب را تا صبح بیدار و منتظر بودند که این پرچم را به چه کسی خواهد داد.
هنگامی که صبح شد، همگی وارد شدند بر پیامبر و همگی امید داشتند که پرچم به او داده شود.آن حضرت فرمود:
«علی بن أبی طالب کجا است؟»

گفته شد: ای  رسول خدا! او چشم درد دارد، شخصی را به دنبال آن حضرت فرستادند، هنگامی که تشریف آوردند ، رسول خدا صلی‌الله علیه و آله آب دهان مبارک را به چشمان آن حضرت مالید و برایشان دعا نمود. چشمان ایشان فوراً خوب شد، گویی که اصلا دردی نداشته است. پس پرچم را به ایشان دادند.

آنگاه علی علیه‌السلام فرمود:

«ای پیامبر خدا!با آن‌ها خواهم جنگید تا این که مثل ما شوند. پیامبر فرمودند : حرکت کن و تا پای قلعه پیش برو. آن گاه آنان را به اسلام دعوت کن و آن چه را از سوی خدا بر ایشان واجب است به همه خبر بده، زیرا اگر خدای تنها یک نفر را به وسیله تو به راه راست هدایت کند برای تو از آن سودمندتر است که شتران سرخ مو داشته باشی (http://**%5C%5E%5E)»

صحیح البخاری ج4، ص1542، ح3973
صحيح البخاري،كتاب المغازي،باب غزوة خيبر، ح3973
صحيح البخاري، كتاب فضائل الصحابة، باب مناقب علي بن أبي طالب القرشي الهاشمي أبي الحسن رضي الله عنه ح3498و 3499 ص1358


شعر حسّان بن ثابت في فتح خيبر

لمّا دفع رسول الله(صلى الله علیه وآله) الرایه إلى أمیر المؤمنین علی(علیه السلام)، أنشأ حسّان بن ثابت بهذه المناسبه شعراً:

وكان علي أرمد العين يبتغي
دواء فلما لم يحس مداويا
شفاه رسول الله منه بتفلة   
فبورك مرقيا وبورك راقيا
وقال سأعطي الراية اليوم فارسا
كميا شجاعا في الحروب محاميا

يحب الإله والإله يحبه
به يفتح الله الحصون الأوابيا
فخص بها دون البرية كـلها
عليا وسماه الوصي المؤاخيا

الإرشاد : الشيخ المفيد ج : 1  ص : 128