جهان روحبخش از نسيم محمد(ص) *** جان مشک بيز از شميم محمد(ص)
بساط اکابر قصور قياصر *** فرو ريخت يکسر ز بيم محمد(ص)
تجلیکنان نور حق بامدادان *** بر آمد ز مهد و حريم محمد(ص)
شبستان بنت وهب شد گلستان *** سحر چون وزيدش نسيم محمد(ص)
درين عيد دادند عفو عمومی *** حوالت به لطف عميم محمد(ص)
بهر قبله و معبدی گشت نازان *** همان ابروان و سيم محمد(ص)
جهان از ظلمت دگر گريه بس کن *** که زد خنده لعل بسيم محمد(ص)
ازل تا ابد هر چه حرف است و معنی *** نهفته است در حا و ميم محمد(ص)
شش ارگان و آفاق را استقامت *** شد از قامت مستقيم محمد(ص)
عظيم است قرآن که درج است در وی *** لآلی خلق عظيم محمد(ص)
به معراج او گاه تنهايی آمد *** خداوند رحمان نديم محمد(ص)
کجا بر سرير نبوت زدی پای *** کليم ار نرفتی کليم محمد(ص)
نظر بر نعيم جهان نيست ما را *** که با ماست دست کريم محمد(ص)
نخواهد مال و بنون امتانش *** که دارند قلب سليم محمد(ص)
همه همّت انبيای مقدم *** بُدی دستگاه قديم محمد(ص)
که بودند در آستان نبوت *** به صدق و ارادت مقيم محمد(ص)
می رحمت از جام (شمس) نوشد *** که درياست قلب رحيم محمد(ص)
شمس اصطهباناتی