شعر «صراط مستقیم»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

آنکه شد عالم طُفیل ذات او

لی مع اللّه‏ کاشف حالات او

نکته کُنت نبیاً می‏شنو

گر دلی داری به عشقش کن گرو

آن ملیحی کز دو عالم اَملَح است

در بیان سِرّ معنی افصح است

چونکه شد از بهر معنی در نشان

کرده است الفَقْرُ فَخری را عیان

علت غایی ز امر کُن فَکان

نیست غیر از ذات آن صاحبقران

گر به صورت هست آدم بوالبشر

او به معنی هست آدم را پدر

پادشاهی که لَعُمْرک تاج اوست

عرش و کرسی پایه معراج اوست

کمترین طاقی زایوانش فَلَک

پاسبان دَرگَهَش گشته مَلَک

هست راه او صراط مستقیم

گفته حق او را عَلی خُلقٍ عَظیم

گشته ما یَنْطِقْ گواه قال او

فاسْتَقِم آمد نشان حال او

گفت اَلَم نَشْرَح ز شرحِ صدر او

هر دو عالم پر ز نورِ بدر او

داد حق او را خلافت در جهان

قُم فَاَنْذِر آمده در شرح آن

شد فَاَوْحی بر کمال او گواه

ما کَذَب آمد دلش را از اله

گفت حق لا تَقْرَبُوا مالَ الیتیم

کی رسد کس را مقام آن کریم

 منبع : نشریه گنجینه ، آبان 1383 ، شماره 44