یکم: ازدواج دلالتی بر حسن رابطه ندارد
ابن تیمیه حرانی متوفای۷۲۸هـ پاسخ جالب و البته قاطعی از این شبهه داده است. وی تصریح میکند که سلف و گذشتگان با این که باهم دشمن بودند، در عین حال با یکدیگر خویشاوندی میکردند:
وَلِهَذَا کَانَ السَّلَفُ مَعَ الِاقْتِتَالِ یُوَالِی بَعْضُهُمْ بَعْضًا مُوَالَاهَ الدِّینِ، لَا یُعَادُونَ کَمُعَادَاهِ الْکُفَّارِ فَیَقْبَلُ بَعْضُهُمْ شَهَادَهَ بَعْضٍ وَیَأْخُذُ بَعْضُهُمْ الْعِلْمَ عَنْ بَعْضٍ وَیَتَوَارَثُونَ وَیَتَنَاکَحُونَ وَیَتَعَامَلُونَ بِمُعَامَلَهِ الْمُسْلِمِینَ بَعْضِهِمْ مَعَ بَعْضٍ، مَعَ مَا کَانَ بَیْنَهُمْ مِنْ الْقِتَالِ وَالتَّلَاعُنِ وَغَیْرِ ذَلِکَ.
با این که سلف با هم میجنگیدند، همدیگر را دوست داشتند، همانند کفار بینشان دشمنی نبود. شهادت یکدیگر را میپذیرفتند، از هم علم میآموختند، ارث میبردند و ازدواج میکردند. بعضی با بعض دیگر معامله مسلمان میکردند؛ با این که بین آنها جنگ بود و همدیگر را لعن و نفرین میکردند!!!
مجموع الفتاوی ، ج۳، ص۲۸۵
دوم: جواز ازدواج با کافر در حالت اضطرار
قالَ يا قَوْمِ هؤُلاءِ بَناتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ
گفت اى قوم من! اينها دختران منند، براى شما پاكيزهترند (با آنها ازدواج كنيد و از اعمال شنيع صرف نظر نمائيد) از خدا بترسيد و مرا در مورد ميهمانهايم رسوا مسازيد، آيا در ميان شما يك مرد رشيد وجود ندارد؟
قالَ هؤُلاءِ بَناتِي إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ (71)
71- گفت دختران من حاضرند اگر مىخواهيد كار صحيحى انجام دهيد (با آنها ازدواج كنيد و از گناه و آلودگى بپرهيزيد).
سوم: ام کلثومی که با عمر ازدواج نمود دختر ابوبکر بود
أختا عائشة: اللتان أرادهما أبو بکر الصدیق، رضى الله عنه، بقوله لعائشة: إنما هما أخواک وأختاک، قالت: هذان أخواى، فمن أختاى؟ فقال: ذو بطن بنت خارجة، فإنى أظنها جاریة. ذکر هذه القصة فى باب الهبة من المهذب، وقد تقدم بیانهما فى أسماء الرجال فى النوع الرابع فى الأخوة، وهاتان الأختان هما أسماء بنت أبى بکر، وأم کلثوم، وهى التى کانت حملاً، وقد تقدم هناک إیضاح القصة، وأم کلثوم هذه تزوجها عمر بن الخطاب رضى الله عنه
تهذیب الاسماء و اللغات، جلد ۲، صفحه ۳۶۹، طبع دار الکتب العلمية
دو خواهر عایشه، همان دو نفرى که مقصود ابوبکر صدیق! از سخنانش به عائشه بودند، که به او گفت: دو برادرت و دو خواهرت (از من ارث مى برند) عائشه گفت: این دو نفر برادران من هستند، اما دو خواهر من چه کسانى هستند (من که یک خواهر بیشتر ندارم) در پاسخ گفت: آن کسى که در شکم دختر خارجه است، من گمان دارم که او نیز دختر است، این ماجرا را در باب هبه کتاب مهذب آورده است، و سخن در باره آن دو در اسماء الرجال در باب چهارم در خواهران گذشت. این دو خواهر، اسماء دختر ابوبکر و ام کلثوم دختر ابوبکر هستند، و او است که در شکم مادرش بود، و در آنجا توضیح ماجرا گذشت، و همین ام کلثوم است که عمر با او ازدواج کرده است.
یک سوال:
اگر ازدواج عمر با ام کلثوم بر فرض وقوع دلالت بر حسن رابطه بین مولا و عمر بن خطاب دارد ، چرا امام علی علیه السلام، ابوبکر و عمر را دروغگو ، گناهكار ، پیمان شکن و خائن می داند؟
مسلم بن حجاج نیشابوری چنین می نویسد:
فلما توفي رسول الله صلى الله عليه وسلم قال أبو بكر أنا ولي رسول الله صلى الله عليه وسلم فجئتما تطلب ميراثك من بن أخيك ويطلب هذا ميراث امرأته من أبيها فقال أبو بكر قال رسول الله صلى الله عليه وسلم ما نورث ما تركنا صدقة فرأيتماه كاذبا آثما غادرا خائنا والله يعلم إنه لصادق بار راشد تابع للحق ثم توفي أبو بكر وأنا ولي رسول الله صلى الله عليه وسلم وولي أبي بكر فرأيتماني كاذبا آثما غادرا خائنا
صحيح مسلم ج 3 ص 1377
هنگامی که رسول الله صلی الله علیه و سلم وفات یافت، ابوبکر گفت: من جانشین رسول الله هستم. پس شما دو نفر آمدید؛ و تو ای عباس میراثت را از بردار زاده ات می خواستی و این علی هم میراث همسرش را از پدر، طلب کرد. ابوبکر گفت: رسول الله فرمود: از ما ارث برده نمی شود و آنچه ما باقی می گذاریم صدقه است. پس شما او را دروغگو، گناهکار، پیمان شکن و خائن دانستید؛ در حالیکه خدا می داند که او راستگو، نیکوکار هدایت یافته و پیرو حق بود بعد از آن ابوبکر وفات یافت و من جانشین رسول الله و ابوبکر شدم شما مرا هم دروغگو، گناهکار، پیمان شکن و خائن یافتید...
چند پاسخ به شبهه ازدواج عمر و ام کلثوم
- بازدید: 265