ای دل و جان من فدای محمد *** های و هوی من از برای محمد
آمده ام تا زبان به مدح و ثنایش *** بگشایم، کنم دعای محمد
مظهر جامع صفات خدا اوست *** کی ثنایی بود سزای محمد
کیستم من که قدر او بشناسم *** یا که باشم سخن سرای محمد
من که باشم که وصف او بتوانم *** وصف احمد کنند برای محمد
سید مرسلین حبیب خداوند *** کو کسی در دو کون تای محمد
قدر او برتر است از همه قدری *** نرسد کس به اصطفای محمد
ماند روح القدس ز همرهی او *** در شب معراج و ارتقای محمد
گفتا نزدیکتر گرآیم از این من *** بال و پر سوزدم خدای محمد
غایت آفرینش همه هستی *** نیست جز ذات باب های محمد
نور او رو نمود از اول خلقت *** دیگر آن جمله در قفای محمد
گرچه بی سایه بود شخص لطیفش *** همه بودند سایه های محمد
میرسد دمبدم ز قبّه افلاک *** نصّ «لولاک» از برای محمد
جمله عالم طفیل ذات شریفش *** آمده بهر رو نمای محمد
آنچنان زد ندای عالی ایمان *** که جهان پر شد از ندای محمد
کوس توحید در زمین و زمان کوفت *** آسمان گیر شد صدای محمد
بانگ اسلام در جهان همه پیچید *** قبّه چرخ شد درای محمد
انبیا جمله در دعا به شب و روز *** خواسته از خدا لقای محمد
همه را آرزوی امنی او *** طالب شرع جانفزای محمد
او چون کلّ است و دیگران همه اجزا *** مجتمع جمله در ردای محمد
هست او روح این جهان به حقیقت *** انبیا جملگی قوای محمد
هیچ پیغمبری دیگر نشد او را *** ابتلا هم چو ابتلای محمد
بهر آن تا کند شفاعت بنده *** آمده ام بر در سرای محمد
میکنم فخر بر شهان و سلاطین *** ز آن که هستم کمین گدای محمد
یا الهی به حق عزت وجاهت *** که کنی روزیم لقای محمد
کنیم حشر در ملازمت او *** دهیم جای در لوای محمد
فیض را جرعه ای دهی ز شرابش *** تا که شفا یابد از دوای محمد
منبع : نشریه گنجینه ، فروردین و اردیبهشت 1385 ، شماره 32
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا