ما را که غیر داغ غمت بر جبین نبود *** نگذشت لحظه ای که دل ما غمین نبود
هرچند آسمان به صبوری چو ما ندید *** ما را غمی نبود که اندر کمین نبود
راهی اگر نداشت، به آزادی و امید *** رنج اسارت، این همه شور آفرین نبود
ای آفتاب محمل زینب، کسی چو من *** از خرمن زیارت تو خوشه چین نبود
تقدیر با سر تو مرا همسفر نمود *** در این سفر مقدر من غیر از این نبود
گر از نگاه گرم تو آتش نمیگرفت *** در شام و کوفه خطبه من آتشین نبود
گر شوق سر به چوبه محمل زدن نداشت *** زینب پس از تو، زینب محمل نشین نبود
در حیرتم که بی تو چرا زنده مانده ام *** عهدی که با تو بستم از اول چنین نبود
ده روزه فراق تو، عمری به ما گذشت *** یک عمر بود هجر تو، یک اربعین نبود
محمد جواد شفق