شعر «یک اربعین نبود»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

ما را که غیر داغ غمت ‏بر جبین نبود    ***    نگذشت لحظه‏ ای که دل ما غمین نبود
هرچند آسمان به صبوری چو ما ندید    ***    ما را غمی نبود که اندر کمین نبود
راهی اگر نداشت، به آزادی و امید     ***    رنج اسارت، این همه شور آفرین نبود
ای آفتاب محمل زینب، کسی چو من     ***    از خرمن زیارت تو خوشه چین نبود
تقدیر با سر تو مرا همسفر نمود     ***    در این سفر مقدر من غیر از این نبود
گر از نگاه گرم تو آتش نمی‏گرفت    ***    در شام و کوفه خطبه من آتشین نبود
گر شوق سر به چوبه محمل زدن نداشت    ***    زینب پس از تو، زینب محمل نشین نبود
در حیرتم که بی ‏تو چرا زنده مانده ام     ***    عهدی که با تو بستم از اول چنین نبود
ده روزه فراق تو، عمری به ما گذشت    ***    یک عمر بود هجر تو، یک اربعین نبود

محمد جواد شفق