شهادت امام موسى بن جعفر (علیه السلام)

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

 

روز 25 رجب سالروز شهادت مردى است كه به قدرت مسلط زمانه ‏اش «نه» گفت و تا به آنجا رفت كه رژیم طاغوتى هارون براى ادامه حیات ننگین خویش همه عوامل و نیروهایش را به ستیزه با آن انسان آزاده زمان بسیج كرد.چرا كه همین یك كلمه‏ «نه» براى دستگاه فاسد هارون بسیار گران تمام شد.او نه گفت و تمام رزمندگان علوى در صفوف ایستاده در كنار او صف زدند و قیام ها و نهضت ها آغازیدند و در راه پیروزى حق بر باطل و حفظ حرمت و رسالت اسلام تا پاى جان و چوبه‏ دار و سلول هاى زندان ایستادند و از خود حماسه‏ هائى بجا نهادند كه تا نابودى و از بین رفتن دستگاه جبار بنى العباس ادامه یافت و نام پیشواى آزادى بخش جهان اسلام را جاویدان ساخت و هنوز هم كه چندین قرن از مبارزات امام میگذرد مردم آزادی خواه به دستگاه ستمگرى هارون با دیده نفرت و لعن مینگرند و مسببین و طراحان نقشه ‏هاى ضد انسانى را شایسته ‏ى نام انسانى نمیدانند.

اكنون باید دید عامل این طرح شیطانى و نقشه خائنانه چه بوده است؟
نفوذ معنوى، تفوق روحى، تبار والا، علم وافر، فضیلت بیكران، شخصیت ممتاز، تقوا و فضیلت، شهرت و اعتبار جمعى و مقام معنوى ارزنده‏ى امام کاظم (علیه السلام)، همه و همه صفات ویژه‏ اى بودند كه هارون و سردمداران خلافت عباسى از آن نصیبى نداشتند و این نوع برجستگى‏ هاى فضیلت امام کاظم (علیه السلام) هر كدام به نوبت خود میتوانست موجب تحقیر شخصیت پوشالى هارون گردد و او میخواست با حبس و بازداشت امام عقده ‏ها و حقارت هاى خود را جبران نماید و التیام بخشد غافل از آنكه این نوع شكنجه‏ ها روز به روز بر مقبولیت و محبوبیت امام مى‏ افزود و مبغوضیت و عامل شكست و سقوط هارون را فراهم میساخت.
هارون و دیگر ستمگران ماده‏ گرا نمیتوانند درك كنند كه شهادت در راه خدا و ایثار خون در راه پیشرفت آرمانهاى والاى اسلامى عالی ترین هدف مردان خدا است كه نمونه‏ مجاهدین حقیقى و پیشروان معصوم قافله انسانیت میباشند اگر دیگران با لیت و لعل و با آرزو و امید در عشق به شهادت زندگى میكنند آنان در متن برنامه زندگى روزانه خود شهادت را گنجانده ‏اند و به شهادت افتخار میكنند كه نصیب آنان گردد چون شهادت آنان بعنوان الگو سمبل، جانبازى و نثار خون را بر دیگر رهروان حقیقت و عدالت گوارا و مطبوع میسازد و شهد پر ارزش آنرا در كام آنان شیرین‏ تر و گواراتر میسازد.
زندگى پر مجاهده و پر تلاش قهرمان گفتار ما یكى از آن نمونه ‏هاى با ارزش و روشن این فداكاری ها و جانبازی ها است.
در سال 179 بود كه هارون پس از گذراندن مراسم حج بنا بر پاره ‏اى از سعایت ها و گزارشهائى كه درباره فعالیت روحانى امام کاظم (علیه السلام) به او رسانده بودند او را از مدینه تبعید كرد و زندانى و بازداشت نمود ولى زندانهاى مكرر و متوالى هارون نتوانست موسى بن جعفر (علیهما السلام) را از بازگوئى حقیقت باز دارد و او را مطیع و فرمانبردار گوش و زبان بسته هارون سازد یكبار او را در بصره پیش عیسى بن جعفر برادر زبیده فرماندار شهر بازداشت نمود و سپس پیش فضل بن ربیع یكى از آجودانهاى مخصوص خود و دیگر بار نزد فضل بن یحیى و آخرین بار در زندان سندى بن شاهك محبوس ساخت كه تنها مدت زندان او بیش از چهار سال تمام طول كشید كه توام با شكنجه و ناملایمات روحى و جسمى بوده است.

گفتار صاحب ارشاد :
در ارشاد آمده است هنگامى كه هارون در مسافرت حج خود وارد مدینه گشت امام با جمعى از اشراف مدینه به استقبال و دیدار او شتافتند پس از مراجعت از دیدار او، امام (علیه السلام) به مسجد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) برگشت ‏هنگامی كه هارون به زیارت قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شتافت در ضمن سخنان خود خطاب به قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اینچنین گفت:
«یا رسول الله انى اعتذر الیك من شیئى اریدان افعله اریدان احبس موسى بن جعفر فانه یرید التشتت بین امتك و سفك دمائها» .
اى پیامبر خدا، من در یك مورد از شما عذرخواهى دارم و آن دستگیرى فرزندت موسى بن جعفر است او میخواهد میان مسلمانان اختلاف كلمه بیفتد كه منجر به خونریزى آنان گردد.
پس از زیارت تنزیه و تبرئه! كه مرسوم ستمگران است دستور داد امام (علیه السلام) را در مسجد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) دستگیر سازند و به حضور هارون آوردند او را به بند زنجیر كشاندند و در محملى ترتیب دادند كه روى استرى نهاده بودند جمعى را با یكى از آن محمل ها روانه بصره و جمعى دیگر را روانه كوفه كردند و هدف او از این طرح گم كردن رد پا بود.
بدین ترتیب امام را به بصره وارد ساختند و از آن تاریخ بمدت یكسال تمام تحت نظر او بود .
امام همیشه در حال نماز میگفت:
خدایا من همیشه فراغت بر عبادت را از تو مسئلت میداشتم بر این توفیق شكر گزارم.
هارون نامه ‏اى درباره نقشه قتل امام (علیه السلام) به عیسى بن جعفر نوشت.او با خواص خود در این‏باره به شور و تبادل نظر پرداخت همگان او را از این عمل بر حذر داشتند و از مسئولیت بزرگ این اقدام هشدار دادند تا اینكه عیسى در پاسخ نامه‏ هارون چنین نوشت:
«مدت حبس و بازداشت موسى بن جعفر به درازا كشید و من در این مدت طولانى او را با وسایل گوناگون امتحان كرده ‏ام گاهى جاسوسانى تحت عناوین گوناگون بعنوان آگاهى و اطلاع از مضمون دعاها و گفتارها و مناجات هاى او با او همنشین ساخته ‏ام همگى گزارش داده ‏اند كه او فردیست كه هرگز از دعا و عبادت خدا خسته نمیشود و همیشه مشغول‏ انجام او امر الهى است و تا كنون هرگز گزارشى بمن نرسیده است او در دعا و نیایش خود بر ضد تو یا من دعائى بكند و نفرینى بنماید تمام ادعیه و درخواست هاى او طلب مغفرت و آمرزش است و درخواست اصلاح عمومى وضع مردم...
اگر شما دستور بدهید شخص دیگرى او را از من به پذیرد بهتر و مناسبت ‏تر خواهد بود وگرنه من نمیتوانم او را بیشتر از این نگهدارم او را آزاد خواهم ساخت چون حقیقت اینست كه من از نگهدارى ایشان در رنج و تعب بی حد به سر میبرم و وجدانا ناراحت و متاثرم.» (1)

انتقال به بغداد
هارون با دریافت نامه عیسى بن جعفر دستور داد امام را از بصره به بغداد منتقل سازند و تحت نظر مخصوص خود قرار دهند از این رو او را به یكى از آجودان هاى خاص خود بنام «فضل بن یحیى» سپرد تا مراقبت لازم از ایشان بعمل آورند.
فضل او را در یكى از اطاقهاى منزل خود جا داد و افراد خاصى به عنوان بررسى حالات روحى او و جاسوسى و گزارش كار او تعیین نمود تا در كردار و اعمال او دقت و كنجكاوى بیشترى به عمل آورند.
امام مشغول عبادت و اطاعت الهى بود اغلب روزها را روزه دار و شبها را تا صبح به تهجد و شب زنده‏ دارى مشغول بود و هرگز از عبادت و راز و نیاز لحظه‏ اى غفلت نداشت فضل نیز با مشاهده این اعمال و رفتار از وجدان خود شرمنده و متاثر شد و نتوانست در مبارزه با خواست‏ هاى وجدان بیش از حد اصرار ورزد و از این رو در زندگى امام توسعه داد و در تعظیم و تكریم و احترام و جلب رضایت او كوشید.
هارون در منطقه «رقه» بسر میبرد كه گزارش محبتها و احترامات فضل را بر او رساندند او از این عمل فضل ناراحت شد و گفت به او بنویسند:
«این عمل تو بسیار ناگوار است تو ماموریت دارى كه با رسیدن نامه او را بقتل برسانى» فضل نامه را خواند ولى از اجراى دستور آن سرپیچى نمود.
خبر استنكاف فضل به هارون رسید او در نامه دیگرى به عباس بن محمد نوشت و در آن نامه متذكر شده بود شما از وضع عمومى موسى بن جعفر (علیه السلام) بررسى دقیق بعمل آورید و اگر در رفاهیت و آسایش بسر میبرد او را از فضل بن یحیى تحویل بگیرید.»
و در نامه دیگرى به سندى بن شاهك كه در پستى و فرومایگى مانند نداشت نوشت كه با رسیدن نامه از اوامر و دستورهاى عباس بن محمد امتثال كامل نماید.
نامه رسان هر دو نامه را به محل خود رساند و دستگاه جاسوسى هارون به فعالیت افتاد و حقیقت را فاش ساخت و دستور صادر شد كه فضل بن یحیى احضار گردد او را در حضور سندى عریان ساختند و صد تازیانه بر بدن عریان او زدند و جریان را به هارون نوشتند.هارون در ملاء عمومى اظهار داشت كه فضل از اطاعت خلیفه سرپیچى نموده است و او را مورد لعن و تنفر علنى قرار داد و گفت:
«من او را لعن میكنم شما هم او را لعن كنید.»
مردم نا آگاه و غافل همگى با هارون همصدا شدند این خبر به گوش یحیى بن خالد رسید فورا بحضور خلیفه شتافت و در مورد فضل به شفاعت پرداخت و اظهار نمود:
او هنوز جوان است و تجربه كافى ندارد.
من ماموریت او را با كمال میل مى ‏پذیرم و رضایت خاطر شما را فراهم میسازم.
هارون خوشحال گردید و از كوتاهى و قصور فضل گذشت و بمردم اعلام نمود فضل در یك مورد مرتكب مخالفت و سرپیچى شده بود ولى‏او توبه كرد ـ من او را عفو كردم شما هم او را مورد عفو قرار دهید.
آن زبان بسته ‏ها! همگى گفتند ما دوستان كسى هستیم كه شما كه خلیفه هستید او را دوست داشته باشید و دشمنان كسى هستیم كه شما دشمن میدارید!
یحیى بن خالد با جمعى از ماموران عالی رتبه از «رقه» بطرف بغداد رهسپار گشت مردم به استقبال او شتافتند و از هر طرف دور او را گرفتند و در مورد مسافرت او ـ پرسشها كردند.او براى رد گم كردن گفت:
من براى تعدیل مالیات و نظارت بر امور كارگران خلیفه آمده ‏ام و چند روز اول هم باین قبیل امور اشتغال ورزید!
ولى پس از چند روز سندى بن شاهك را بحضور خود خواست و دستور مخصوص هارون را در مورد قتل امام موسى بن جعفر (علیه السلام) باو اعلام نمود و او هم پذیرفت.
در یكى از وعده ‏هاى غذا زهرى در طعام او وارد ساخت و به حضرت خوراند و برخى معتقدند كه زهر را در خرما قرار داد و به هر صورت كه باشد امام در اثر مسمومیت، دچار تب شدیدى گردید كه فقط سه روز زنده ماند.در روز سوم، رهبر و امام معصوم مسلمانان جان به جان آفرین تسلیم نمود و در راه تبلیغ احكام خدا به فیض عظیم شهادت نائل گردید.(2)

صورت جلسه قلابى :
پس از شهادت امام (علیه السلام) كه در اثر مسمومیت صورت گرفته بود سندى چند تن از روحانى نمایان دربارى را كه در جمع آنان «هیثم بن عدى» نیز بود وعده اى از ریش سفیدان معتمد بغداد ! و جمعى از ارتشیان و سرداران را بر سر جنازه امام حاضر ساخت تا آنها نبودن اثر جراحت یا خفگى و مسمومیت و دیگر علائم و آثار جنحه و جنایت را تصدیق و گواهى نمایند و برگى را امضاء نمایند كه او با اجل طبیعى از دنیا رفته است آن معتمدان محلى همگى گواهى خود را در پائین ورقه به ثبت رساندند كه موسى بن جعفر (علیهما السلام) با اجل طبیعى خود از دنیا رفته است.
سپس تابوت را روى پل بغداد نهاده بعنوان رفع تهمت و ننگ و نكبت از خود در میان مردم اعلام داشتند كه همگان بیایند و مشاهده و داورى كنند كه موسى بن جعفر (علیهما السلام)  با اجل طبیعى خود از دنیا رفته است. (3)

/_*_/_*_/_*_/_*_/_*_/_*_/_*_/_*_/_*_/_*_/_*_/_*_/_*_/_*_/_*_/_*_/

1 ـ ارشاد مفید ص 251 نجف ـ نور الابصار شبلنجى ص 104 ـ اسعاف الراعبین ص 148
2 ـ داستان مسمومیت امام را از مورخین اهل سنت ـ علامه ابن صباغى در الفصول المهمه ص 220 شبلنجى در نور الابصار ص 491 ابن صباغ مالكى در اسعاف الراغبین ص 148 ابن حجر هیثمى در الصواعق المحرقه ص 191 سید عبد الغفار الغفار در ائمه الهدى ص 111 ـ و مسعودى الذهب ج 3 ص 365 نقل نموده ‏اند در آن كتاب چنین افزوده شده است موسى بن جعفر در پانزدهمین سال حكومت هارون در سن 54 سالگى در بغداد بصورت مسمومیت درگذشت.
3 ـ ارشاد مفید ص 282 ـ او در پایان می افزاید ـ میگویند ـ شاید علت اینكه بدن امام را روى جسر نهادند بر این اصل بوده باشد كه جمعى از شیعیان در مورد امام عقیده داشتند كه او همان قائم منتظر است و حبس طولانى امام آن عقیده را مستحكم‏ تر نموده و میگفتند این حبس طولانى، غیبت قائم است، یحیى بن خالد از این نظر دستور داد ـ میان مردم اعلام كنند كه این همان بدین موسى بن جعفر است كه رافضیان میپندارند او همان قائم منتظر است كه نمیمیرد و همگان نگاه كردند و شهادت دادند.
حقیقت مطلب هر چه باشد امام در اثر مقابله با ستمگرى‏ ها و دیكتاتورى هارون به شهادت رسید و اهانتى را كه هارون در حق امام مرتكب گردید صفحات ـ تاریخ را سیاه كرده است

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page