اینک ما، در پرتو ستاره ای می آساییم که خورشید و ماه در دامن او متولد شدند. خورشید خراسان و ماه قم. ستاره ای به نام«نجمه» که در آسمان زندگانی امام موسی کاظم(ع)پدیدار شد،شعاع نورش پس از قرن ها هنوز از مشرق ایران مشهد می تابد ودر قم، آشیانه عترت علیهم السلام، تلالو دارد.
نجمه، مادر امام رضا(ع)اختری است که میتوان پرتوهای زیر راگوشه ای از انوار شخصیت تابناک وی به شمار آورد.
پرتو اول: شناخت شخص این بانوی نورانی.
پرتو دوم: شخصیت بانوی حرم امام هفتم(ع)از زبان دیگران.
پرتو سوم: نجمه بر مسند «مادری» .
پرتو چهارم: عبادت، زیباترین نقش زندگانی «نجمه» .
پرتو پنجم: در صحیفه صفات این بانوی بزرگوار.
پرتو اول: آزاده ای از تبار بردگان
آنچه در نگاه اول به زندگانی مادر امام رضا(ع)مطرح میشود ایناست که خانواده این بانو کیست؟ از کدام قبیله است؟
در باره والدین این بانوی گرامی در کتب مربوط به زندگانی امام رضا(ع)مطلبی دیده نمیشود. روایات متعدد یاد آوری میکنندکه نجمه کنیز بود و توسط حمیده مصفاه، همسر گرامی امام صادق(ع)و یا شخص امام کاظم(ع)خریداری شد.
متن روایت چنین است:
«حمیده مصفا، مادر امام هفتم که از زنان اشراف عجم بود،کنیزی(مولده)خرید که «تکتم» نام داشت. او از نظر عقل و دین وتعظیم و بزرگداشت مولای خود، در شمار بهترین زنان جای داشت.
حمیده مصفا و...» (1)
مولده یعنی کسی که در میان اعراب به دنیا آید و با آداب آنها بزرگ شود.
به هرحال «نجمه» کنیز بود. در آن زمان رسم چنان بود که هرکنیزی را به مولایش منتسب میکردند.
نجمه به علت عقل، دین و سجایای اخلاقی اش، که در روایت بالا ذکرشده، مورد توجه خاندان عصمت قرار گرفت.
وجود نام های متعدد برای این بانوی بزرگوار، موید دیگری استکه کنیز بودنش را اثبات میکند. در روایات نام های این بانو راچنین نوشته اند:
و مادر امام رضا(ع)ام ولد(کنیز صاحب فرزند)است که به او ام البنین(کنیه آن بانوست.)می گفتند و اسمش نجمه بود و به او «سکن نوبیه» نیز میگفته میشد. تکتم نام دیگر او بود.(2)
یکی از محققان مینویسد:
مادر امام رضا(ع)ام ولد است که به او ام البنین میگویند. اسماو «اروی» و لقبش «شقراء نوبیه» است.(3)
با توجه به اینکه در عرب اسامی افراد با خصوصیات ظاهری، قومی و شغلی افراد مناسبت دارد، شایسته است چند اسم از نام های این بانوی گرامی معنا شود تا به این وسیله برخی از خصوصیات وی آشکار گردد.
«تکتم» ، از آن هنگام که توسط حمیده مصفا، مادر امام کاظم(ع)خریداری شده، نام این بانو بود. در لغت عرب تکتم به معنای چاه زمزم است و چشمه است و شاید این نام از صفای روح وادب این بزرگوار حکایت میکند.
«نجمه» نیز به معنای ستاره درخشنده است.
پس از تولد امام رضا(ع)نامش را «طاهره» گذاشتند که بهمعنای پاکیزه است.
نام دیگر او «صقر» است که معنای آن تابش خورشید است.
«سمانه» به معنای والا و بلند مرتبه است.
«سکن النوبیه» به معنای ساکن «نوبا» است. کتب لغت«نوبیه» را یکی از سرزمینهای قوم «بربر» دانسته اند. شاید«نامی مبیا» ، که امروزه در نقشه های جغرافیایی مشاهده میشودمعرب همان «نوبا» باشد.
طبق این صفت، نجمه باید زنی سیاه پوست از قوم بربر باشد، ولی با توجه به صفت دیگری که صاحب «الفصول المهمه» در کتاب خودنام میبرد «شقراء نوبیه» باید رنگ پوست و موی حضرت روشن باشد; زیرا شقراء(4)به معنای سرخ و سفید و موی بور مایل به قرمز است و این صفت به سفید پوست ها، بویژه مردم اروپا، اختصاصدارد.
با توجه به صفات و نامهای این بانوی بزرگوار، نویسندگان ومورخان معاصر در تعیین قبیله و محل زندگانی وی احتمال های گوناگون مطرح میکنند.
1- شهر معروف «مارسی» در اسپانیا که در قرن 11 میلادی استقلال یافت; این از «خیزران مرسیه» (5)فهمیده میشود.
2- تکتم یا طاهره زنی فرانسوی از ماریسی فرانسه است.(6)
3- منظور از «مغرب» شمال آفریقا و مقصود از «مرسی» شهر بندری الجزایر است و او الجزایری است.(7)
این احتمالها، با توجه به یکی از نام های وی که «خیزران مرسیه» است و اینکه در روایت آمده از برده فروشانی که از«مغرب» می آمدند خریداری شد، به ذهن میآید. گفتنی است که مغرببه شمال آفریقا، مراکش و اروپا(غرب)اطلاق میشود.
آنچه بیش از هر چیز باید مورد توجه باشد این است که نجمه با قطع نظر از نژاد و رنگ چهره اش، یک انسان کامل بود و قابلیت هاو لیاقت های ویژه ای داشت که برای میزبانی معصوم و امام برگزیده شد. او صدف با ارزشی بود که خداوند متعال مروارید رضا(ع)رابه مهمانی او فرستاد. او در زمره «ارحام مطهره» قرار گرفت. چراکه طاهره بود. او چشم های پاک بود که هرگز آلودگی به وی راه نیافت. برای شناخت ژرفای وجود افراد، توجه به ویژگی های والایآنان بهترین وسیله است و همیشه نمیتوان در آینه خانواده به عظمت انسانها پیبرد.
پرتو دوم: در آینه آسمانیها
یکی از راههای شناخت افراد، توجه به سخنانی است که در مورد آنان گفته شده است. بویژه اگر گویندگان آن سخنان، خود ازبزرگان و برجستگان باشند، شخصیت معنوی نجمه، مادر معصوم، بارها از زبان ائمه معصومین علیهم السلام و بزرگوارانی چون حمیده مصفاه، معرفی شده است. در این قسمت، پرتوی از خورشید فضایل این بانوی گرامی را بررسی میکنیم:
علی بن میثم، که به گفته «کندی» آشناترین افراد به امور ائمه و ازدواج های آنان است، میگوید:
«کانت من افضل النساء فی عقلها و دینها و اعظامها لمولاتهاحمیده المصفا حتی انها ماجلستبین یدیها منذ ملکتها اجلالالها.» (8)
او(نجمه)در تعقل و تدین و احترام و اکرام به مولایش حمیده مصفا از بهترین زنان است; تا جایی که به خاطر تعظیم و اکرام مولایش در برابر او نمینشست.
در جای دیگر میگوید: حمیده مصفا به فرزندش امام کاظم(ع)فرمود:
«یابنی ان تکتم جاریه مارایت جاریه قط افضل منها.» (9)
پسرم! همانا «تکتم» کنیزی است که هرگز بهتر از وی کنیزی ندیدم.
سپس سفارش این بانوی با عظمت را به فرزند خویش کرد و گفت:
«و هبتها لک فاستوص بها خیرا.»
او را به تو بخشیدم و سفارش میکنم با او به نیکی رفتار کنی.
با اندک تامل در سخنان بزرگان زمان نجمه، در مییابیم که ویژگی های او زبانزد خاص و عام بود و شخصیت معنوی و عبادی اومورد ستایش آشنایان قرار میگرفت.
بر اساس روایات، پس از تولد امام رضا(ع)نجمه گفت:
«اعینونی بمرضعه» (10)
با آوردن دایه ای یاریام کنید.
از او پرسیده شد: آیا شیرکم دارید که یاری کننده میخواهید؟
نجمه پاسخ داد:
«لا اکذب والله مانقص الدر و لکن علی ورد من صلوتی و تسبیحی و قد نقص منذ ولدت.» (11)
من دروغ نمیگویم; به خدا سوگند شیر کم نشده است ولی از هنگام ولادت فرزندم، دعاها و نمازهایم کاستی پذیرفته است.
این روایت بیانگر عظمت مقام معنوی نجمه است.
پس از تولد امام رضا(ع)، امام هفتم(ع)به اطاق نجمه وارد شد وفرمود:
«هنیئا لک یا نجمه کرامه ربک»
ای نجمه! لطفی که پروردگارت به تو فرمود، بر تو گوارا باد.
و نجمه فرزند عزیزش را که در پارچه ای سفید پیچیده بود، به پدر بزرگوارش داد. حضرت پس از اینکه آداب ویژه نوزادان را انجام داد، فرزند را به مادر بازگرداند و فرمود:
«خذیه فانه بقیه الله تعالی فی ارضه» (12)
(ای نجمه!)بگیر او را که بقیه الله در زمین است.
با توجه به اوضاع سیاسی زمان امام هفتم که خفقان شدیدی حاکم بود و شناخت امام بعد از حضرت برای کسی جز افراد وارسته ورازدار و قابل اعتماد وجود نداشت. امام(ع)با صراحت کامل، امام بعد از خود را برای اولین بار به نجمه معرفی کرد.
او اولین کسی است که پس از امام هفتم(ع)از امامت امام هشتم(ع)آگاهی یافت.
پرتو سوم: مهربانانه چون گل
در مورد ازدواج امام موسی کاظم(ع)با نجمه، در روایات چنین آمده است:
وقتی حمیده مصفا، مادر امام موسی بن جعفر(ع)، نجمه را خرید،گفت: در خواب، پیامبر گرامی را دیدم فرمود: حمیده، این نجمه متعلق به فرزندت موسی است و برایش از او فرزندی که بهترین فردروی زمین است، متولد خواهد شد.(13)
پس از اینکه حمیده این خواب را دید، نجمه را به امام هفتم(ع)بخشید و همواره متذکر صفات پسندیده او بود.
بنا بر آنچه در تاریخ ذکر شده است، امام رضا(ع)در سال 148 ه.ق دیده به جهان گشود. با توجه به اینکه در روایات متعدد از«مولده» بودن نجمه سخن به میان آمده است، برخی معنای اینواژه را «زاینده» میدانند، میتوان گفت: نجمه زنی زایا، بود.
در بعضی از روایات آمده است که «ستلد خیر اهل الارض» ; به زودی بهترین اهل زمین را به دنیا می آورد. بنابراین، نباید میان تاریخ ازدواج این دو بزرگوار و تولد علی بن موسی(ع)فاصله زیادی باشد. از مجموع قراین موجود در می یابیم که این ازدواج حوالی سال147 صورت گرفته است. بر اساس گفتار مورخان، شهادت امامصادق(ع)در سال 148 ه.ق(14)تحقق یافت. و هنگام تولد امام رضا(ع)، خلعت امامت، بر قامت بلند امام موسی بن جعفر(ع)پوشانده شده بود.
آنچه در زندگی نجمه به عنوان مادر مشاهده میشود، از ابعادزیرقابل بررسی است:
الف- چون تولد اولین فرزند نجمه، که اولین همسر امام هفتم(ع)بود، با تصدی خلافت و امامت همزمان بود، فشارهای سیاسی حکومت بر خاندان بزرگوار امام هفتم(ع) به اوج خود رسید. شهادت امام صادق(ع)اذهان خیانت کار و پلید جاسوسان منصور را بیش ازپیش متوجه خانواده امام کاظم(ع)ساخت. در این موقعیت، زندگی وحفظ قداست ها و تربیت صحیح فرزند و همدلی و همراهی با همسر،همواره ذهن این بانوی کریمه را به خود مشغول میکرد. به طور طبیعی در خانه ای که پناهگاه فکری و روحی و اعتقادی و سیاسی مردم است، نمیتوان یک زندگی آرام و بیدرد سر داشت. و اهالی خانه و بانوان نیز در امور سیاسی و اعتقادی دوشادوش مردان می رزمند. تاریخ همیشه ایثارگری های زنان در کنار مردان بزرگ را نانوشته گذاشته است. در کتب تاریخی میخوانیم:
منصور عده زیادی از علویان را به شهادت رسانده و تعداد زیادیاز آنان نیز در زندان های او درگذشتند.(15)
از این رو زمان امام موسی کاظم(ع)برای شیعیان بسیار سخت ودردناک بود و زندگی خانوادگی حضرت نیز تحت تاثیر این فشارهای سیاسی و روحی قرار داشت.
در چنین مواقعی، نقش زن بیش از دیگر زمانها مشهود است.
به هر حال، در این موقعیت «نجمه» مادر شد. «علی بن میثم»
میگوید: مادر بزرگم میگفت: از نجمه مادر علی بن موسی(ع)شنیدم که میگفت:
وقتی به پسرم باردار شدم، سنگینی حمل را احساس نمیکردم و درخواب صدای تسبیح و تهلیل از درونم میشنیدم که باعث هراسم میشد.
وقتی از خواب بیدار میشدم، چیزی نمیشنیدم و...(16)
ب- روایت فوق عظمت این بانوی نجابت را آشکار میسازد. کودک«نجمه» ، امام بود و تسبیح و تهلیل در شکم مادر از امام بعید نیست. دیگر معصومان(علیهم السلام) نیز در شکم مادر به تسبیح و تهلیل می پرداختند; ولی آنچه اهمیت دارد، شنیدن این ذکرها به وسیله نجمه است.
نجمه چنان روح بلندی داشت که صدای تسبیح معصوم(ع)را میشنید.
افزون بر این، بصیرت و بینش وی به حدی است که این مطلب را جزءباورهای خود دانسته، برای بیان عظمت فرزندش نقل میکند تا امروز به گوش ما برسد.
ج- در ادامه روایت چنین میخوانیم:
وقتی فرزندم را در پارچه ای سفید پیچیدم و به همسرم دادم،پدرش در گوش راست او اذان گفت و در گوش چپش اقامه. آنگاه بر آبفرات دعایی خواند و کام علی(امام رضا(ع» را با آب فراتبرداشت. سپس او را به من باز گرداند و فرمود: بگیر او را که بقیه الله در زمین است.(17)
شاید نجمه، با ذکر این موارد برای مادر بزرگ علی بن میثم،میخواست مسایل تربیتی و مستحبات هنگام تولد را برای آیندگان بگوید و در واقع نوعی آموزش غیر مستقیم داشته باشد.
او در این روایت، مقام والای امام رضا(ع)را چنین یادآوری میکند:
وقتی او(فرزندم)را به دنیا آوردم، دستانش روی زمین بود و سرش به سوی آسمان، لبهایش حرکت میکردند گویا سخن میگفت و... .
نجمه، افزون بر علی بن موسی(ع)، فرزند دیگری نیز داشت. اوحضرت معصومه(س) خوانده میشد. دختری که همواره در کنار پدر وبرادر بزرگوارش به مبارزه مشغول بود و در راه ولایت جان داد. اودر سال173 ه .ق، وقتی امام رضا(ع)25 ساله بود، به دنیا آمد.
در 10 سالگی پدر بزرگوارش را از دست داد و در سایه ولایتبرادرزیست.
اکنون قبر مطهر «مریم آل محمد(ص » در قم، قبله امید هزارانزائر شیعه به شمار میآید. در کتاب «دلائل الامامه» میخوانیم:
حضرت علی بن موسی الرضا(ع)با حضرب فاطمه معصومه از یک مادرهستند.(18)
البته بسیاری از مورخان از ذکر این مطلب خود داری کرده، ازمادر حضرت معصومه (س)با نام های متفاوت سخن گفته اند.
پرتو چهارم: در محراب عبادت
عبادت اکسیری است که مس وجود آدمیان را به طلای ناب «خلیفه الله» تبدیل میکند.
در سایه عبادات، انسان میتواند قدرت انتخاب حق را داشتهباشد. عبادت به آدمی بصیرت میدهد و چونان خورشید روشنگر راه حقاست. اولیای الهی و بندگان خوب خدا همواره با دعا و راز ونیازهای شبانه مانوس بودند و در خلوت از خدای یگانه کمال و پویایی می طلبیدند.
«نجمه» در بوستان عبادت و عبودیت نفس کشید و تسبیح و تحمید غنچه هایی بود که بر لبان او شگفته میشد. حاصل این عبادتها همانروایتی است که ذکر کردیم:
«در عقل و دین و ادب بهتر از او دیده نشد.»
پس از اینکه علی بن موسی الرضا(ع)به رشد جسمی مطلوب رسید،مادر بزرگوارش طلب «دایه» کرد. بر اساس روایات، در این زمانامام رضا(ع) «تام الخلق» بود; یعنی از نظر جسمی در سن و سال خود کامل و تام بود.
شیر مادر برایش ضرورت نداشت. از این رو نجمه کمک می طلبید ومیگوید: «ولکن علی ورد من صلوتی و تسبیحی و قد نقص منذ ولدت»
(19)
برای من نماز و ذکرهایی بود که از زمان تولد این نوزاد کاستیپذیرفته است.
این بانوی عابد برنامه مشخص عبادی داشت، تا به این وسیله ارتباط کاملتری با خدای خویش ایجاد کند و موجبات قرب الی الله را بیش از پیش فراهم آورد. اکنون فرزندی که بنا به روایت، زیاد شیر میخورد: «کان الرضا یرتضع کثیرا و هو تام الخلق» مقداری از وقت عبادت او را میگرفت. او با آنکه از وظایف ویژه مادری آگاهی کامل دارد، احساس خطر میکند و خواستار یاری میشود.
او نیک میداند که نوزاد، علاوه بر غذای جسم، باید از غذای روحنیز بهرهمند شود و تا زمانی که مادران از نظر معنوی و عبادی بربلندای عبودیت و بندگی نباشند، نمیتوانند دست فرزندان راگرفته، به سوی قله تکامل معنوی بالا ببرند. از این رو، وقتی احساس کرد جسم فرزندش به حد معمول رسید، در پی نورانیت دل وصفای باطن بر آمد و با نماز و اذکار و تسبیحات در این جهت گام برداشت. این نهایت بینش و بصیرت نجمه است که در زندگی برنامه ریزی صحیحی داشت و هرگز برنامه ای را فدای برنامه دیگر نکرد. اودر روزمرگی فرو نرفت و پیوسته معبود را به خاطر داشت.
پرتو پنجم: بر ساحل صفات آسمانی
با اندکی تامل در روایات در مییابیم که «نجمه» از صفات و ویژگی های والا بهره میبرد. هر چند همه این صفات آشکارا در روایات بیان نشده; ولی بخشی از آنها را میتوان از لابلای روایات و گفتار مورخان دریافت.
او بانوی «عاقله» بود که با زمان آشنایی داشت و پابه پای معصوم(ع)مبارزه میکرد. در تاریخ میخوانیم:
آن زمان که امام(ع)در مدینه بود، هارون کسانی را بر حضرت گماشته بود تا از آنچه در گوشه و کنار خانه امام میگذرد، وی را آگاه کنند. هارون از محبوبیت بسیار نافذ امام بیمناک بود.(20)
وقتی دشمن به عظمت امام و نفوذ امام در میان مردم مدینه پی برد، با حیله های گوناگون وی را از مدینه به عراق تبعید کرد.
در این سفرهای تحمیلی خانواده حضرت نیز با وی همراه بود.
همراهی با امام در این موقعیت نشان دهنده بردباری و بینش سیاسی و اجتماعی نجمه است.
تدین و دینداری به معنای واقعی آن نیز که در روایت علی بن میثم به آن اشاره شد، از صفات بارز این بانوی بزرگ به شمار می آید.
از دیگر صفات این بانو، ادب و احترام نسبت به دیگران است.
ادب از ظریف کاری های نظام هستی است که حتی در مورد خود پروردگار نیز مطرح شده است. ادب افراد بیانگر عقل و دین آنهاست. این سه صفت نورانی شخصیت افراد را شکل میدهد.
صداقت و درستکاری نیز از صفات این بانو است که خود میفرماید:
«لا اکذب و الله. ..» من دروغ نمیگویم به خدا قسم که ... .
در آستانه میلاد امام رضا(ع)و طلوع خورشید رضوی در آسمان ولایت، یاد این بانوی بزرگوار را گرامی داشته، دست ارادت خویش را به سمت آستان معنویت او دراز میکنیم.
نجمه نگین بندگی
- بازدید: 5433