متن ادبی «در انتظار روشنی»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

زمین سیاه و تاریک، نظاره گر سنگ ‏های ابابیل است.
زمین، تاریک‏تر از همیشه، رو به افق ‏های روشن امید ایستاده است؛ رو به افقی که در انجیل و تورات وعده داده شده است.
زمین، منتظر خنده طفلی است که به هر خنده ‏اش، طاقی از کسرا فرو ریزد و دریاچه ‏ای خشک شود و آتشکده ‏ای بی فروغ شود و خواب پادشاهان را برآشوبد.
خنده طفلی که خنده ‏اش، تفسیر تمام بهارهای زمین است.
خنده معصوم کودکی که ابرها، سایه سار گرمای خورشید او خواهند شد.
زمین در انتظار است؛ در انتظار مهربانی که میلادش، مرگ شرک است و آمدنش، رفتن جهل.
زمین در انتظارِ نویدِ بارانِ رحمت است.
و ناگهان از مشرق جغرافیای عرفانی، نوری درخشید؛ نوری که در چشم ‏های مضطرب، جوانه‏ های امید رویاند، نوری که به انتظار تمام ستاره ‏ها پایان داد، نوری که حرا را به عطر نیایش ‏های شبانه معطر کرد؛ نوری که آمد تا مرهم دل‏ های رنجیده باشد و مسیر سرنوشت دخترکان معصوم را از دل خاک، به سمت آسمان عوض کند.
آمد تا چشم ‏ها به خواب غفلت عادت نکنند و همه، «لا إلهَ إلا الله» گویان، رستگار شوند.
فاطمه حیدری