بوی حجاز میدهی ای دل، دل آشفته!
امشب، صدای پای خدا از صدایت میشنوم.
ای دل! امشب با من نیستی؛ شاید به سوی خانه محمد امین دویده ای! شاید تکه هایت را در مسیر کوه نور ریخته اند! شاید در راه غار حرا مانده ای!
ای کویر خسته عربستان، ای نخلستان بی بر عراق، ای جاهلیت رنج و تنهایی، رنگ پیام محمد گرفته ای. ای کاش تا ابد در راه غار حرا بمانی و برنگردی!
مدرس امین
در شهرهای آسمان، در هزار امپراتوری نورانی، سکه به نام محمد صلی الله علیه و آله زده اند. هزار خسرو در هزار ملک آباد و ویران، دل در گرو نقشِ نگین و مُهرنامه محمد صلی الله علیه وآله دادند.
مردی عامی را میبینم که یکشبه، ره آسمان رفته و بر صدر مجلس دانایان جلوس کرده است.
آری! این نگار مکتب نرفته محمد صلی الله علیه وآله است؛ مدرس امین، معنی توحید و معلم مهربان کلمه، وحدت و مجری متبسم حکم عدالت.
پیام توحید
محمد صلی الله علیه وآله خبر از توحید آورده و توحید، صلای با هم بودن است در بلای تنهایی.
محمد صلی الله علیه وآله توحید آورده؛ تحفه آسمانی که از نگاه آشنای جبرئیل ستانده و سکه های یقینش را داده است.
آنانکه به وحدت کلمه رسیدند، دست از پریشانی برگیرند. توحید، معنی با هم بودن ما انسان هاست برای با هم پرستیدن آن معنی بی واژه، آن نام بی نشان و آن یگانه بی همتا.
شب عید است
شب عید است؛ لباس تازه شدن بر من بپوشان، ای مادر افکار بِکَرم! من، کودکی دست و پا گم کرده در شوق ندای محمدم.
صبح آشنایی، بیدارم کن؛ میخواهم صدای «قُولُوا لا إله إلاَّ اللّه تُفلِحُوا» را بشنوم. میخواهم تمرین اندیشیدن بکنم. میخواهم آزادی فکرم را از زندان جهل، جشن بگیرم. میخواهم بعثت گلها را در هوای توحید، به تماشا بنشینم و صدای بهار را در زمین خسته اعتقادات بشر، به جان بشنوم.
اذان بگو، مؤذن!
مؤذن! در گوش یکایک زمینیان اذان بگوی! بشر، بدون وحی، کودکی بیش نیست؛ مشغول بازی کودکانه عقل.
اذان بگو در گوش بشر که امروز، همه زمینیان، در صدای خوشحالی محمد، دوباره متولد شده اند. امروز، روز تازگی است؛ روز خانه تکانی زمین از خستگی جهل.
لباس اتحاد بپوشید!
از خود گریختگانِ مکه، به مکه باز آیند! در خودشکستگان زمین، از زمین برخیزند! قبایل پریشانی را بگویید، زلف اتحاد شانه کنند؛ محمد صلی الله علیه وآله، خبر یگانگی آورده است. از این پس، سیاهپوست را در بازار برده، نفروشید و تن نحیف دخترکی را در قبر نادانی مگذارید! محمد صلی الله علیه و آله خبر برابری آورده است؛ به سوی شهر افکار سبزش بدوید لباس احرام بر تن، بروید تا شما را به یگانگی بشناسند؛ یگانگی خدا؛ یگانگی دین و یگانگی سخن.
حسین امیری