زمین سبز است زیر پای بارانی که می آید *** خدا پیداست در چشم بهارانی که می آید
کسی در راه تاریخ است؛ موسیتر، مسیحاتر *** همین منظومه توحید، انسانی که می آید
«مسلمانان، مسلمانان، مسلمانی ز سر گیرید» *** به یمن آیه «پرهیز» و «ایمانی» که می آید
دو چشم او شفاعت را چه عالمگیر تسبیحی است *** مبارک باد لب های غزلخوانی که می آید!
بیا پاپوش این شب را سحر کن با حنابندان *** بیا تا سجده پیش پای سلطانی که می آید
زبور و مصحف و تورات و انجیل است این ساقی؛ *** همین هفت آسمان بر دوش، قرآنی که می آید
صدای استخوان کفر، خرد و خسته میپیچد *** در این شولای تا معراج و توفانی که می آید
وضو کن؛ ختم انعام است این پایان وحی آمیز *** خوشا اوقات بعد از این و دورانی که می آید!
سودابه مهیجی
شعر «غزل خوانی که می آید»
- بازدید: 2312