چه پناه امن و محکمی است! چه آغوش مهربان و دلسوزی است!
کدام در، چنین به روی خلق دردمند گشوده میشود و کدام دست، چنین خلق درمانده را دست میگیرد؟ کیست که این در را بکوبد و چاره دردش را نیابد؟! کیست که به این خانه پناه آورد و در امان نماند؟!
این جا خانه اهل بیت خداست؛ خانه خاندان رسول؛ خانه امن امت و پناهگاه همه نیازمندان، دردمندان، ره گم کردگان و رهجویان.
خانه ای با دری گشوده، تا میهمان به شرم و خجلت باز نگردد؛
خانه ای با چراغی روشن بر سَرْدرِ خانه تا کسی راهش را گم نکند؛
خانه ای با وسعت بی انتها تا همه را در آن راهی و پناهی باشد.
آن که به سوی این خانه رو کند، نجات یافته است و آن که بر در این خانه آید و دری بکوبد و قدمی پیش نهد، در امان است.
اینجا خانه خداست و اهل آن، اهل بیت خدا. دلت اگر با آنان باشد، تو را در آن خانه، راهی هست. اهل بیت خدا، محمد و خاندان او ـ که درود خدا بر آنان باد ـ شرط ایمانند و شاهراه امان. حصار محکم امتند و فریاد رس مظلومان، پناه گریختگانند و نگاهبان گناه گریزان.
چه هراسی از درماندن و فرو ماندن در کار، آن گاه که ریسمان محبت و ولایت خاندان وحی، در دست گرفته ای و چه وحشتی از لغزش در پرتگاه های گناه و خطا، آن گاه که در پناهگاه معرفتشان پناه جسته ای !
دل آرام دار و خاطر آسوده که حزب خدا و امت رسول خدا را اندوهی نیست. چشم بگشا و دل بسپار، بشناس و بدان، پناه بگیر و آرام گیر، زبان بگشا و درود فرست:
درود خدا بر آنان که دستگیر دستهای ناتوانند و درمان دلهای دردمند!
سلام خدا بر آغوش های گشاده به سوی گریختگان از زشتی ها و پلیدی ها و محافظان دل های رمیده از گناه و خطا!
سلام و درود خدا بر نگاهبانان بیدار بوستان ایمان!
منیره زارعان