رايطه عبادت با دنياگرائي

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

رهبانيّت ممنوع
از جمله اعمالي كه در مسيحيت بعنوان يك نوع عبادت ممتاز و مقدس بحساب مي آمد «رهبانيّت» بود، و رهبانيت به معناي ترس و خوف است، و راهبان را هم بدين جهت راهب مي نامند، كه از ترس اينكه مبادا گرفتار مظاهر دنيا و امور مادّي و روابط عصيان آلود با افراد شوند، راه زهد و كناره گيري از اجتماع را بر مي گزيدند و قيد همه چيز را مي زدند و به كوه و صحرا پناه مي بردند؛ و در غار كوه يا درّه اي بعبادت و نيايش پروردگار مي پرداختند!
در هر صورت، رهبانيت و چنين زهد گرايي، و انزواطلبي، و كناره گيري از جامعه و مسئوليت هاي اجتماعي را، اسلام ممنوع و محكوم نمود، و اسلام چنين عملي را روا نمي دارد، كه انسان فقط در فراز و نشيب ها سر خود را بگيرد و از معركه بيرون رود، و خويش را از زير بار مسئوليت ها آزاد سازد؛ بلكه هر مسلمان وظيفه دارد، صرف نظر از اينكه گليم خود را از آب در مي آورد، سعي كند كه غريق ها و افراد ديگري را كه گرفتار مشكلات و بحران ها مي شوند نجات دهد.
در صدر اسلام هم، هر گاه چنين عقيده و فكري در مسلمانان بوجود مي آمد، رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ آن را سخت محكوم و ممنوع اعلام مي فرمودند:
»انس بن مالك» مي گويد: وقتي «عثمان بن مظعون» صحابي معروف پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرزند خويش را از دست داد، آنقدر محزون و افسرده خاطر گشت، كه روابط و معاشرت خود را با افراد ترك گفت، و در خانه نشست و انزوا گزيد و به عبادت پرداخت!
داستان عثمان به گوش پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ رسيد، و كسي را به سراغ او فرستاد؛ و پيغام داد كه: خداوند چنين كاري را براي ما مقرّر نفرموده، رهبانيت و ترك دنيا براي امت من، تنها جهاد در راه خدا است.[1]
آري، رهبانيت اسلام، تنها جهاد است، و اگر كسي واقعاً بخواهد خود را از قيد و بندها و علايق و روابط دنيايي آزاد سازد، و داراي چنين بذل و بخششي گردد، كه به خاطر خدا و احياي سنتّ هاي اصيل دين، دست از خواسته ها و لذائذ بشويد، شايسته است كه دست از جان و هستي خود بشويد، و آن را در ميدان جنگ و جهاد در راه خدا بذل و بخشش نمايد، چه اينكه پيامبر عاليقدر اسلام فرمود:
ان اللّه تعالي لم يكتب علينا الرهبانية، انما رهبانية امتّي الجهاد في سبيل اللّه.[2]
باري، عبادات اسلامي هرگز يك سري عبادات يك بعدي و معنوي نيستند و قرآن كريم هر گاه نماز را كه يك عبادت معنوي صرف است، يادآور مي شود و اقيموا الصلاة مي گويد، فوراً به دنبال آن، آتُوا الزكاة را نيز كه يك عبادت مالي و اجتماعي و تربيتي است، و هم بعد الهي دارد و هم بعد مردمي، عنوان و توصيه مي كند.
وقتي احكام حج را بيان مي كند، كشتن حيوان و قرباني را نيز جزو آن مي شمارد و مي گويد: و اطعموا البائس الفقير.[3]
فقير و تهيدست را نيز اطعام و سير نماييد، و بالاخره در اسلام، اطعام و انفاق، بعنوان يك سلسله عبادات و وظايف مالي، امر به معروف و نهي از منكر؛ دلجويي از مستمندان، عيادت بيماران، برقراري صلح و آشتي، و پيوند و روابط انساني با افراد جامعه، به منظور يك سلسله عبادات اجتماعي معرفي گرديده است.
و بايد گفت: تفرقه گرايي و پراكنده گي، و قطع رابطه از افراد اجتماع، بر خلاف وظايف يك مسلمان راستين است، زيرا اسلام تمام افراد امت خويش را برادر يكديگر، و آنان را همچون اعضاي يك پيكر مي داند.
اگر دين چنان است كه بيان داشتيم، و عبادات آن هم داراي اين همه ابعاد گسترده و زندگي ساز و تحرّك آفرين است، پس چگونه «لِنين» پيشواي مرام كمونيسم مي گفت:
دين افيون و مايه تخدير ملت هاست، بنابراين، دين و پيشوايان آن؛ اعصاب مظلومان و فقراء را تخدير مي كنند، و آن ها را تسليم ظلم و ستم مي نمايند![4]
حال چه چيز سبب شده، كه چنين افكار و عقايدي بوجود آيد، و عدّه اي بعنوان رهبران و پيشوايان فكري و مسلكي داراي اينگونه مرام و عقايدي شوند؟ در اين باره چهار مطلب را به عنوان علت و يا زمينه ي پيدايش اينگونه عقايد انتقادآميز مي توان در نظر گرفت:
محتواي يك بعدي انجيل
1) مطالب يك بعدي انجيل كنوني كه افراد را به ترك دنيا و توجه به جنبه هاي معنوي صرف دعوت نموده است!
چنانكه انجيل نقل مي كند، حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ به جواني كه به او ايمان آورده بود فرمود: اگر مي خواهي به مقام كامل دين و ايمان دست يابي، برو تمام دارايي خويش را به فروش و قيمت آنرا ميان فقراء تقسيم نموده، آنگاه بيا و متابعت مرا اختيار كن، و نيز به شاگردانش مي گفت: شما از آنچه مي خوريد و مي آشاميد بحث نكنيد، و به آن اهميت هم ندهيد، چون درباره چنين مسائلي افرادي بحث و گفتگو مي كنند، كه ايمان نداشته باشند![5]
باز انجيل مي گويد: «در برابر شرّ ايستادگي نكنيد، بلكه اگر كسي به طرف راست صورت شما سيلي زد، طرف چپ را به طرف او بگيريد، كسي كه بخواهد با تو دشمني كند و پيراهنت را بگيرد، تو رداء خود را نيز به او بده، هر كس تو را تا يك ميل به زير بار خود كشيد، تو ميل دوم را نيز با او برو!»[6]
آري، چنين تعليماتي با آثار عملي آن سبب مي شد، كه وضع زندگي مسيحيان اروپا؛ و مخصوصاً افرادي كه در «روسيه» به سر مي بردند و با نظام «اَقطاع» و «تِيُول»[7] دست به گريبان بودند، با هزاران نوع مشكلات از قبيل فقر و بيماري ها و محروميت ها مواجه گرديدند!
»در هر سال هزاران نفر از گرسنگي؛ ميليون ها نفر از بيماري سل و بيماري هاي ديگر مي مردند، فشار سرما به همين نسبت نفوس خلق را از ميان مي برد، در حاليكه صاحبان تيول؛ از دسترنج اين مردم بينوا در آغوش ناز و نعمت به انواع فسق و فجور و عيش و نوش بسر مي بردند، و از هر گونه لذتي كه به خيال كسي خطور كند بهره مند مي شدند و هر زمان كه يكي از زحمتكشان به فكر آن مي افتاد كه نگاهي به اطراف خود بيفكند، يا لحظه اي درباره ي آن همه ظلم و بيداد كه بر او وارد مي شد انديشه اي كند، كشيشان و رجال دين به سراغ او مي شتافتند؛ و اين عبارت را به او تذكر مي دادند:
»هر كس به گونه ي راست تو لطمه زد، گونه ي چپ را به سويش بگردان، هر كس قَبايت را برد، پيراهنت را نيز به او واگذار ! ...»
و با خواندن و دميدن اينگونه افسون ها، جامعه را از فكر نهضت و انقلاب مي ترسانيدند؛ و اعصاب آن ها را با وعده ي نعمت هاي اخروي تخدير مي كردند، و بهشت را در نظر آن ها به عنوان مزد تحمّل ظلم و صبر در بدبختي مي آراستند.
روي اين اصول، دين در روسيه دشمن حقيقي خلق بود، و سخن «كارِل مارْكس» كه مي گويد: «دين افيون و مايه ي تخدير جامعه است» كاملاً بر چنين ديني و اين گونه اوضاعي صدق مي كرد.[8]
اعمال رجال دين
2) علت دوم بدبيني به دين را، اعمال خرافي و طاقت فرساي راهبان و رجال كليسا مي توان دانست، زيرا اُسقفان و راهبان اعمال و رياضت هايي داشتند؛ كه صرف نظر از اينكه براي افراد جامعه قابل عمل نبود؛ بلكه موجب وحشت و ترس آن ها از دين نيز مي گرديد!
تاريخ در اين باره مي نويسد: كار تاركين دنيا در كليسا، تا آزار و اذيت به جسم مي رسيد، گفته شده: راهب «ماكارِيُوس» شش ماه در مخزن آب خوابيده بود، كه جسم برهنه او را حيوانات ريز از قبيل پشه نيش بزنند و او را به مرگ نزديك كنند؛ وي هميشه به عنوان رياضت مقدار زيادي آهن به همراه خود داشت، و رفيق او «يوسيبيس» دو برابر ماكاريوس آهن با خود حمل مي كرد، يوسيبيس سه سال در چاه كم آب زندگي مي كرد؛ راهب يوحنّا سه سال بر روي يك پا ايستاده بود و نمي خوابيد و نمي نشست، هرگاه خيلي خسته مي شد به سنگي تكيه مي كرد.
روحانيت اروپا از اختيار همسر خودداري مي كرد؛ و فكر مي كرد نزديك شدن به زن گناه است، معتقد بود كه، برخورد با زن و صحبت كردن با او، روح را ضعيف مي كند، بدين جهت نه تنها از زن دوري مي جستند؛ بلكه از مادر و خواهر خود هم فرار مي كردند![9]
باري، اين ها نمونه هايي بود از وضع كليسا و رجال آن كه موجب بدبيني افراد نسبت به دين مسيحيت شده بود.
ناآگاهي از قرآن!
3) جهت ديگري را كه موجب اين گونه مطالب ناروا از جانب كمونيست ها شده، عدم آگاهي آنان از قرآن و احكام اسلام، و نارسايي تبليغات اسلامي در سطح وسيع و همه جانبه بايد دانست. بايد توجه داشت:
1ـ در اسلام هر كس عمل شايسته اي انجام دهد، مرد باشد يا زن، به طور مساوي پاداش آن را خواهد ديد؛ و پاداش و مزد هيچ مسلمان فعالي ضايع و ناديده گرفته نمي شود. قرآن در اين باره مي فرمايد:
اني لا اضيع عمل عامل منكم، من ذكرٍ أوْ أُنثي.[10]
من عمل هيچ عمل كننده اي از شما را خواه مرد باشد يا زن ضايع نمي كنم.
2ـ اسلام ظلم پذيري، و تن دادن به ذلت و محروميت را بر كسي روا نداشته، بلكه آن را موجب مؤاخذه و عذاب در پيشگاه پروردگار شمرده است! قرآن مي گويد: «فرستادگان خدا، وقت جان دادن؛ مردمي را كه زير بار ظلم رفته اند، مورد مؤاخذه و عتاب قرار مي دهند و مي پرسند: زندگي خود را در دنيا چگونه گذرانده ايد؟»
آنان در جواب مي گويند: ما مستضعف و توسري خور بوديم. فرشتگان مي گويند: آيا عرصه ي جهان، وسيع و پهناور نبود، تا از آن محيط ظلم و بي داد، و ذلت و خفقان هجرت كنيد، و به سرزمين عدل و امن وارد شويد؟
آنان اهل دوزخند، و به عاقبت بد خويش محكوم خواهند شد![11]
3ـ قرآن كريم درباره ي كساني كه به داد مظلومان نمي رسند، و در راه نجات آنان نمي كوشند و پيكار نمي كنند، با لحن عتاب آميز مي فرمايد:
ما لكم لا تقاتلون في سبيل اللّه و المستضعفين من الرجال و النساء و الولدان.[12]
________________________________________
[1] . سفينة البحار، ج1، ص540.
[2] . سفينة البحار،ج1، ص540.
[3] . حج/28.
[4] . النظام الشيوعي، ص52 و 54.
[5] . العبادة في الاسلام، ص176.
[6] . انجيل متي، باب 5، آيات 41ـ38.
[7] . منظور از اقطاع و تيول در اينگونه موارد، واگذاري زمين است از طرف اشراف به طبقات زحمتكش براي زندگي، نه به آن شكل صحيح اسلامي كه با نظر امام و حكومت اسلام برقرار مي گردد.
[8] . برهان قرآن، ص226.
[9] . تاريخ اخلاق اروپا، العبادة في الاسلام، ص178، تفصيل اينگونه مطالب را در كتاب «دنيا در خطر سقوط» مطالعه فرماييد.
[10] . آل عمران/195.
[11] . نساء/97.
[12] . نساء/75.
احمد صادقي اردستاني

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page